داعش ابزار سیاست خارجی آمریکاست/فشار بر ایران یکی از کاربردهای داعش است
به گزارش یزد رسا، با شدت گرفتن درگیریها در عراق و سوریه، پایگاه تحلیلی «کانترپانچ» با نگاهی بر «جنگ علیه تروریسم»، به بررسی نحوه پیدایش گروه تروریستی داعش و نقش ایالات متحده در شکلگیری این گروه میپردازد.
کانترپانچ، در گزارش خود مینویسد، داعش هم همچون القاعده، توسط ایالات متحده خلق شد و با «رشد فزاینده تاثیرگذاری ایران در خاورمیانه»، داعش، ابزاری برای اجرای سیاست «تفرقه بنداز و حکومت کن» در منطقه، بود.
این واقعیت که ایالات متحده پیشینهای درازمدت در پشتیبانی از تروریسم دارد تنها کسانی را به تعجب وامیدارد که اخبار را دنبال میکنند و «تاریخ» را به فراموشی میسپرند یا نادیده میانگارند.
سابقه دیرینه واشنگتن در بهکارگیری ترور به عنوان ابزار سیاست خارجی
بار نخست در دوران موسوم به جنگ سرد بود که سازمان جاسوسی ایالات متحده، «سیا»، خود را با قرائت رادیکال از اسلام همسو یافت.
در آن زمان، جهانبینی ساده ایالات متحده، دنیا را به دوبخش تقسیم میکرد، یک طرف، اتحاد جماهیر و ملیگرایی جهان سوم قرار داشت و در طرف دیگر، ملل غربی و شبهنظامیان اسلام سیاسی بودند که ایالات متحده را در رویارویی با اتحاد جماهیر، یاری میرساندند.
ژنرال «ویلیام ادُم»، مدیر آژانس امنیت ملی ایالات متحده، موسوم به «اِناِساِی» در دولت «رونالد ریگان»، در اظهار نظر اخیر خود روشن ساخت که «با هر شاخصی که بسنجیم، ایالات متحده پیشینه طولانی در بهرهگیری از تروریسم دارد. در سالهای 79-1978 سنای آمریکا تلاش کرد قانونی علیه تروریسم بینالملل به تصویب برساند، هر نسخهای که پیشنویس کردند، قانونگذاران گفتند، ایالات متحده در حال نقش مفاد آن است.»
در دهه 1970 میلادی، سازمان سیا از جمعیت اخوان المسلیمن در مصر به عنوان مانعی بر سر راه پیشروی اتحاد جماهیر شوروی و گسترش ایدئولوژی مارکسیستی در جهان عرب استفاده کرد. ایالات متحده همچنین از «سارکات اسلام» در اندونزی علیه «سوکرانو» به طور گسترده پشتیبانی کرد، در پاکستان هم از «جماعت اسلامی» علیه «ذوالفقار علی بوتو» حمایت کرد. تازهترین موردش که البته به نظر نمیرسد آخری باشد، القاعده است.
از یاد نبریم «اسامهبنلادن» سرکرده پیشین گروه تروریستی القاعده، زاده «سیا» است. سیا او و سازمانش را در طول دهه 1980 میلادی تغذیه کرد. «رابین کوک» وزیر خارجه پیشین انگلستان، به مجلس عوام بریتانیا گفت که القاعده بدون شک، محصول آژانسهای اطلاعاتی غرب است. آقای کوک توضیح داد که القاعده که در واژگان عربی به معنی «پایگاه» است، در واقع پایگاه دادهای از هزاران تندروی اسلامی بوده که توسط سیا آموزش دیده و از سوی سعودیها، برای مقابله با روسها در افغانستان، پشتیبانی مالی میشدند. (کوک یک ماه پس از بیان این اظهارات به طرز مشکوکی درگذشت.)
رابطه آمریکا با القاعده، همواره در اوج و فرودِ عشق و نفرت بوده است. بسته به اینکه گروه تروریستی القاعده، در منطقه موردنظر ایالات متحده در جهت منافع آنها حرکت کند یا نه، دولت آمریکا آنها را حمایت مالی میکند یا هدف شدیدترین حملات قرار میدهد. حتی برخلاف ادعای سیاستگذاران روابط خارجی ایالات متحده، مبنی بر مخالفت با تندروی اسلامی، آمریکا از تندروها به عنوان سلاحی در سیاست خارجیاش بهره میبرد.
داعش، نمونه اخیر اینگونه سلاحهاست. این گروه که پس از سر بریدن نخستین گروگان آمریکاییش در جلوی دوربین به شهرت بینالمللی دست یافته، هماکنون در عراق و سوریه، منطقهای به وسعت انگلستان را زیر سلطه دارد.
مداخله نظامی آمریکا در منطقه زمینهساز رشد داعش
در ادامه گزارش، کانترپانچ به بررسی دوران حضور نظامی آمریکا در عراق میپردازد و از آن دوران با عنوان دلیل رشد و توانمندی سریع داعش یاد کرده و اینطور مینویسد که تعرض و اشغال عراق توسط آمریکاییها در سال 2003، با تشدید اختلافات فرقهای، نارضایتی سنیها را به همراه داشت و پیش زمینه ظهور گروههای رادیکال سنی همچون داعش را فراهم آورد. در واقع این نارضایتیها به تقویت القاعده در عراق انجامید. شایان یادآوری است، داعش از زمان پیدایشش تاکنون نامهای گوناگونی داشته است که یکی از آنها «القاعده عراق» بوده است. این گروه تروریستی تا پیش از سال 2010 در عراق حضور داشت ولی پس از شروع درگیریها در سوریه، روی گسترش فعالیت در این کشور متمرکز شد.
کانترپانچ در ادامه مینویسد «در سوریه سه جنگ برپاشده: یکی میان دولت و شورشیها، دیگری میان ایران و عربستان سعودی و سومی هم بین ایالات متحده و روسیه.» این سه نبرد، «جنگ سرد نو» ساخت ایالات متحده هستند که با پذیرش خطرات احتمالی، سیاستگذاران روابط خارجی را به تجهیز شورشیان رادیکال اسلامی مخالف دولت اسد در سوریه، مجاب کردهاست. بشار اسد، متحد کلیدی روسیه به شمار میرود و مایه شرمساری است که بسیاری از شورشیان سوری به داعش پیوستهاند درحالیکه آشکارا تفنگهای آمریکایی «M16» در دست دارند.
نفت و اسرائیل، محورهای سیاست واشنگتن در خاورمیانه/داعش ابزار فشار بر ایران
ناگفته پیداست که سیاست خاورمیانه آمریکا حول محور «نفت» و «اسراییل» میچرخد. تعرض به عراق، تا حدودی تشنگی واشنگتن برای نفت را برطرف کرد ولی «حملات هوایی در سوریه» و «تحریم اقتصادی ایران» همه به اسراییل مربوط است. هدف، محروم نگاه داشتن دشمنان همسایه اسراییل یعنی لبنان، حزبالله، حماس فلسطین و پشتیبانی شایان توجه ایران و سوریه از آنهاست.
داعش، تنها، ابزار ترور آمریکا برای سرنگونی دولت سوریه نیست، بلکه وسیلهای است که برای اعمال فشار بر ایران، از سوی آمریکا به کار برده میشود.
آخرین باری که ایران به خاک کشوری تعرض کرد، مربوط میشود به سال 1738 میلادی. ایالات متحده اما پس از استقلالش از پادشاهی بریتانیا در سال 1776، بیش از 53 تهاجم نظامی به خاک و حریم کشورهای دیگر داشته است. باوجود آنچه رسانههای غربی واگویی میکنند، ایران، برعکس واشنگتن، تهدیدی برای امنیت منطقه نیست.
گزارشی امنیتی در سال 2012 منتشر شد که توسط همه شانزده آژانس امنیتی ایالات متحده تحسین شد. این گزارش تایید میکند که ایران برنامه نظامی هستهای خود را در سال 2003 متوقف کرده است. واقعیت اینست که هرگونه جاهطلبی هستهای از سوی ایران، چه واقعیت و چه به طور فرضی، نتیجه خصومت آمریکا با ایران است و نه چیز دیگر.
ایالات متحده به سه روش از داعش استفاده کرد، برای حمله به دشمنانش در خاورمیانه، برای ایجاد پیشزمینه دخالتهای نظامیاش در خارج از مرزها و در خاک کشور، برای دامن زدن به تهدید داخلی در راستای توجیه گسترش بیسابقه نظارتهای تهاجمی داخلی. در واقع دولت اوباما با پررنگ کردن خطر تهدید امنیت داخلی از سوی تروریستهای داعش توانست افکار عمومی شهروندانش را برای پذیرش نظارتهای جمعی آماده کند.
گزارش کانترپانچ در ادامه با اشاره به دو بازوی مهم سیاست خارجه آمریکا یعنی لابی اسراییل که ضوابط آمریکا در خاورمیانه را هدایت میکند و مجموعههای نظامی-صنعتی که از فعالیتهای گروه اول سود میبرند، به واژگان «جنگ علیه ترور» میپردازد و مینویسد از زمانی که «جورج بوش» پسر، در اکتبر 2001، واژه «جنگ علیه ترور» را اعلان کرد، مالیاتدهندگان آمریکایی نزدیک به 6.6 تریلیون دلار و هزاران نفر از دختران و پسران خود را از دست دادهاند در حالی که همین جنگها برای سردمداران نظامی واشنگتن میلیاردها دلار به ارمغان آورده است.
کانترپانچ در خاتمه مینویسد که بنابر مطالعه اخیر «مرکز جامعه صادق»، بیش از هفتاد شرکت و فرد آمریکایی قراردادهایی با ارزشی 27 میلیارد دلاری برای کار در عراق و افغانستان پس از جنگ، در طول سه سال گذشته به دست آوردهاند. این بررسی آشکار میکند که نزدیک به 75 درصد از کارکنان یا اعضای هیئت مدیره این شرکتها، روابط بسیار نزدیکی با شاخه اجرایی جمهوریخواهها و دموکراتها، اعضای کنگره و یا بالاترین سطوح نظامی داشتهاند.
کانترپانچ در خاتمه گزارش مینویسد، در سال 1997، وزارت دفاع ایالات متحده طی گزارشی اینگونه ابراز داشت که «دادهها، از ارتباطی قوی میان درگیریهای آمریکا در خارج از مرزها و افزایش حملات تروریستی علیه ایالات متحده، خبر میدهند.» حقیقت این است که تنها راه پیروزی ایالات متحده در «جنگ علیه تروریسم»، این است که آمریکاییها از ایجاد انگیزه برای تروریستها و تجهیز آنها برای حمله به آمریکا دست بردارند.
تروریسم نشانه است و امپریالیسم آمریکا در خاورمیانه سرطان. بگذارید ساده بگویم، جنگ علیه ترور، خود تروریسم است، تفاوتش این است که در مقیاس بسیار بزرگتر و توسط افرادی مجهز به جت و موشک انجام میشود.
Related Assets:
- داعش بخشی از نقشه اسرائیل بزرگ است /برنامه ویژه بسیج برای راه اندازی 40هزار واحد تولیدی در کشور/
- اتصال تلویزیونهای تکفیری به سرویس اطلاعاتی انگلیس/ جزئیات جدید ازسرقت اسناد توسط بیبیسی/اقدامات داعش درچتر اطلاعاتی ایران
- شوخ طبعی آمریکاییها به روایت لاریجانی
- نقوی حسینی: ترکیه قطعا هزینه سیاستهای نادرست خود را در قبال سوریه خواهد داد
- برخی به دنبال قبحزدایی از فتنه ۸۸ هستند/ اعدام آیتالله نمر عواقب بسیار سختی دارد