خدمت به هم نوع و کاهش آلام مردم روستا مهمترین انگیزه بهورزان است
به گزارش یزد رسا، نورسته شیوایی در سال 67 به اتفاق دیگر هم کلاسیهایش برای کاهش آلام و درد و رنج مردم روستایی، آموزش بهورزی و فراگرفتن فنون مراقبتهای اولیه بهداشتی به دوره آموزشی بهورزان رفت.
وی اکنون که بیش از 25 سال از دوران خدمتش در این شغل حساس و دوست داشتنی میگذرد هنوز هم مثل روزهای اول خدمتش عاشق خدمت کردن به مردم است.
به منظور آشنایی بیشتر ، خبرنگار یزدبانو گفتوگویی را با این بهورز تلاشگر انجام داده است که در ادامه می خوانید:
لطفاً خودتان را معرفی فرمائید؟
نورسته شیوایی،متولد سال 1347 و دارای 4 فرزند هستم.
چگونه به این کار مشغول شدید؟
در سال 67 طرح توسعه خانههای بهداشت اجرا شده و به دنبال آن جذب نیرو با عنوان بهورز انجام شد و از آنجایی که آرزوی دیرینه ام خدمت به مردم بود، در دوره های آموزشی شرکت کردم.
وضعیت حقوق ومزایای شما در خانه های بهداشت ومجموعه وزارت بهداشت ودرمان چگونه است؟
بهورزی مسئولیت های متعددی داشته و در پی آن فشار کاری بالا است. مطمئنم لازمه بودن و ادامه دادن در این شغل چیزی جز عشق و علاقه خدمت به مردم نیست.
ازابتدای شروع بکار در چه جاهایی مشغول بکار بوده اید؟
در روستاهای محروم زیادی خدمت کرده ام.
خدمت و زندگی در آن جا چطور بود؟
باید مد نظر داشت که قرار گرفتن در محیط با فرهنگ های مختلف سختی خاص خود را به دنبال دارد.
بهورزان با توجه به ماهیت کارشان،مجبورند تقریباً به اندازه یک پزشک بیماریها، داروها وراههای پیشگیری را بشناسند،با توجه آموزش های محدود شما،آیا این کار برایتان سخت نیست؟
این موضوع به علاقه شخص بهورز بستگی دارد که باید جهت افزایش آگاهی اقدام و مطالعه کند و مسلما این افزایش آگاهی زمینه ارائه بهتر خدمات را فراهم می کند.
از دهه 60 تا الان مردم در امر توجه به سلامتشان چقدر تغییر کرده اند؟
اوایل جهت سلامتی و مراقبت های بهداشتی مردم، تنها بهورز پیگیر بود، اما امروز خوشبختانه سطح آگاهی جامعه بالاتر رفته و مردم نیز پیگیر امور مراقبتی و بهداشتی شان هستند؛ البته هنوز هستند کسانی که نسبت به سلامتی خود بی تفاوتند.
اگر جوانی به شما مراجعه کند وبگوید علاقمند به کار بهورزی است آیا منصرفش می کنید یا تشویق؟
قطعا تشویقش می کنم. باید گفت، برای گام نهادن در این راه ذوق و علاقه برای یادگیری و خدمت به هم نوعان بس است.
شما تاکنون خاطرات تلخ وشیرین بسیاری داشته اید در صورت امکان چند مورد را بازگو فرمایید.
یک بار برای مراقبت در یکی از روستاهای محروم به خانه پیرزنی رفته بودم؛ برای گرفتن فشار کنارشان نشسته بودم که گفت: «میخوای فالمو بگیری من پول ندارما...» .
یک خاطره دیگر هم دارم ؛ یک روز موقع تعطیلی خانه بهداشت بود و سرویس منتظر بود تا بروم و سوار شوم، همان لحظه پیرزنی ناتوان برای آمپول زدن آمده بود؛ از طرفی سرویس داشت حرکت می کرد و معلوم نبود در آن روستا ماشینی پیدا شود که بروم یا نه!
وجدان کاری اجازه نداد که به پیرزن نه بگویم. به راننده سرویس گفتم برود و به پیرزن رسیدگی کردم. همان لحظه پیرزن دعایی کرد. کارم که تمام شد، ماشین شبکه بهداشت که از ماموریت بر می گشت آمد و من توانستم راحت به منزل برگردم.
چه انتظاری از مسئولان دارید؟
ضمن تشکر از مسئولان محترم در سطوح مختلف، خواستار توجه و ارج نهادن بیشتر به مقام بهورز و فعالیت های بهورزان هستم.
از اینکه وقتتان را در اختیار یزدبانو گذاشتید، سپاسگزارم.