افول فرهنگ «دارالعباده» در مجتمع هایی به ظاهر تجاری!
یزد رسا؛ با گذر زمان، شهرها گسترده تر و به تبع آن نیاز ها و روابط انسانی پیچیده تر و متنوع تر می شود. از دیر باز انسان برای برطرف کردن بسیاری از نیازهایش ناگزیر از داد و ستد بوده است.برهمین اساس مراکز خرید و فروش به تناسب توسعه جوامع روز به روز پیشرفته تر شده اند.
مراکز خرید و مجتمع های تجاری تفریحی برای این منظور ایجاد شده و هر روز در گوشه ای از شهر افتتاح می شوند. مجتمع های تجاری از این منظر که متمرکزند و تمام نیاز های خرید را پوشش می دهند و فرد برای پیدا کردن کالای مورد نیاز خود مسافت طولانی را نباید طی کند نسبت به بازار های سنتی رجحان دارد. در بعضی موارد ایجاد فضای رقابتی قیمت گذاری را برای فروشنده محدود تر می کند.
جدای از این مسایل مزایای دیگری نیز دارند که فعلاً مجال بحث در مورد آن ها نیست ... .
شهر تاریخی یزد از دیر باز محمل مناسبی برای تجارت و به سبب دیانت تاریخی مردمانش از فرهنگ ایرانی اسلامی غنی و پرباری نیز برخوردار بوده است. وجود بازار و بازارچه های قدیمی در کنار تکایا و مساجد تاریخی و پیوند عمیق کاسب ها و بازاریان با مراسم و اماکن مذهبی خود موید این نکته است.
این فرهنگ عمیق ایرانی اسلامی از مردم یزد مردمانی سخت کوش، صبور، قناعت پیشه و مومن ساخت؛ تا جایی که این دیار به «دارالعباده» و شهر «قنات و قنوت وقناعت» موصوف شد.
اما افسوس که این مولفه ها مانند تمام مظاهر فرهنگ اسلامی امروز مورد هجوم شدیدترین حملات است؛ از باب نمونه: اگر تنها و تنها نقش مجتمع های تجاری را در کم رنگ کردن این فضایل بررسی کنیم به واقعیتی تلخ پی خواهیم برد. گفتیم مراکز خرید به سبب تمرکز بسیاری از نیازهای کالایی فرد را در مدت زمان کوتاهی برطرف می کند و این خود مزیت است؛ اما اگر ساعتی را برای خرید در این مراکز گذرانده باشید متوجه شده اید که اتفاقاً همین مزیت سبب گمراهی خریدار و خریدن کالاهای غیر ضروری می شود.
محیط مجتمع های تجاری به سبب محصور بودن همه جانبه توسط مغازه ها که اغلب با نورپردازی و دکور جذاب و فریبنده چشم ها را خیره می کنند، ذهن خریدار را دچار بمباران تبلیغاتی کرده و قدرت تصمیم گیری و مقاومت را از او می گیرد. با نگاهی به اجناس ارائه شده، به نوع تجملاتی و غیر ضروری آن ها پی می بریم.
در واقع مجتمع های تجاری برای اشاعه فرهنگ مصرف گرایی به جای برطرف کردن نیازهای واقعی برای مخاطب نیاز سازی می کنند؛ انواع و اقسام کالاهای لوکس خارجی که تنها جنبه ی تشریفاتی و دکور دارند و صنعت ملی را با رکود مواجه می سازند، اکثر مغازه ها را فتح کرده اند.
فرض کنید برای خرید مایحتاج ضروری تان با لیست خرید و نقدینگی محدود به این مراکز می روید؛ تمام مایحتاجتان در این مجتمع، با اختلاف چند مغازه یا طبقه موجود است. تنها کاری که باید انجام دهید، پیدا کردن مغازه هاست، که آن هم با کمک راهنما کار ساده ایست! با خیال راحت به سمت مقصد پیش می روید، اما در این مسیر زرق و برق شدید کالاهایی که تا الآن از اختراع و تولید آن ها خبر نداشته اید چشم تان را می گیرد.
بسیاری از این کالا ها اساساً برای خانه های مجلل و شیک ساخته شده اند و شما اصلاً نه مورد مصرف و نه جای آن را دارید! فعلاً هم برای هدف مشخص و مایحتاج ضروری آمده اید و نقدینه ی اضافی ندارید؛ اما همین مشاهده باعث می شود یا شما برای همیشه حسرت داشتن آن ها را داشته باشید و شرایط زندگی معمولی خودتان برایتان غیر قابل تحمل شود، یا خیال خریدشان را در سر بپرورانید و داشتن آن ها مسئله شماره یک زندگیتان شود.
برای اثبات این فرضیه کافی ست یک بار فرض مورد نظر را امتحان کنید. مورد دیگر اینکه محیط این مجتمع ها به گونه ای طراحی شده که فرد خیلی متوجه گذر زمان نمی شود و طبقات متعدد و همچنین مراکز تفریحی سبب می شود که سوای موضوع خرید این مجتمع ها به تفرج گاهی برای گذران وقت تبدیل شوند که از این رهگذر موضوع مفاسد اخلاقی و روابط خارج از عرف و شرع دختر و پسری در این مراکز رواج پیدا کرده است. بسیاری از فروشندگان این مراکز اذعان دارند که بسیاری از مشتری ها قصد خرید ندارند و صرفاً برای گذران وقت مزاحمت هایی را برای آن ها ایجاد می کنند.
نوع دکور مغازه ها و بعضاً پوشش فروشندگان نیز به خودی خود مزید بر علت شده و به ترویج اباحه گری دامن می زند. خوش بختانه یا بدبختانه اکثر این مراکز، فضای کوچک و معمولاً دور از دسترسی را به نمازخانه اختصاص داده اند!! و برخلاف بازارهای سنتی نه از نماز جماعت خبری هست و نه آوای دلنشین اذان در مصاف با صدای موسیقی های مغازه ها راه به جایی می برد!!
به طور کلی می توان گفت اگرچه این مراکز همچنان که اشاره شد مزیت هایی نسبت به بازارهای سنتی و سطح شهر دارد، اما با کارکرد فعلی آسیب جدی به فرهنگ این مرز و بوم که طلایه دار دیانت و تقواست می زند.
می توان به جرأت گفت در این اماکن «نه وقت طلاست،نه قناعت گنج و نه حیا بازار پر رونقی دارد».
پس تا دیر نشده، همت بلند مسئولان دارالعباده، به ویژه مسئولان فرهنگی دارالعباده می تواند کارساز باشد.
اکرم طاهری