ID : 13782719
پاسخی به یک اتهام!

جناب نقویان! روایات درباره اتهام زنی به مؤمن را خوانده اید؟


شما که سخنران و اهل منبر هستید و به طور طبیعی سر و کارتان باید با آیات و روایات باشد لابد روایات درباره اتهام زنی به مؤمن را خوانده اید و از عواقب تهمت به مؤمن خبر دارید؟

به گزارش یزد رسا،

جناب حجت الاسلام آقای ناصر نقویان

سلام علیکم؛

متأسفانه در خبرها خواندم جنابعالی در سخنرانی خود به مناسبت ماه مبارک رمضان که ماه استغفار و طلب آمرزش است! جمله ای را در مورد رئیس جمهور سابق بیاان کرده اید با این عبارت که " دل به هیچ جناح و گروهی نبسته ام اما خواندن دعای الهم کن لولیک در سازمان ملل یک مانور و کلاهبرداری دینی بود".

این البته اولین باری نیست که رئیس جمهور سابق را هدف سخنان نیش دار قرار می دهید و حتی حرف هایی را از منابع غیر رسمی شنیده ام که اگر صحت داشته باشد بسیار از یک عمامه به سر بعید به نظر می رسد.

شما سال گذشته و بعد از شرکت در مراسم ختم پدر همسر رئیس دولت اصلاحات چند مطلب را بیان کردید:

الف) با تفسیر غلط کلام امام راحل درباره رأی ملت (1)  و به استناد مشروعیت اکثریت،  حضور خود را در آن مجلس توجیه کرده و گفتید " آن مجلس ختم یکی از شلوغ ترین مجالس ختمی بود که در عمرم دیدم!"

بنده متن کامل سخنان امام راحل را در انتهای این نامه خواهم آورد اما باید بدانید شلوغی و جمعیت زیاد، هرگز دلیل بر حقانیت نیست و تاریخ سراسر است از کثرت جبهه های باطل و انگشت شمار بودن جبهه های حق و صد البته  شلوغی مراسم ختم پدر همسر یک شخص لزوما دلیلی بر حقانیت دامادش نیست.

ب) شما گفتید رئیس دولت اصلاحات هشت سال رئیس دولت بود و بارها با عنوان خاتمی عزیز مورد خطاب رهبر انقلاب قرار گرفت و به نظر من رئیس جمهور بعد از او بیشتر به ملت ضربه زده است!

جناب نقویان علی رغم این که با یک جمله کوتاه خواسته اید حقانیت یک فرد را اثبات کنید ولی خوب است بدانید حضرت آقا امثال این جمله را درباره خیلی از شخصیت ها بیان کرده و می کنند و اتفاقا رئیس دولت نهم و دهم نیز بارها مورد تعریف و تمجید ایشان قرار گرفته است و حتی در آخرین دیدار با اعضای دولت دهم فرمودند " این دولت بحمدالله توانست شعارهای انقلاب را سر دست بگیرد و به آنها افتخار کند و آنها را در جامعه مطرح کند. (2) "

شما که سخنران و اهل منبر هستید و به طور طبیعی سر و کارتان باید با آیات و روایات باشد  لابد روایات درباره اتهام زنی به مؤمن را خوانده اید و از عواقب تهمت به مؤمن خبر دارید ، بنابر این چگونه و بر اساس چه دلیل ومنطق و استدلالی به خود اجازه می دهید که بر روی منبری که جایگاه مقدسی دارد _ و خودتان بیشتر از بنده به اهمیت و قداست این جایگاه واقف هستید _  به یک فرد مؤمن اتهام بزنید؟

اکنون و در پایان این نامه توجه شما و همه خوانندگان را به چند روایت از کتاب شریف اصول کافی جلب می کنم. ( البته مرحوم حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه این چند روایت را با عنوان " باب حرمت تهمت و سوء ظن به مؤمن" آورده است و خوب می دانید که این یک فتوای شرعی نیز هست)

1-  امام صادق (علیه السلام) فرمود: چون مؤمن به برادر دينى خود تهمت بزند ايمان در قلبش آب شود مانند نمك در آب.

2-  عمر بن يزيد از پدرش نقل كرده: كه شنيدم امام صادق (علیه السلام) مى‏فرمود: هر كه به برادر دينى خود تهمت بزند احترام ميان آنها از بين میرود و هر كه با برادر دينى خود مانند باقى مردم رفتار كند، از آنچه كه خود را بدان بسته (مذهب جعفرى) بيزار و بركنار شده است.

3-  امام صادق (علیه السلام) فرمود: كه على (علیه السلام) فرموده است: گفتار و كردار برادرت را حمل بر نيكى كن، مگر اين كه كارى از او سربزند كه نتوانى توجيه كنى، و به گفتار او تا جايى كه مى‏توان حمل بر نيكى كرد سوء ظن نبر.

در پایان این نکته را هم اضافه می کنم :

جناب نقویان شما که یک فرد مؤمن را به خاطر خواندن دعای سلامتی امام زمان (علیه السلام) کلاهبردار می خوانید آیا در آن روزی که رئیس دولت اعتدال با دشمن ملت گفتگو کرد و در پایان تماسش به او have a nice day (روز خوبی داشته باشی) گفت آیا از زشتی این کار حرفی زدید یا خیر؟

به امید آن که در روز حساب و در محضر دادگاه عدل حضرت پروردگار شرمنده و سنگین بار از حق مردم نباشیم.

نسأل الله منازل الشهداء

محمد هادی سمتی

بامداد چهارشنبه سوم تیرماه سال اقتصاد و فرهنگ

شهر مقدس قم

پی نوشت :

صحيفه امام، ج‏8، ص: 169 ، سخنرانى [در جمع پرسنل نيروى هوايى (قانون اساسى- غربزدگان)]
زمان: 25 خرداد 1358/ 20 رجب 1399، مكان: قم‏

موضوع: قانون اساسى جمهورى اسلامى و كارشكنى غرب باوران- خطر روشنفكر مآبهاى غربزده‏

حضار: پرسنل نيروى هوايى‏

... ما به اشخاصى كه اطلاع ندارند از قوانين اسلام، اطلاع ندارند از روح اسلام، نمى‏دانند كه اگر اسلام تحقق پيدا بكند چه خواهد شد، ما به آنها اجازه نمى‏دهيم كه دخالت در اين امور بكنند.

بله، حق رأى دارند؛ رأى بدهند كه اسلام نه؛ چنانكه دادند. مختارند كه رأى بدهند؛ لكن نگويند كه ما مجلس مؤسسان كوچك را نمى‏ خواهيم. يك مجلس مؤسسان پانصد- ششصد نفرى مى‏خواهيم! بهانه نگيرند.

مگر مجلس مؤسسان چيست؟ جز اين است كه اشخاصى كه مردم آنها را انتخاب مى‏كنند بايد بنشينند و قانون را ملاحظه كنند؟ بايد حتماً ششصد- هفتصد نفر باشند تا نوبت به شما هم برسد!

اگر تمام ملت پنجاه نفر را تعيين كنند، اينها وكيل ملت نيستند؟ اين مجلس مجلس مؤسسان نيست؟

ما بعد از اين كه بررسى شد در قانون اساسى، به نظر خبرگان اسلامى رسيد، به نظر روحانى اسلامى رسيد، به نظر علماى متعهد رسيد، به نظر نمايندگان مردم رسيد، باز هم‏ در افكار عمومى مى‏ گذاريم، خود ملت ميزان است.

مجلس مؤسسان اگر اعتبار دارد براى اين است كه مجلس مبعوث از ملت است. خود ملت حق ندارد رأى بدهد، لكن وكيل ملت حق دارد؟!

اين چه غلطى است! خود من حق ندارم تصرف بكنم در مالم، وكيل من حق دارد؟! خود شما حق نداريد رأى بدهيد، وكيل شما حق دارد؟!

وكلا براى اين حق دارند كه وكيل شما هستند، و الّا چه حقى دارند؟ يك نفر چه حقى دارد براى 53 ميليون جمعيت رأى بدهد؟ پنجاه نفر- ششصد نفر چه حقى دارد براى يك ملت 53 ميليونى رأى بدهد؟

اين حق براى اين است كه شما مى‏خواهيد رأى بدهيد. رأى شماست. ميزان؛ رأى ملت است. ملت يكوقت خودش رأى مى‏دهد. يكوقت يك عده‏اى را تعيين مى‏كند كه آنها رأى بدهند: آن در مرتبه دوم صحيح است. و الّا مرتبه اول، حق مال خود ملت است.

شما خون داديد، حقوقدانان براى شما تكليف معين كنند؟! خودتان بايد تكليف معين كنيد.

شماييد، همين ملت، همين مردم محروم دانشگاه، جوانهاى محروم دانشگاه، همين جوانهاى محروم مدرسه فيضيه، همين جوان هاى محروم در ارتش، همين جوان هاى محروم در بازار، همين جوان هاى محروم در كارخانه‏ ها و در كشاورزى، اين ها بايد رأى بدهند. بهانه‏ ها را كنار بگذاريد؛ از خدا بترسيد؛ با ملت شوخى نكنيد؛ رأى مردم را هيچ حساب نكنيد؛ مردم را به حساب بياوريد.

 

بیانات در آخرین دیدار رئیس جمهور و هیئت دولت دهم : 23/04/1392
الكافي، ج‏2، ص: 361 ، ٍبَابُ التُّهَمَةِ وَ سُوءِ الظَّن‏
تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، ج‏12، ص: 302 ، بَابُ تَحْرِيمِ تُهَمَةِ الْمُؤْمِنِ وَ سُوءِ الظَّنِّ بِه‏




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.


مؤمن
نوشته جالبی بود ولی جای سوال از نویسنده این متن هست:
مومن کیست؟ چه تعریفی از فرد مومن می شود؟ آیا فردی که مخالف سخنان رهبری و نامه رهبری عمل می کند مومن هست؟ آیا در زمان امیرالمومنین ، طلحه و زبیر ها و عمر عاص ها و معاویه ها و ...، مفسر و تبیین کننده اسلام نبودند؟
آیا خواندن دعای فرج، دلیل بر مومن بودن فردی است که رحیم مشایی را در کنار خود دارد؟
بهتر است شما کمی در مورد واژه ایمان و مومن بیشتر مطالعه و دقت کنید، و هر فردی را بی جهت مومن نخوانید، بخصوص این آقا که ماهیتش براحتی قابل بررسی و هویدا و مشخص هست!!!
0 (0 Votes)
Posted on ۱۳۹۴/۰۴/۵ ۰۱:۵۶.
دوست
باید دید امثال این عمامه به سر در کدامین... دارند که ....
0 (0 Votes)
Posted on ۱۳۹۴/۰۴/۵ ۰۱:۲۵.