آقاي هاشمي، آيا اين تفسير را شما ننوشتهايد +سند
(متن کامل اظهارات آقاي هاشمي رفسنجاني در سايت خودشان را نيز در لينكهاي زير مشاهده كنيد)
نکته جالبي که از مراجعه به تفسير راهنما که ظاهرا حاصل تلاش خود آقاي هاشمي نيز هست، نشان از آن دارد که ايشان در تفسير قرآن مطالبي کاملا عليه ادعاي کنوني خود مطرح ساختهاند و نه تنها مرگ گفتن و شعار مرگ دادن را خلاف اصول قرآني ندانستهاند بلکه در جهت مخالف آن استدلال نيز کردهاند و به تصريح بيان داشتهاند که شايسته ترين چيزها در برابر برخي از گروهها، همين نفرين و همين شعار است.
اين امر نشان ميدهد که آقاي هاشمي خود نيز از آياتي که در گزارش قبلي به آنها استناد شده بود همان برداشت مطرح شده را داشته و دارند. اين که آقاي هاشمي در تفسير قرآن خود اين آيات را به معني (مرگ گفتن) ميدانند و به آن تصريح ميکنند اما در مباحث سياسي و به علت جهتگيريهاي خاص خود ناگهان چنين موضعي ميگيرند کاملا جاي تعجب دارد و بايد به افكار عمومي پاسخ دهند كه چرا با دين مردم بازي ميكنند!
در ادامه بدون هيچ دخل تصرفي موارد متعددي از آياتي که در تفسير راهنماي آقاي هاشمي رفسنجاني به همين معني تصريح شده است ذکر ميگردد:
مورد اول
مورد اول، ذيل تفسير آيه 4 سوره بروج است که در اين آدرس که متعلق به سايت تفسير رهنما است آوردهاند:
1 - گروهى از جباران، براى تعذيب مؤمنان، در زمين حفره عميقى ايجاد كردند.
أصحـب الأُخدود
«اخدود»; يعنى، شكاف طولانى و عميقى كه در زمين ايجاد شود. اصل و ريشه آن «خدّ» است; يعنى، مقدارى از صورت كه طرف راست و چپ بينى قرار گرفته است (مفردات راغب). «أصحاب الاُخدود»; يعنى، كسانى كه حفره را ايجاد كردند. اين احتمال كه مراد، مؤمنان معذّب در «اخدود» باشد، با ضميرهايى كه در آيات بعد آمده، ناسازگار است.
2 - ايجادكنندگان كوره آدم سوزى (اصحاباخدود)، مورد نفرين خداوند و مشمول شديدترين توبيخهاى او
قتل أصحـب الأُخدود
فعل «قتل»، براى نفرين به كار رفته است. مفاد نفرينهاى خداوند توبيخ و تهديد است; زيرا معناى حقيقى نفرين درباره خداوند تصور ندارد.
3 - كشته شدن و نابودى، سزاوارترين فرجام براى اصحاب اخدود
قتل أصحـب الأُخدود
نکته جالب توجه اين است که آقاي هاشمي در ترجمه اين عبارت دقيقا از همان معناي (مرگ بر) استفاده کردهاند و در سومين نکته در ذيل اين آيه نيز تصريح کردهاند که اين مرگ گفتن و مرگ خواستن سزاوارترين فرجام است.
مورد دوم
دومين مورد در آيه 10 سوره ذاريات است که در ذيل اين آيه نيز در تفسير آقاي هاشمي رفسنجاني به صراحت از معناي (مرگ بر) استفاده شده است. متن و تصوير اين صفحه عينا نقل ميشود:
1- كافران حق ستيز و ياوه سرا، مورد نفرين خداوند
قتل الخرّصون
2 - انكار معاد، متكى بر گمان و فاقد دليل يقينى
قتل الخرّصون
»خرص» به معناى سخنى است كه مبتنى بر ظن و گمان و فاقد پايه علمى است. از آن جايى كه قبل و بعد اين آيه، در مورد روز جزا است، استفاده مى شود كه موضوع ياوه سرايى اينان، مسأله انكار معاد بوده است.
سومين مورد
سومين مورد از مواردي است که ادعاهاي امروزين آقاي هاشمي را کاملا زير سوال ميبرد. ايشان در تفسير آيه 19 سوره مدثر نه تنها از معناي (مرگ بر) استفاده کردهاند بلکه آن را کاملا به جا دانسته و توجيه نيز کردهاند. تصوير اين بخش از تفسير ايشان در ذيل آمده است:
1- وليدبن مغيره، مورد نفرين خداوند
فقتل كيف قدّر
عبارت «قتل»، براى نفرين و دعا عليه كسى به كار مى رود.
2 - كافران حق ناپذير و انديشه گر عليه دين، مستحق هلاكت و نابودى اند.
إنّه فكّر و قدّر . فقتل كيف قدّر
3 - حق ناپذيرى و انديشه دين ستيزانه، عملى شگفت انگيز و به دور از شأن انسان
فقتل كيف قدّر
«كيف»، در اين آيه براى تعجب است.
4 - جواز نفرين و دعا، عليه كافران حق ناپذير و دين ستيز
فقتل كيف قدّر
نکتهاي که در اين مورد بيشتر جلب توجه ميکند اين است که آقاي هاشمي تصريح کردهاند که اين آيه عليه وليد بن مغيره نازل شده است و بعد در نکته چهارم تصريح کردهاند که مرگ گفتن عليه کافران حق ناپذير و دين ستيز جايز است.
مورد چهارم
چهارمين مورد تفسير آقاي هاشمي در ذيل آيه بعدي همين سوره است که تصوير تفسير ايشان چنين است:
مشخص است که ايشان تکرار مرگ گفتن را هم صراحتا از قرآن برداشت کردهاند و تعجب آور است که امروز ادعاهاي عجيب ديگري ميکنند و مرگ گفتن را خلاف اصول قرآني ميدانند.
مورد پنجم
آقاي هاشمي رفسنجاني در ذيل تفسير آيه 23 همين سوره مدثر تصريح ميکند که از علل اصلي اين که وليد بن مغيره به چنين نفريني از سوي خداي متعال گرفتار شده و (مرگ بر) او گفته شده است استکبار و خوي استکباري اوست. تصوير تفسير ايشان در ذيل آمده است:
1 - روى گردانى كامل وليدبن مغيره، از آيات الهى و دعوت پيامبراسلام(ص)
ثمّ أدبر و استكبر
«إدبار» (مصدر «أدبر») به معناى پشت كردن است و مقصود از آن اعراض و روى گردانى كامل است.
2 - وليدبن مغيره، فردى لجوج و حق ناپذير بود.
ثمّ أدبر
برداشت ياد شده، از «إدبار و روى گردانى» از آيات الهى و سخن بحق پيامبر(ص) استفاده مى شود.
3 - وليدبن مغيره، داراى خوى استكبار و برترى طلبى
و استكبر
4 - خوى استكبار و برترى طلبى، عامل اصلى دين ستيزى و مخالفت وليدبن مغيره، با آيات الهى و پيامبراسلام(ص)
و استكبر
خداوند در آيه 16، وليدبن مغيره را به عنوان مخالف و دشمن آيات قرآن معرفى كرده (إنّه كان لآياتنا عنيداً) و در آيه مورد بحث، از او به عنوان مستكبر و برترى طلب ياد نموده است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه مخالفت و دشمنى او با قرآن و پيامبراسلام(ص)، ناشى از خوى استكبار و برترى طلبى او بود.
5 - خوى استكبار و برترى طلبى، عاملى مهم در كفر و دين گريزى
ثمّ أدبر و استكبر
مورد ششم
به عنوان آخرين مورد از مواردي که در تفسير خود آقاي هاشمي عبارت مرگ بر و دلايل آن آمده است ميتوان به تفسير سوره عبس و آيات 17 به بعد اين سوره اشاره کرد که تصوير متن تفسير ايشان چنين است:
1 - كافران، مورد غضب و نفرين خداوند و مشمول شديدترين توبيخ هاى او هستند.
قتل الإنسـن ما أكفره
فعل ماضى (قتل الإنسان) براى نفرين بكار رفته است. مفاد نفرين هاى خداوند توبيخ و تهديد است; زيرا معناى حقيقى نفرين، درباره او قابل تصور نيست. «ال» در «الإنسان» ـ به قرينه «فلينظر الإنسان...» در آيات بعد ـ براى ماهيت است و جمله «ما أكفره» نشان مى دهد كه در نفرين «قتل الإنسان»، تنها كافران مد نظر مى باشند.
2 - كشته شدن و مرگ، سزاوارترين فرجام براى كفرپيشگان
قتل الإنسـن ما أكفره
كفر در «ما أكفره» مطلق است و هر كفرى، حتى ترك عبادت را نيز شامل است. البته به قرينه آيات بعد ـ كه به بيان تدبير خداوند پرداخته و در مقابل منكران اين حقيقت موضع گيرى كرده است ـ بارزترين مصداق مورد نظر از آن، انكار ربوبيت خداوند است.
3 - منكران معاد، فرو رفته در كفر و در اوج پافشارى بر پندار باطل خويش
ما أكفره
از آيات بعد ـ كه توجّه به مبدأ خلقت انسان را مقدمه توجّه به معاد در «ثمّ إذا شاء أنشره» قرار داده است ـ استفاده مى شود كه آيه شريفه بر منكران معاد نيز قابل تطبيق است. مفاد جمله «ماأكفره»، تعجّب از رسوخ كفر در كافران است تا آن حد كه به هيچ نحو زايل نمى شود. اين تعبير ممكن است، صيغه تعجب و يا استفهام باشد.
4 - پافشارى كافران بر كفر خويش، شگفت آور و توجيه ناپذير است.
قتل الإنسـن ما أكفره
5 - بخش عظيمى از انسان ها ـ با وجود دلايل فراوان بر ربوبيت خداوند ـ همچنان بر انكار آن اصرار مىورزند.
قتل الإنسـن ما أكفره
نفرين «قتل الإنسان» عموم انسان ها و افراد را مى گيرد زيرا حرف «ال» در آن يا براى استغراق است و يا بر ماهيت دلالت دارد و جنس انسان مورد نفرين قرار گرفته است. از آنجا كه در اين موارد عموم حقيقى مراد نيست، چنين تعبيرى بيانگر كثرت چشمگير افراد مورد نظر خواهد بود.
6 - كفران نعمت، مايه استحقاق شديدترين عقوبت ها است.
قتل الإنسـن ما أكفره
مراد از «كفر» در «ماأكفره» ممكن است كفران نعمت هاى خداوند باشد كه آيات بعد به بعضى از آنها اشاره دارد. نفرين «قتل الإنسان» در معناى عرفى آن ـ كه بيان استحقاق شديدترين عقوبت ها مى باشد ـ استعمال شده است.
7 - كسانى كه خود را از رهنمودهاى خداوند و تذكرات قرآن بى نياز مى پندارند، كافر و سزاوار سخت ترين كيفرهايند.
قتل الإنسـن ما أكفره
اين آيه و آيات بعد را مى توان با آيات پيشين، مرتبط دانست; در اين صورت حرف «ال» در «الإنسان» عهد ذكرى بوده و اشاره به «من استغنى» در آيات قبل خواهد بود.
اين مورد که به تفصيل طرح شده است نشان ميدهد که بر اساس تفسير خود آقاي هاشمي از قرآن جواز کاربرد (مرگ بر) و (مرگ گفتن) خيلي وسيعتر از آن چيزي است که در ذيل آيات قبلي ذکر شده بود.
در نهايت فقط اين اظهار تعجب باقي ميماند که آيا بازيهاي سياسي و جهتگيريهاي حزبي و گروهي اين قدر مهم است که انسان آنچه را خود به تصريح و مستدل و در ذيل آيات متعدد قرآن بيان کرده به فراموشي بسپارد و نسبتهاي عجيب به قرآن کريم بدهد و با دين و اعتقادات مردم بازي؟
به نظر ميرسد آقاي هاشمي رفسنجاني بايد پاسخگوي مردم و علماي اسلام باشد.
منبع: مشرق