آزمون اصولگرایی
یزدرسا؛ 1- منهای نتایج و فارغ از آنچه کیروش برای فوتبال ما در مستطیل به ارمغان آورد، طرفداران این مربی برای دفاع از او به بخش دیگری از دستاوردهایش اشاره میکنند و میگویند کیروش «اصول» را به فوتبال ایران بازگرداند. اصلهایی اخلاقی که هرگز حاضر نشد از آنها عبور کند. از منظر کیروش بازی در تیمملی هر کشوری بزرگترین افتخار برای بازیکن است، افتخاری که تا لایقش نباشد سراغش نمیآید. بزرگترین دستاورد فنی این مربی پرتغالی برای ما، حضور در 2 جامجهانی متوالی است، اتفاقی که تا به حال فوتبال ایران آن را کسب نکرده بود.
اما شاید بالاتر از این عنوان، باید به نظمی اشاره کرد که او ناظمش بود و به همه بازیکنان ایران فهماند حق «ناز کردن» در تیمملی را ندارند. آغاز این مکتب اصولگرایی درست در حساسترین برهه ممکن بود. تنها 3 دیدار به بازیهای مقدماتی ایران در راه حضور در جامجهانی 2014 برزیل باقیمانده بود و بعد از شکست عجیب تیمملی در آزادی مقابل ازبکها، حالا ما مجبور به کسب 3 پیروزی متوالی مقابل قطر در دوحه، لبنان در آزادی و کرهجنوبی در خاک این کشور بودیم اما مهدی رحمتی به عنوان گلر ثابت ایران، بهخاطر یک درگیری پنهان با جواد نکونام (کاپیتان وقت) احساس کرد میتواند بهخاطر این شرایط خاص، امتیازی را از کیروش بگیرد. او یک خداحافظی موقتی را فقط در عرصه رسانه مطرح کرد اما کیروش برای نشان دادن صلابتش، قید رحمتی را برای همیشه زد.
او با رحمان احمدی در 3 بازی پیش رو جواز صعود را گرفت تا به رحمتی و باقی بازیکنان بفهماند، لباس تیمملی بزرگتر و مهمتر از آن است که بازیکنی بخواهد برای آن ناز کند. تنها رحمتی نبود که قربانی یک خداحافظی احساسی شد. به این رزومه نگاه کنید؛ از علی کریمی، فرهاد مجیدی، هادی عقیلی و مجتبی جباری گرفته تا بازیکنان کوچکتری مثل جلال رافخایی و سیدصالحی همگی یک بار در عرصه رسانه از تیمملی خداحافظی کردند و دیگر هیچکدام رنگ پیراهن تیمملی را ندیدند. کیروش ثابت کرد برای او نامها تفاوتی ندارد حتی نقش بازیکن در زمین. هرکس از تیمملی خداحافظی کرد دیگر جایی در آن نداشت. اصولگرایی کیروش به اصولگرایان آموخت چگونه در بدترین شرایط تن به امتیاز دادن ندهند. حتی اگر خسران بزرگی مثل از دست دادن جامجهانی مطرح باشد.
2- جامجهانی 2018 به پایان رسید. درست در وسط جنگ رسانهای کیروش و برانکو ناگهان قوچاننژاد که گلهای حساسش موجب صعود تاریخی ایران به جامجهانی 2014 برزیل شده بود، بدون اینکه منتی بر سر کسی بگذارد از بازی نکردنش حتی یک دقیقه در جامجهانی 2018 گلایه کرد و گفت با توجه به سن و سالش از تیمملی فوتبال ایران خداحافظی میکند. در کمتر از یک روز ناگهان سردار آزمون، مهاجم جوان تیمملی که مورد نقد بعضا بیرحمانه مردم قرار گرفته بود در تصمیمی عجولانه اعلام کرد او هم مانند قوچاننژاد خداحافظی میکند. واکنش رسانهها به این دو خداحافظی متفاوت بود؛ آنها از قوچاننژاد تشکر کردند و برایش آرزوی موفقیت در عرصه باشگاهی داشتند اما نسبت به تصمیم عجولانه سردار موضع منفی گرفتند و اعلام کردند حالا وقتش است کیروش همان صابونی را به تن او بزند که پیش از این امثال رحمتی تجربهاش کردند.
3- فعلا ماندن یا رفتن کیروش در فوتبال ایران مشخص نیست و کسی نمیداند در جام ملتهای آسیا که 6 ماه دیگر در امارات برگزار میشود چه کسی سرمربی تیمملی کشورمان است اما فدراسیون فوتبال به اصحاب رسانه و مردم این پالس را مخابره کرده که کیروش ماندنی است. از این رو برای ما اهمیت دارد تا واکنش این مربی را به 2 خداحافظی اخیر بدانیم. در ابتدا یک مصاحبه از کیروش درباره خداحافظی قوچاننژاد رسانهای شد که برای او آرزوی موفقیت کرده بود. اما بعداً اعلام کردند این نقل قول از سرمربی تیمملی نیست.
با این وجود خبر خاصی روز سهشنبه منتشر شد. ایسنا به نقل از خبرگزاری تاس نوشت: «کارلوس کیروش، سرمربی تیمملی فوتبال ایران، درباره این موضوع و خداحافظی بازیکن ۲۳ ساله از تیمملی فوتبال این کشور که در عضویت باشگاه روبینکازان است، گفت: جامجهانی به اتمام رسیده است و در 2 ماه آینده تمام هیجانات این رقابتها هم کمتر خواهد شد و از بین خواهد رفت. قطعا این شرایط، شرایط بد و ناپسندی است و من متاسفم که سردار تصمیم گرفته است از تیمملی کنارهگیری کند. در آینده نزدیک قصد دارم تا با او صحبتی داشته باشم و امیدوارم او را در اردوی بعدی تیمملی فوتبال ایران ببینم». این صحبتها ضربه بزرگی بود برای آن دسته از طرفداران کیروش که همیشه روی اصولگرایی این مربی تاکید داشتند و میگفتند او فضایی را به وجود آورده که دیگر بازیکنی جرأت نمیکند احساسی از تیمملی کنار برود. معنای خودمانیترش دیگر هیچ فوتبالیستی قادر به گذاشتن تاقچه بالا نیست. اما چه شده درباره سردار آزمون، ناگهان جناب سرمربی پا روی همه اصولش میگذارد؟
4- آنچه از کیروش نقل شد پارادوکس بزرگی را برای اهالی فوتبال خلق میکند. سوال این است چه فرقی بین رحمتی، جباری، علی کریمی و حتی قوچاننژاد با سردار آزمون وجود دارد؟ مهدی رحمتی که بعد از آن حادثه هم تیمملی را از دست داد تا براحتی بازی در 2 جامجهانی متوالی را خارج از کارنامهاش ببیند و هم به نوعی «بدمن» این واقعه به جامعه معرفی شد، در پایان آن همه کشوقوس فقط یک جمله تاریخی را به زبان آورد؛ گویا کیروش منتظر بود تا من بروم. آن روز کسی به صحبتهای رحمتی توجهی نکرد، چرا که لیست بلندبالایی از بازیکنان دیگر از تیمملی کنار گذاشته شدند ولی حالا موضوع سردار ابهام بزرگی را بهوجود آورده است؛ چرا سرمربی تیمملی باید ناز یک بازیکن جوان را بخرد؟
چرا کیروش از رحمتی و عقیلی درخواست انتشار نامه عذرخواهی رسمی را کرد و حتی پس از امضا بازهم عذر آنها را نپذیرفت اما درباره سردار به گونهای حرف میزند که گویی باید همه ایران منتظر کرم آزمون باشند و دست به دعا بردارند این جوان به همه ما لطف کند و به تیمملی بازگردد! موضوع تنها سردار آزمون نیست. بحث اصولی است که کیروش آن را از ابتدا رعایت کرد و گفت هیچ استثنایی نداریم. از این رو انتظار میرود سرمربی تیمملی در صورت ماندن در ایران، همان برخوردی را با بازیکن خداحافظی کرده، انجام دهد که پیش از این با بزرگتر از سردارها انجام داده بود. شاید بهواسطه استعداد و سن سردار خیلیها این تصمیم را کمی سختگیرانه بدانند اما شاید از دست دادن یک جام ملتها درس خوبی برای دیگر جوانانی باشد که جنبه انتقاد عمومی را ندارند. اگر امروز کیروش براحتی سردار را ببخشد که گویی هیچ اتفاقی رخ نداده آنوقت از او میپرسیم چرا 5 سال تمام با زندگی گلری در حد و اندازههای رحمتی بازی کرد؟ چرا براحتی اجازه خداحافظی به قوچاننژاد داده میشود؟ و دهها چرای دیگر که هر کدام میتواند اصولگرایی کیروش را زیر سوال ببرد.
وطن امروز