از جنگ شعار و صدای سیدحسن خمینی تا خوش و بش هاشمی و احمدینژاد
به گزارش شبکه اطلاع رساني دانا، صبح از محل خبرگزاری با آژانس به راه می افتیم. ترافیک بزرگراه دیوانه وار است و این یعنی مراسم رحلت امام(ره) از هر سال شلوغتر است.
با قطع امیدمان از ستاد برگزاری مراسم ارتحال در حلقه اول، امیدمان به کارت هاییست که از این و آن گرفته ایم تا بتوانیم وارد مراسم شویم.
*نمی شود آقا
«نمی شود آقا!» حفاظت شوخی ندارد. التماس من و همکار عزیز فایده ای ندارد. سربازها سفت و محکم حرف می زنند. کارت ما به اندازه کافی برش ندارد که وارد قسمت ویژه بشویم و این یعنی خرما بر نخیل و دست ما کوتاه.
ناچار به همان قسمت جایگاه آن هم با میدان دید کم قناعت می کنم، با زاویه دید کوری که به زور می توان نگاهی به قسمت جلو انداخت.
امیدمان به براداران عکاس است که شاید بتوانند نکته دندان گیری را از جلو برسانند.
مراسم با مداحی آغاز شده است و چشممان به در است، تا نشانه های حضور آقا در مراسم هویدا شود که البته فعلا خبری از آن نیست.
قسمت عادی صحن آقا مصطفی و البته حلقه دو که ما در آن مستقر هستیم، تقریبا پر شده است و مسئولان نیز به تدریج در حال پر کردن قسمت خود هستند.
*عکاسان و فیلمبرداران پیش قراول
در همین حین و در حالی که مداحی هنوز به نیمه رسیده است، ناگهان عکاسان و فیلمبرداران بیت وارد مراسم می شوند و این یعنی حضور آقا نزدیک است، نشان به آن نشان که اندکی بعد سر و کله مسئولان عالی رتبه که از مدتی قبل در انتظار رهبری و در پاویون محل مراسم به به انتظار ایستاده بودند، پیدا می شود.
*خوش و بش گرم احمدی نژاد و هاشمی رفسنجانی
اول از همه اخوان لاریجانی، علی و آیت الله صادق لاریجانی در محل مراسم حضور پیدا می کنند و اندکی بعد نیز آیت الله هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام. آیت الله جنتی و آیت الله مهدوی کنی هم وارد جایگاه ویژه مسئولان می شوند و سید حسن خمینی تولیت آستان مقدس حضرت امام(ره) برای خوش آمد گویی میرود.
رییس جمهور هم تقریبا آخر از همه وارد جایگاه شد.
در این میان خوش و بش گرم هاشمی و احمدی نژاد حسابی برای عکاس ها سوژه می شود. دوربینها مثل مسلسل شاتر می زنند و یکی دو نفر خوشحال از عکسهایی که گرفته اند، غنیمت خبری خود را در ویزور دوربین چک میکنند.
*جنگ شعار و صدا
مراسم با آغاز سخنرانی سید حسن خمینی حالت جدی تری به خود می گیرد، اما در میانه سخنرانی ناگهان شعارها شروع می شود: «خونی که در رگ ما است، هدیه به رهبر ما است». این وسط برخی پاسدارها تلاش می کنند که جو را کمی آرام کنند.
سید حسن خمینی کمی صدایش را پشت تریبون بالاتر می برد تا به جو داخل مراسم غلبه کند. شعارها اما ادامه پیدا می کند. ناگهان سید حسن شروع به خواندن آیه ای از قرآن می کند. حربه ای که موثر واقع می شود و به تدریج شعارها فروکش کرده و سید حسن سخنان خود را به پایان می رساند.
مجری مراسم پشت میکروفن می رود و بلند می گوید: «صلی علی محمد، یاور رهبر آمد» و مقام معظم رهبری در جایگاه حضور پیدا می کنند.
*اشاره آقا به نادر
چند دقیقه ای طول می کشد تا سرو صدای جمعیت بخوابد و سخنرانی مقام معظم رهبری آغاز شود. سخنان، آرام و روان هستند و محکم و جمعیت سر تا پا گوش است.
هر از چند گاهی تکبیری گفته می شود و بعد دوباره سکوت برقرار می شود. حضرت آقا از ایام ماه رجب می گوید، از پیشرفت کشور و از این که «ما میتوانیم».
البته وسط مراسم نیز تعریف نصفه و نیمهای از نادقلی (نادرشاه) می کنند و مقایسهای با شاه سلطان حسین.
در میانه سخنرانی گذری به بحث پیشرفت علمی ایران زده می شود و بالاخره کار به انتخابات می رسد و ضرورت توجه کاندیداها به ظرفیت ها و اختیارات خود و البته توجه به موضوع اقتصاد و این که نباید منافع کشور به بیگانگان فروخته شود.
*جاده هایی از چالوس شلوغ تر است
سخنرانی در نهایت با چند دعا به پایان می رسد و با شعارهای جمعیت، رهبری بدرقه می شوند. برای این که گیر شلوغی جمعیت بیرون نیفتیم، چند دقیقه زودتر از محل مراسم بیرون می زنیم تا اگر توانستیم، مسئولی را شکار کنیم اما دریغ از اینکه حصار بندی محل مراسم محکم تر از این حرف ها است که ما حریفش شویم و دست از رسیدن به پارکینگ مسئولان نیز خالی است.
در محل درب خروجی پارکینگ، چند کاروان بزرگ از خودروهای اسکورت شده می گذرند که از پشت شیشه های دودی سرنشینان خیلی مشخص نیستند.
بیرون محل مراسم جمعیت غوغا میکند و البته به دنبال وسیله ای تا خود را به خانه برسانند. هنوز ترافیک مسیرهای حرم از جاده چالوس شلوغتر است.