ID : 35984159
چالش با دموکراسی؛

بررسی مشی انتخاباتی مرحوم هاشمی به بهانه گفت‌وگوی انتقادی خوئینی‌ها


خوئینی‌ها، هاشمی را سوپرچپی خوانده که هیچ‌گاه در خط اعتدال نبوده و استدلال خود را با مثال‌هایی ازجمله تاسیس زندان برای زنان بدحجاب و دستگیری ملی مذهبی‌ها آن‌هم صرفا برای روکم‌کنی! به‌صورت محکم عنوان کرده است.

به گزارش یزدرسا، محمد موسوی‌خوئینی‌ها، رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز در گفت‌وگوی اخیرش از دورزدن‌های قانون توسط اکبر هاشمی‌رفسنجانی سخن گفته و وی را عملگرایی خوانده که معتقد بود باید در مقابل اهداف سیاسی‌اش موانع کنار زده شود و اصلا برایش مهم نبود که در این میان اقدامش قانونی یا غیرقانونی است یا حقی از بین می‌رود یا نه.

گفت‌وگوی خوئینی‌ها با «ایرنا» روز گذشته همزمان در ارگان رسمی کارگزاران نیز منتشر شد. پدر معنوی اصلاحات گفته است هاشمی اعتقادی به رای مردم نداشت و درخصوص انتخابات ریاست‌جمهوری سال 76 نیز اشاره داشته که از رای‌آوری خاتمی مطمئن نبودند و از طرف دیگر گفته می‌شد بناست همان کسی را که می‌خواهند روی کار بیاورند، از این رو با مهدی کروبی به دیدار هاشمی رفتند.

در آن دیدار هاشمی تاکید کرده بود «اتفاقا من با آقای خامنه‌ای در این مورد اختلاف‌نظر دارم؛ آقای خامنه‌ای نظرش این است که باید انتخابات خیلی پرشور باشد و مردم همه بیایند و هرچه مردم بیشتر بیایند، بیشتر تایید نظام است اما من می‌گویم شما بگویید نظرتان چه کسی است ما همه می‌رویم کار می‌کنیم که همان بشود!» مرد خاکستری اصلاحات بر مهندسی انتخابات توسط هاشمی نیز تاکید کرده و گفته هاشمی می‌توانست انتخابات را جوری مهندسی کند که نتیجه مطلوب خود را به دست آورد.

خوئینی‌ها، هاشمی را سوپرچپی خوانده که هیچ‌گاه در خط اعتدال نبوده و استدلال خود را با مثال‌هایی ازجمله تاسیس زندان برای زنان بدحجاب و دستگیری ملی مذهبی‌ها آن‌هم صرفا برای روکم‌کنی! به‌صورت محکم عنوان کرده است. مرد خاکستری اصلاحات تصریح کرده بعد از پیروزی انقلاب، به دست آوردن قدرت یک اصل مسلم در نگاه هاشمی بوده تا آنجا که دیگر برایش فرقی نداشته به تخت سینه کسی زده و او را کنار بزند. خوئینی‌ها پیش از این نیز خاطرات هاشمی‌رفسنجانی را «شبهه‌ناک» خوانده بود. در همین راستا مروری بر کنش‌های انتخاباتی اکبر هاشمی‌رفسنجانی خالی از لطف نیست.

دیکتاتوری نافرجام

روزی که حزب کمونیست چین پیشنهاد برداشته شدن محدودیت دودوره‌ای برای رئیس‌جمهوری این کشور را مطرح کرد و ارگان رسانه‌ای حزب کارگزاران با تیتر «زنده باد دیکتاتوری» به استقبال آن رفت، به تفصیل نوشتیم که مشابه این ایده روزگاری در ایران نیز تجربه شد و نام خیلی‌ها را در تاریخ ماندگار کرد. ماجرا از این قرار بود که با نزدیک شدن به پایان دولت دوم هاشمی، اطرافیان رئیس‌جمهور وقت، به صرافت افتادند تا به هر قیمتی که هست، هاشمی را در دولت ماندگار کنند. نخستین گام برای اجرای این سناریو را می‌توان به اظهارات عطاءالله مهاجرانی، معاون حقوقی و پارلمانی دولت در گفت‌وگو با روزنامه انگلیسی‌زبان «ایران‌نیوز» حدود یک سال پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری 76 نسبت داد.

 مهاجرانی در این مصاحبه به نقد محدودیت قانون اساسی درخصوص عدم امکان حضور مستمر بیش از دو دوره شخصیت‌هایی چون هاشمی در مسند قوه مجریه پرداخت و ضمن غیراصولی خواندن آن خواهان رفع این مانع قانونی شد. همان روزها روزنامه‌ «سلام» نیز در این‌باره نوشت در راهروهای مجلس شایعه شده تعدادی از نمایندگان، که اکثریت قریب به اتفاق آنها را طرفداران کارگزاران تشکیل می‌دهند، درصدد تهیه یک طومار به حمایت از آقای هاشمی‌رفسنجانی و درخواست تمدید دوره‌ ریاست‌جمهوری هستند. طولی نکشید که این شایعات حسابی جدی شد و کم‌کم زمزمه بازنگری در قانون اساسی هم در فضای سیاسی و رسانه‌ای به میان آمد.

عبدالله نوری، نماینده مردم تهران در دستگاه قانونگذار کشور هم با تاکید بر اینکه مصلحت و منفعت کشور در تمدید ریاست‌جمهوری هاشمی‌رفسنجانی برای سومین بار است، تاکید می‌کرد که نباید با استناد به منع قانون اساسی دست‌های خود را ببندیم. او حتی تلاش داشت این سناریو را از محافل سیاسیون به جامعه کشانده و ماجرا را قدری اجتماعی هم بکند؛ به همین واسطه از مردم می‌خواست برای قدردانی از هاشمی‌رفسنجانی و استمرار برنامه‌های سازندگی و توسعه کشور نگذارند رئیس‌جمهور کنار برود.

مهاجرانی، معاون حقوقی و پارلمانی رئیس‌جمهور نیز ایده ریاست‌جمهوری را این‌طور توجیه می‌کرد که دوره‌ ریاست‌جمهوری رکن (قانون اساسی) نیست و از این رو می‌توانیم درباره‌ انتخاب برای سومین بار یک نفر به‌عنوان ریاست‌جمهوری صحبت کنیم. قرائن این تلاش‌ها البته یکی دوتا نبود و موارد زیادی را دربر می‌گرفت.

حسن روحانی، نایب‌رئیس وقت مجلس، در راستای زمینه‌سازی برای پیشبرد این ایده، قانون اساسی را نوکر نظام می‌دانست و می‌گفت انسان‌های استثنایی و شایسته در قالب قانون نمی‌گنجند.

حسین مرعشی، رئیس دفتر رئیس‌جمهور هم کشور را محتاج خدمات هاشمی خواند و از رئیس‌جمهور خواهش کرد مقابل این خواست عمومی، از زیر بار مسئولیت شانه خالی نکند. با درنظر داشتن نوع مناسبات هاشمی و اطرافیانش بعید به نظر می‌رسد هیچ‌یک از این تلاش‌ها بدون تامین نظر او صورت گرفته باشد؛ تلاش‌هایی که اگرچه همزمان با سکوت رئیس‌جمهور وقت روزبه‌روز شدت می‌یافت، اما درنهایت با مقاومت‌های ساختاری موجود راه به جایی نبرد.

شاید به همین خاطر بود که با ناکام ماندن تلاش‌ها او بالاخره در این‌باره اظهارنظر کرد و در جمع ائمه جمعه سراسر کشور گفت تغییر قانون اساسی با هدف تمدید دوره ریاست‌جمهوری به مصلحت کشور نیست و بالاخره روزی باید این جابه‌جایی پیش آید و بهتر است با قانون اساسی هماهنگی داشته باشد. رهبری هم ضمن مخالفت جدی با این رویه تصریح کردند که «آقای هاشمی رئیس‌جمهور محترمی است که انصافا و حقا عمر و زندگی خود را وقف اسلام کرده»، اما بعد از پایان دوره دوم ریاست‌جمهوری «می‌توانند در مسئولیت‌های دیگری خدمت کنند.»

مهندسی انتخابات

«مهندسی انتخابات» کلیدواژه‌ای است که برخی آن را از الزامات بازی در میدان سیاست و سیاست‌ورزی می‌دانند و در مقابل برخی دیگر آن را مغایر با مردمسالاری تعریف می‌کنند. صاحبان دیدگاه اول مشارکت حداکثری را غیرضروری دانسته و از دموکراسی مدیریت‌شده و تنظیم مشارکت مردم سخن می‌گویند؛ دیدگاهی که اکبر هاشمی‌رفسنجانی به سردمداری‌اش شهره است و موسوی خوئینی‌ها در گفت‌وگوی اخیرش بار دیگر بر این مساله تاکید کرده است. پیش از این نیز به کرات از طرف سیاستمداران چپ و راست بر این دیدگاه آیت‌الله تصریح شده بود. رویه انتخاباتی هاشمی‌رفسنجانی نیز بر این امر صحه می‌گذارد. انتخابات ریاست‌جمهوری سال‌های 72 و 76 نمونه‌هایی از این نوع نگرش است.

به‌رغم آنکه بعد از انتخابات سال 76، برخی از اصلاح‌طلبان به صورت مقطعی در مقابل هاشمی‌رفسنجانی قرار گرفتند، ولی اثرگذاری وی در رای‌آوری کاندیدای متبوع‌شان را هیچ گاه کتمان نمی‌کنند. تجربه هاشمی به‌درستی به او گوشزد می‌کرد که بعد از دو دوره دولت سازندگی، پیروز انتخابات کسی است که در مقابل تفکر رئیس دولت سازندگی قرار گیرد؛ بدین ترتیب ناطق نوری در افکار عمومی نماد تفکر هاشمی شد و خاتمی در مقابل این تفکر! بر این اساس اگرچه سیاست‌های اعلامی رئیس دولت سازندگی به حمایت هاشمی از شیخ نور خلاصه می‌شد، ولی سیاست‌های اعمالی وی حکایتی دیگر داشت. جریان چپ از مدت‌ها پیش از انتخابات، در افکار عمومی این‌گونه القا کرده بود که شیخ نور، کاندیدای از پیش تعیین‌شده حاکمیت است.

در همین راستا خطبه نمازجمعه هاشمی‌رفسنجانی بر احتمال تقلب در انتخابات به نفع ناطق نوری صحه گذاشت و از این طریق افکار عمومی را برای رای‌دهی به محمد خاتمی تهییج کرد. تا آنجا که رئیس دولت اصلاحات نیز آن خطبه را در رای‌آوری‌اش اثرگذار می‌داند. نکته قابل‌توجه اینکه هاشمی‌رفسنجانی بارها تصریح کرد در آن انتخابات به قول خودش به شیخ ناطق رای داده و کرباسچی و دیگر نزدیکانش نیز بر این رای صحه گذاشتند، با این‌حال قابل‌کتمان نیست که حزب کارگزاران سازندگی همواره چشم‌شان به تاکیدات آیت‌الله بود و به اشارت وی اقدام می‌کردند؛ اشارتی که کارگزاران را به ستاد انتخاباتی خاتمی تبدیل کرد، تا آنجا که غلامحسین کرباسچی، دبیرکل کارگزاران سخنران بزرگ‌ترین میتینگ انتخاباتی رئیس دولت اصلاحات بود.

در سال 72 و ششمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، هاشمی‌رفسنجانی که در انتظار دومین دوره ریاست‌جمهوری خود بود، در کتاب خاطراتش از رقیب‌تراشی‌های ساختگی برای نشان دادن رای‌آوری خود سخن می‌گوید. وی در خاطره روز یکشنبه 12 اردیبهشت 1372 خود نقل کرده که به محمد غرضی، وزیر کابینه‌اش تاکید کرده به دنبال این است که کسی به‌عنوان رقیب انتخابات در صحنه باشد؛ تاکیدی که دو روز بعد (سه‌شنبه ۱۴ اردیبهشت۱۳۷۲) در خاطرات هاشمی به کاندیداتوری عبدالله جاسبی منجر شده است: «عصر شورای انقلاب فرهنگی جلسه داشت... با دکتر عبدالله جاسبی، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی صحبت شد که در انتخابات ریاست‌جمهوری نامزد شود تا صحنه بی‌رقیب نباشد. دیروقت به خانه رسیدم. عفت هم که از جلسه مراسم تقدیر معلمان نمونه آمده بود، کلی تعریف کرد. آقای عبدالله نوری، وزیر کشور هم تلفنی از خالی بودن صحنه از رقابت در انتخابات اظهار نگرانی کرد که گفتم قرار شده فردا دکتر جاسبی اسم بنویسد.»

اگرچه در ادامه کاندیداتوری احمد توکلی، خیلی برنامه‌ها را آن‌طور که باید پیش نبرد؛ «یکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۷۲: ساعت هشت‌ونیم صبح دفترم بودم. آمار قطعی انتخابات اعلان شد: 1/63 درصد من و بقیه، سه نفر دیگر؛ به نظرم آرایم کم و تلخ است.»

بازی با کارت کارگزاران در انتخابات مجلس پنجم

سال‌های میانی دولت دوم هاشمی در حالی سپری می‌شد که اختلافات او با مجلس چهارم رفته‌رفته بالا گرفته بود. مجلس که اکثریت نمایندگان منتسب به جناح راست را در خود جای داده بود، در موارد زیادی مقابل دولت مستقر ایستاده و دست رد به برخی رویکرد‌ها و جهت‌گیری‌های آن زده بود.

مصداق‌های این رویه را می‌توان در انتقادات به رویکرد دولت در سازندگی کشور (که به اعتقاد جریان راست، عدالت اجتماعی را زیر سوال می‌برد و صدمات زیادی را به اقشار محروم جامعه وارد می‌کرد)، کمرنگ شدن ارزش‌های اسلامی، افزایش تورم، نحوه اجرای سیاست تعدیل اقتصادی و فضای بسته سیاسی و فرهنگی و نیز استیضاح چند تن از وزرا برشمرد؛ شرایطی که حسابی بر مناسبات میان دولت و مجلس سایه انداخت و حتی منجر به اختلالاتی در روند تصویب لایحه برنامه پنج‌ساله دوم شد و اجرای آن را یک سال به تأخیر انداخت.

این اختلافات در میانه‌های سال 74 و هنگامه نهایی کردن لیست انتخاباتی جامعه روحانیت مبارز برای مجلس پنجم به اوج خود رسید؛ جایی که اصرار‌های رئیس‌جمهور برای قرار دادن نام پنج نفر از اطرافیان خود ازجمله فائزه هاشمی، عبدالله نوری، محسن الویری و... در لیست جامعه روحانیت بی‌نتیجه ماند. همین موضوع باعث شد هاشمی راه دیگری را برود و به فکر تصاحب کرسی‌های بیشتری از مجلس بیفتد تا هم در دو سال پایانی باری از دوش دولتش برداشته باشند و هم مرام و تفکر او بعد از 76 همچنان نمایندگانی را در ساختار حکومت در اختیار داشته باشد.

این‌گونه شد که دو ماه مانده به انتخابات، تعدادی از مدیران اجرایی او اعم از 10نفر از وزرا، چهار نفر از معاونان رئیس‌جمهور، شهردار تهران و رئیس کل بانک مرکزی از حزبی با عنوان کارگزاران سازندگی رونمایی کردند؛ حزبی که تاسیسش اعلام موجودیت راست مدرن در فضای سیاسی و انشقاق آن از راست سنتی تفسیر می‌شد.

حزب اطرافیان رئیس‌جمهور اگرچه به فاصله کوتاهی از اعلام موجودیت با تذکر رهبر انقلاب اصلاحاتی را در شورای مرکزی خود اعمال کرد، اما به هر روی موفق شد به واسطه چسبندگی‌اش به دولت مستقر، در اولین حضور انتخاباتی خود، موفقیت بزرگی را کسب کرده و 90 نفر از نامزدهای خود را راهی مجلس کند. در حقیقت هاشمی توانسته بود تهدید انتخاباتی خود را عملی کرده و نتیجه مطلوب را هم کسب کند.

او همان موقع به شیوخ راست گفته بود که در صورت مخالفت با حضور آن پنج نفر لیستی جداگانه خواهد داد. هرچه بود، فضا به سمتی رفت که این لیست درنهایت از سوی یاران او منتشر شد و به اتکای حزب پشتیبانش، اکت‌های تاریخ‌سازی را در سال‌های بعد از خود به جای گذاشت؛ اکت‌هایی که پیگیری ایده تغییر قانون اساسی و مادام‌العمر کردن ریاست‌جمهوری هاشمی در همین دوره مهم‌ترین آنها بود.

سریال تشکیک در انتخابات

قرائن تاریخی مختلف بیانگر آن است که رویه هاشمی در انتخابات‌های مختلف عمدتا از یک قاعده مشخص تبعیت می‌کرده. قاعده‌ای که عبارت است از تمکین مشروط به نتیجه انتخابات. مشروط از آن جهت که او صرفا نتیجه انتخابات‌هایی را ماحصل رأی واقعی مردم می‌دانست که نام خود یا گزینه‌های مورد حمایتش از صندوق‌های رأی بیرون آمده باشند. 

به بیان دقیق‌تر مروری کوتاه بر دوره‌های مختلف انتخابات نشان می‌دهد هاشمی عمدتا شکست‌های انتخاباتی را به پای تخلفات رقبا نوشته و در پاره‌ای موارد حتی ابطال انتخابات را نیز خواستار شده است. به‌طور مشخص، انتخابات ریاست‌جمهوری نهم درحالی برگزار شد که تنها چند هفته بعد از روز رأی‌گیری، هاشمی در مصاحبه‌ای با القای تردید درباره نتیجه انتخابات و طرح ادعای دستکاری آرای مردم سعی کرد نتیجه به بار آمده را مخدوش جلوه دهد.

او همچنین با صدور بیانیه‌ای در این باره، انتخابات برگزار شده توسط وزارت کشور دولت اصلاحات را زیر سوال برد و در دیدار با حزب اراده ملت نیز مدعی شد درمرحله دوم، استاندارها کار را به کلی رها کردند و اصلا کاری نداشتند که چه چیزی در صندوق‌های رای اتفاق می‌افتد؛ از این رو «هرچه خواستند در صندوق ریختند و هر چه خواستند خواندند!»

این البته اولین باری نبود که هاشمی شکست در انتخابات را این‌گونه توجیه می‌کرد. او پیش‌تر درباره انتخابات مجلس ششم -سال 78- نیز ادعای مشابهی را مطرح ساخته بود. هاشمی در گفت‌وگویی که بعدها با کیهان انجام داد، به بخش‌هایی از اقدامات گسترده‌ای که اصلاح‌طلبان برای رای نیاوردن وی انجام داده بودند، اشاره و تصریح کرد: «با همه تبلیغات، اگر آنچه را که در صندوق بود، درمی‌آوردند؛ غیر از این می‌شد.»

رویه زیر سوال بردن سلامت انتخابات دست‌کم یک‌بار دیگر نیز تکرار شد. هاشمی که از چند ماه مانده به انتخابات 88 موضوع صیانت از آرا را پیش کشیده بود، یک‌ماه قبل از انتخابات کار را از مرز شبهه و تردیدافکنی گذراند و در تریبون نمازجمعه از مجریان برای سلامت انتخابات تضمین خواست. او تاکید کرد: «مسئولان باید سلامت انتخابات را برای جامعه تضمین کنند تا مردم با خیال راحت پای صندوق‌های رأی حضور داشته‌باشند.»

او در روز‌های ناآرام و مغشوش بعد از انتخابات نیز ترجیح داد در مواجهه با اتهام تقلب، سکوتی حمایت‌آمیز را پیشه کند و در آتش ابهامات تولید شده از سوی کاندیداهای شکست خورده، بدمد. خطبه‌های هاشمی در نمازجمعه 26 تیرماه 88 نیز در همین چارچوب قابل تحلیل است. خطبه‌هایی که گفته‌های هاشمی در آن به‌نوعی تایید ادعای تقلب و دست‌کاری در آرای مردم به‌شمار می‌رفت. او در فرازهایی از خطبه خود اظهار داشت: «ما انتخابات را بسیار خوب آغاز کردیم، اما متاسفانه در روزهای پایانی تردیدهای ناراحت‌کننده میان مردم به‌وجود آمد که ضربات سنگینی بر انقلاب و نظام وارد کرد.»

فرهیختگان




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.