تجزیه؛ نقشه تکراری غرب برای جهان اسلام
یزد رسا؛ اوضاع سیاسی منطقه مدتهاست به هم خورده و از حالت نظم معمول خود خارج شده است. بدیهی است که بسیاری از این تحولات طبیعی نبوده و باید به دستهای پشت پردهای که در صدد بهره برداری خود از منطقهی استراتژیک غرب آسیا است، نگریست و نقشه شوم دشمنان اسلام را ردیابی کرد.
آنچه که اکنون در حال رخ دادن است، تلاش غربیها برای چندپاره کردن جغرافیایی دنیای اسلام است. این استراتژی قطعاً اهدافی را به دنبال دارد که لازم است قبل از پرداختن به آن، نگاهی به تاریخچه دخالت غربیها و به خصوص انگلستان در تقطیع جغرافیایی جهان اسلام بیفکنیم.
یکی از بزرگترین و قویترین امپراتوریهای تاریخ، بدون شک امپراتوری عثمانی است. این امپراتوری عظیم که دین رسمیاش «اسلام» بود، پهنهای عظیم از منطقه غرب و مرکز آسیا، بخشهایی از آفریقا و اروپا را دربرداشت و بیش از 4 قرن متمادی حکومت میکرد.
در قرن بیستم و در بحبوحه جنگ جهانی اول، انگلستان و فرانسه با همراهی روسیه تصمیم به از بین بردن یک نظام متشکل اسلامی به نام عثمانی گرفتند و در سال 1916 طی قراردادی که به «سایکس- پیکو» معروف است، اقدام کردند.
موافقتنامه «سایکس-پیکو» توافقی میان انگلستان و فرانسه بود که در خلال جنگ جهانی اول و با رضایت روسیه، برای تقسیم امپراتوری عثمانی منعقد شد. این توافق منجر به تقسیم سوریه، عراق، لبنان و فلسطین میان فرانسه و انگلیس شد و قسمتهایی از ترکیه را نیز به روسیه ملحق کرد.
هدف کشورهای غربی و به خصوص انگلستان از تقسیم عثمانی را میتوان در دو مورد خلاصه کرد:
1- یک امپراتوری وسیع که - هرچند به ظاهر- اسلامی است و با وجود تمام مشکلات و ضعفها، عموم ملتهای مسلمان منطقه را متحد و یکپارچه کرده است، خطر بزرگی برای اروپا و دول غربی خواهد بود. لذا چند کشور مسلمانِ جدا از هم، حتماً خطری کمتر از یک امت و حکومت متحد و یکپارچه مسلمان در بر خواهد داشت.
2- خوی استعمارگری غربیها و در راس آنها، انگلستان که به «روباه پیر استعمار» شهره شده است، امپراتوری عثمانی را بزرگترین چالش پیش روی خود برای استعمار و استثمار میبیند و فروپاشی آن، هموار کننده راهی برای نفوذ و بهرهبرداری اقتصادی از ذخایر ارزشمند و طبیعی منطقه غرب آسیا خواهد بود.
با این دلایل، عثمانی باید از بین برود. لذا طی توافقی تقسیم عثمانی بین انگلیس و فرانسه شروع شد و انگلستان بر فلسطین و عراق و اردن، و فرانسه بر لبنان و سوریه و بخشهایی از ترکیه حاکم شدند. به این ترتیب با تجزیه عثمانی بزرگ، جغرافیای تازهای با حضور مجموعهای از کشورها ایجاد شد که عُمر هر کدام از آنها هنوز به صد سال نرسیده است.
استعمارگران اروپایی موفق شدند تعیین سرنوشت کشورهای جدید و ملتهای آنها را بر اساس نقشههای برنامهریزی شده خود در دست گرفته و با تحریک مردم به انحای مختلف، درگیریهای مرزی و مذهبی و دینی و قبیلهای به راه انداخته و از این حربه در مناسبات آینده برای تامین منافع خود در این کشورها استفاده کنند.
اما این همه ماجرا نبود و مدتی بعد، انگلستان در طی بیانیهای که به «بالفور» معروف است، قدمهای اولیه و رسمی خود را برای تشکیل رژیم صهیونیستی برداشت و یهودیان را به مهاجرت به فلسطین تشویق و ترغیب کرد تا منطقه شاهد ظهور رژیم جنایتکار و غاصبی به نام اسرائیل باشد و سالهای سال تبعات این اقدام پلید و ضدانسانی انگلستان را بر دوش خود تحمل کند.
به هرحال، تا سالهای متمادی انگلیس و فرانسه بر کشورهای عربی و مسلمان منطقه حکمرانی میکردند تا اینکه در اوایل دهه 50 قرن بیستم به دلیل برخی تحولات، حاکمیت آنها بر منطقه تقریباً از بین رفت و جای آن را نسلی از دیکتاتورهای ملیگرا و نظامی فراگرفت.
دوران حکومت دیکتاتورها بر سرزمینهای اسلامی و عربی دوران سخت و مشقتباری برای مسلمانان بود. به خصوص اینکه این پادشاهان دیکتاتور آلت دستی برای کشورهای استعمارگر غرب بودند و از خدمت به آنها دریغ نمیکردند.
اما به برکت موج بیداری اسلامی که در سالهای گذشته رخ داد، مردم در برخی از مهمترین کشورهای مسلمان منطقه از جمله مصر و لیبی موفق به سرنگونی حاکمان خود شدند و فصل جدیدی در مناسبات و تحولات منطقه رقم زدند. تحولاتی که فراز و فرودهای فراوانی داشته و دارد و در مواقفی به وزنکشی حامیان اسلام و حامیان غرب تبدیل میشود و هر طیف سعی در پیروزی خود دارد.
این موج عظیم بیداری اسلامی، حیات خلوت غرب در منطقه را متلاشی کرد و لذا جبهه مستکبرین باید با طرح توطئه و نقشههای سیاسی، مانع از ظهور دولتها و ملتهای مخالف خود گردند.
در واقع باید گفت، امروز با تغییر در معادلات منطقه و شکلگیری قدرتهای جدید ضد غرب که منافع آن را در معرض تهدید قرار دادهاند و به موانعی برای ثروتها و منافع آن تبدیل شدهاند، تقسیمات جغرافیایی سابق که بر اساس قرارداد سایکس- پیکو تنظیم شده بود، به پایان راه خود رسیده و دیگر برای دوره کنونی کارساز نیست، بنابراین غرب ناچار به ایجاد نقشهای جدید برای منطقه است که از دهههای قبل آن را در دستور کار سیاستمداران آمریکایی و اروپایی قرار داده است.
نگرانیهای اصلی غرب از این تغییرات در این است که بر اساس این تحولات، جریانهای اسلامگرای مخالف با تداوم سیطره آمریکا و همپیمانش انگلیس بر کشورها روی کار می آیند و با وجود اینکه برخی از این جریانات، صراحت در اعلام مواضع خود در قبال مسایل خارجی را یا پوشانده و یا به تاخیر انداختهاند، اما این فضا به تشکیل جنبشی مردمی منجر خواهد شد که به دنبال ایجاد تغییرات اساسی است و جمهوری اسلامی ایران نام آن را «بیداری اسلامی» گذاشته است، بیداری که به صورت مستقیم تعیین سرنوشتی جدید برای جهان اسلام و جهان عرب در راستای آزادی از سیطره و نفوذ آمریکاییها و انگلیسیها و هر نفوذ استعماری دیگر را دنبال میکند.
این گفتمانی است که جذابیت بسیار زیادی در میان انقلابهای جدید دارد و این مزاج عمومی باعث شده تا بیشتر نامزدهای اسلامگرا بتوانند به پارلمانهای تونس و مصر پا بگذارند و این یک نقطه ایدهآلی است که هر کشور مشابه که به دنبال ایجاد روند تغییر است، به آن توجه دارد.
به همین دلیل است که آمریکا و اروپا و رژیم صهیونیستی تصمیم گرفتهاند هر قدرت اسلامی را که به دنبال افزایش نفوذ خود باشد متفرق کنند و در کشورهایی که مردمش مخالف سیطره غرب است، اختلافات داخلی ایجاد کنند و آنها را به درگیری داخلی بکشانند تا نگذارند این جریان ها به خطرات استراتژیکی تبدیل شوند که موجودیت اسرائیل و نفوذ آمریکا و اروپا را مورد تهدید قرار دهند.
هرچند این استراتژی یک استراتژی تکراری برای جهان اسلام است اما امروزه باز هم آمریکا و انگلیس درصدد اجرای آن هستند. آنچه امروز در منطقه شاهد آن هستیم، زمزمههای تجزیه کشورهای مهمی چون عراق و سوریه است. غربیها بار دیگر دست به کار شدهاند تا با اجیر کردن مزدوران افراطی خود تحت عناوین جعلی اسلامی مانند «دولت اسلامی عراق و شام»، برای تهیه نقشه جدیدی در منطقه هزینه کنند.
گروههای تکفیری که دستپرورده سرویسهای جاسوسی انگلیس و آمریکا هستند، با ایجاد جنگ داخلی در سوریه از ابتدا قصد سرنگونی دولت بشار اسد و متلاشی کردن جبهه مقاومت را داشتند. اما پس از شکست در این زمینه، نقشه آنها به تجزیه سوریه تغییر کرده است.
از سوی دیگر، شکست نظامی در سوریه و شکست سیاسی غرب در انتخابات عراق، تکفیریها را روانه عراق کرد تا با خیانت برخی از فرماندهان ارتش عراق، جنگ دیگری در این کشور بین تروریستها و مردم و دولت عراق شکل گیرد.
نبردی که با مقاومت مردم و دولت عراق مواجه شد و تروریستها موفق به اجرای کامل نقشه خود نشدند. اما حضور آنها در چند استان عراق و ادعای مالکیت بر این مناطق، خبر از توطئه تجزیه دیگری در منطقه میدهد. تجزیهای که منجر به جدایی شیعیان از اهل تسنن عراق خواهد شد.
در این اثنا، کردهای عراق نیز که آب را گلآلود دیدهاند، ساز جدایی نواخته و با تحریک غربیها سعی در جدایی از عراق و تشکیل یک کشور کردنشین دارند. این در حالی است که تحقق این مساله بدون شک کردهای کشورهای همسایه از جمله ایران و ترکیه را برای تجزیه طلبی تحریک خواهد کرد.
به این ترتیب، به نظر میرسد تمرکز انگلیس و آمریکا در منطقه بر تقسیم عراق به سه منطقه شیعی و سنی و کردنشین واقع شده است، همچنین کشور سوریه که ظاهراً در آستانه چنین تحولی قرار دارد، و جنگ داخلی آن را عملاً به دو بخش تقسیم کرده است، یک بخش در دست نظام سوریه و بخشی دیگر در دست گروههای مسلح تروریستی. موضوع تجزیه حتی درباره لیبی و افغانستان و سودان و... هم میتواند صدق کند.
استعمارگری و منفعتطلبی غربیها حتی به ایجاد دو دستگی و افتراق بین مردم اوکراین هم انجامید و همچنان آتش جنگ داخلی در این کشور شعلهور است.
این ایجاد تفرقه بین ملتها و تلاش برای تجزیه کشورها حتی اگر نتواند به افزایش نفوذ در کشورها منجر شود و نتواند به تجزیه بینجامد، میتواند به مشغول شدن ملتهای مسلمان به یکدیگر و توقف خطرات آنها و یا کاستن از شدت خطرات منجر شود.
به خصوص در دورانی که رژیم صهیونیستی بیش از هر زمان دیگر مورد خشم و انزجار مردم واقع شده و این خشم و انزجار به اروپا و آمریکا هم سرایت کرده است.
آنچه که میتواند مانع پیروزی غرب گردد و نقشههای شوم استکبار را نقش بر آب کند، اتحاد مسلمانان و دوری از تفرقه و تمرکز بر دشمن خارجی یعنی اسرائیل و آمریکا و انگلیس است. چیزی که بارها در رهنمودهای رهبر معظم انقلاب به مسلمانان و سران کشورهای اسلامی مشاهده میشود.
احسان عابدی
Related Assets:
- حزبالله لبنان: در مبارزه با تکفیریها روی غرب حساب نمیکنیم
- رابطۀ پیشرویهای داعش با پرونده هستهای ایران
- لسآنجلس تایمز: آیتالله خامنهای غرب را از تسلیم ایران مایوس کرد
- داعش دامن کشورهای عرب منطقه را خواهد گرفت
- آمریکا از توانایی «نه» گفتن ایران میترسد و نه از فناوری هستهای
- غرب، مسئول قدرتمند شدن داعش/ نباید اجازه انقلاب مردمی در منطقه صادر شود!