رایحه «آرامش و امید» با طعم ویژه!!!
یزدرسا به نقل از بافق نیوز؛ این روزهای بافق آشفته بازاری شده از حرفها و حدیثها.
آشفته بازاری از مثلها و ضرب المثلها.
آشفته بازاری از بایدها و نبایدها.
و از همه اینها مهمتر آشفته بازاری از تصمیمهای ناکجا وتعلل های نابجا!!
امروز شهر بافق دارد چوب تصمیمات عجولانه و تعلل های مرموزانه را می خورد.
بافق دارد چوب تحلیلهای نادرست به خاطر داده های غلط را می خورد.
و بدتر آنکه بافق شده جولانگاه عقده گشایی چند نفر به اصطلاح سیاسی بی سیاست.
همانها که با بی تدبیری آبروی بافق را به مسلخ رسانه های بیگانه کشانده اند.
همانها که خوب می دانند بافق با همه توان خود به میدان آمده برای احقاق حق و دفع ناحق.
به میدان آمده برای جبران کم کاریهای گذشته و اخذ ضمانت برای آینده .
به میدان آمده برای زنده بودن و زنده ماندن؛
و خوب می دانند که طرف حسابش نه شخص است نه دولت!!!
آنها خوب می دانند که بافقی ها از ابتدای انقلاب بهترین پشتوانه دولتها بوده و هستند و سرافراز در میدانهای حمایت از نظام ولایی و اسلامی،تا حد ایثار از مال و حتی جان.
و خوب می دانند که امروزطرف حساب یک جمعیت چهل هزار نفری؛یک مافیاست،مافیایی به تمام معنا و قدرت!
همان مافیا که آنقدر سنگ همین شهر را خورده که قلب آهنینش حتی با حرارت آه مادران کارگران بازداشت شده به اندازه یک اپسیلون هم نرم نمی شود.وقتی خبردار می شود مادری در پاسخ به نیاز برای وثیقه آزادی فرزند بی گناهش می گوید:مرا فقط کفنی است متبرک به حرم حسینی(ع) و دیگر هیچ!!!
مافیایی که حتی نمی گذارد صدای کودکان خردسالی که این روز و شبها بجای بازی کودکانه در پارک،برای شنیدن خبری از پدرانشان از پشت میله های فرمانداری،مسؤلین دولتی شهر را خطاب می کنند، شنیده شود.
کودکانی که یک هفته ای است در چادری سکنی گزیده اند که شبها سقف خانه شان است و روزها سایبان غم دوری از پدر.
و اینها از عجایب است.
برای بافقی ها عجیب است که امسال رایحه «آرامش و امید» هفته دولت با طعم تهدید یگان ویژه خیلی زودتر از شهرهای دیگر استان برایشان ارمغان خدمت و مردمداری آورده!! - همانگونه که چند سال پیش طعم عدالت را آورده بود -.ومتعجب تر از نبودن ذره ای دیده عبرت بین .
برای بافقی ها عجیب است که برخی فصل الخطاب کلام امام جمعه محبوبشان به عنوان محوری ترین شخصیت مورد اعتماد در شهر را نادیده گرفته اند و خود را به خواب زده اند تا به خواسته اش لبیک نگویند!!
برای بافقی ها که چه عرض کنم برای هر وجدان بیداری تعجب آور است که ببیند و بشنود مادر یا همسری که روزهاست جهت شنیدن پاسخی از آزادی عزیزش بی جواب مانده و در گفتگویی با یک خبرنگار بگوید:صد رحمت به شرف رفتگر شهرداری که چند شب پیش تنها کسی بود که دلش به حالمان سوخت و با آوردن آب پاسخگویمان شد!!!