حمله شبانه نیروهای مسلح به خانواده ای انقلابی
آن شب برای پختن آش حلیم که به آش امام حسین(ع) در ابرکوه مشهور است همه در خانه ما جمع شده بودند.
آن موقع من ۴ سال داشتم و با بچه های هم محله ای که ۷ الی ۸ نفر بودیم مشغول بازی بودیم.
در کنار پختن آش نذری، مراسم روضه نیز برگزار می شد و مردم به روضه خوانی مشغول بودند که ناگهان تعدادی سرباز که آنروز به ژاندارم مشهور بودند با اسلحه به داخل خانه ما حمله ور شدند و یکی از آنها با قنداق اسلحه محکم به در خانه ما زد.
ما که داخل دالن خانه (خانه های قدیمی ابرکوه دارای دالنی بودند که میهمان قبل از ورود به داخل حیاط ابتدا وارد دالن شده و سپس وارد حیاط خانه می شود) مشغول بازی بودیم با دیدن ژاندارم ها از ترس فرار کردیم، ژاندارم ها بعد از بررسی، متوجه شدند که در خانه آش نذری پخته می شود و خبری نیست.
بعدها فهمیدیم که عده ای جاسوس به ژاندارم گزارش دادند که این خانواده مشغول خرابکاری است و این جلسه آش حلیم، بهانه ای است جهت برنامه ریزی برای راهپیمایی… خانواده ما به عنوان افراد انقلابی شناسایی شده و از طرف نیروهای نظامی تحت نظر بود، وقتی خانه را بررسی کردند و متوجه شدند خبری نیست برگشتند.
در بازگشت عده ای از جوانان انقلابی شروع به سر دادن شعار "مرگ بر شاه" کردند و درگیری شدیدی صورت گرفت اما متاسفانه نیروهای انقلابی شدیدا زخمی شدند.
این تنها بخش ناچیزی از خاطرات بزرگی است که در ابرکوه قبل از انقلاب رخ داده است…
ادامه دارد…