محتوا
چرا گورخوابی؟!
یزدرسا؛ چند روزی است تصاویری در شبکه های اجتماعی منتشر شده و افرادی را نشان میدهد که در یکی از گورستانهای شهریار (واقع در یک ساعتی شهر تهران) روزگار میگذرانند. عکسهایی که برای هر انسانی دردآور است و واکنشهای مختلفی را به همراه داشته است.
اما آنچه مهم است اینکه چه چیزی موجب شده در کشور افرادی مجبور شوند در گورستانها زندگی کنند. آیا واقعا مسؤلان کشور را توانایی این نیست که مشکلات اینچنینی را سر وسامان دهند و آیا واقعا دلیل پدیدههایی چون گورخوابی و کارتنخوابی نتیجهی ناکارآمدی است یا مسئله فراتر از این است.
نمیتوان پذیرفت پدیدههای اینچنینی ماحصل ناکارآمدی و نتوانستن مسئولین باشد؛ در واقع مسائل اینچنینی بیش از آنکه نتیجهی نتوانستن باشند، نتیجهی نخواستن هستند. اگر امروز شاهد آنیم که تعدادی از همنوعان و هموطنان ما مجبورند در گورستان روزگار بگذرانند این نتیجهی حاکمیت یک تفکر خاص بر بخشهایی از کشور است. همان تفکری که مسکن مهر را مزخرف میخواند و خود در ویلای میلیاردی روزگار میگذراند. تفکری که زمانی در نماز جمعه تهران از لزوم مانور تجملگرایی سخن گفت و سادهزیستی را به سخره گرفت. تفکری که لازمه ماندن در تهران را حقوق حداقل 500 هزار تومانی(در سال 72) عنوان کرده بود.
آری مسئله نخواستن است نه نتوانستن؛ نخواستن یعنی اینکه با تفکر مبتنی بر اشرافیگری و تجملگرایی، کارتنخوابی و گورخوابی عدهای اصلا نمیتواند محلی از اعراب داشته باشد و اصلا این مقوله در این تفکر موضوعیتی ندارد.
همین تفکر است که موجب شده در حالی که هشت ماه از افشای حقوقهای نجومی گذشته هنوز برخوردی با آنها صورت نگیرد و حضرات بگویند: «نجومیبگیران اصلا تخلفی نکردهاند»! همین تفکر است که موجب می شود فلان وزیر میلیاردی بگوید: «از صبح تا شب بهدنبال خلافکارانیم، فقط به خاطر اینکه 2 میلیارد تومان را پس بدهند، آیا کشور گیر این 2 میلیارد تومان است؟»
اصلا چطور میشود از وزیران میلیاردی انتظار داشت به فکر کارتنخوابها و گورخوابها باشند. چطور میتوان از تفکری که حقوق 200 و چند ملیونی و 57 ملیونی فلان مدیر را حق مدیران حرفهای میداند؛ انتظار داشت با گورخوابی مقابله کند؟!
همین تفکر است که موجب میشود معاون رئیسجمهور بگوید: «هنوز دولت برنامه مشخصی در رابطه با عقیمکردن زنان کارتنخواب ارائه نداده است. قطعا این برنامه باید از سوی وزارت بهداشت بررسی شود که به همین منظور، مباحثی هم در جریان است. باید بهطور تخصصی و کارشناسی، این طرح بررسی شود و بر اساس رضایت زنان کارتنخواب، عقیم شدن صورت بگیرد. قطعا این طرح بهدلیل هزینهها و تولدهای نوزادان معتاد که بار مالی برای کشور دارد، نیازمند بررسی کارشناسی است اما مطلوب این است که ریشهها قطع شود»! و فلان روشنفکرنمای اصلاح طلب(همان افسادطلب) بنویسد: «نمیشه که اینا تولید مثل کنند و بعد دولت با سرمایه مردم تولیدات اینا رو سیر کنه... تنها راهحل واقعی کنترل جمعیت کارتنخوابها و حاشیهنشینها، عقیم کردن اجباریه... اگرچه مغزایی که کار نمیکنن برای عقیم کردن سگ و گربه هم احساساتی میشن... چون عادت دارن فقط به حقوق موجودی که توانایی درک حقوقش رو نداره یا شعورش رو نداره فکر کنند اما نمیتونن به حقوق بچهای فکر کنن که تو این قبرها به دنیا میاد و حق داره تو این وضعیت متولد نشه...»
وحید سالار