روایتی از یک آقازاده متفاوت
به گزارش یزدرسا، فاطمه ملکی رتبه یک کنکور امسال گروه علومانسانی است. چیز زیادی درباره او نمیدانیم؛ خیلی هم اهل مصاحبه و جار و جنجال نیست؛ از او فقط یک عکس بههمراه مادرش با حجاب چادر منتشر شده و اطلاعاتی که یکی از نزدیکان خانوادگیاش در فضای مجازی منتشر کرده است؛ اما همین اطلاعات محدود ما درباره فاطمه کافی است که حس و حالمان عوض شود و لااقل لحظهای فکر کنیم که جامعه، آنطور که رسانهها و هشتگها برایمان تصویر کردهاند، نیست.
درباره درک شرایط جسمانی پدر پدیده کنکور امسال، همان توئیت حسین دهباشی از فعالان رسانهای که با خانواده فاطمه ملکی در ارتباط است، کافی است که درباره او نوشت: «بدن دوست عزیزم (که خودش برادر شهید بود) پر از ترکش است. تکهای از جمجمهاش را حتی مصنوعی گذاشتهاند. بعدا فهمید که شیمیایی هم شده و بیماری خونی گرفت و بارها و بارها بستری بیمارستانها شد. مدتها پزشکان مخالف ازدواج و بعد فرزندآوریاش بودند، نمیدانی چقدر درد کشید. امروز دخترش (بدون سهمیه) رتبه اول کنکور انسانی شد.»
در روزهایی که حاشیههای آقازادهها در اینستاگرام سر و صدا راه انداخته و هرکدام درباره عامل پیشرفت خود استدلالهای فضایی مطرح میکنند؛ یکی از ژن خوبش میگوید و دیگری تاکید میکند هیچوقت خودروی ۳۰۰، ۴۰۰ میلیونی گرانتر سوار نشده، آنوقت یک دختر محجبه آنهم با پوشش چادر، رتبه اول کنکور شده است. شاید تا اینجا خیلی اتفاق خارقالعادهای رخ نداده اما وقتی میفهمیم که وی فرزند یک جانباز شیمیایی است که تمام تن پدرش پر از ترکش و نصف جمجمهاش مصنوعی است و در این شرایط او از هیچ سهمیهای برای قبولی در کنکور استفاده نکرده، آنوقت ما هم این جمله پرتکرار این روزهای فضای مجازی را مینویسیم که «آقازاده و ژن خوب تویی و بقیه ادای آقازادگی را درمیآورن.» بیایید یکبار دیگر همه آنچه را درباره آقازادگی شنیدهایم (با سطح استدلالها و ادبیاتشان) مرور کنیم.
همین پارسال بود که پسر محمدرضا عارف در ویدئویی درباره موفقیتهایش گفت: «آنکسی که توانایی دارد، بهجایی رسیده، حتما استعدادهایی داشته، این استعداد، بحث ژن و وراثتی وجود دارد، پدر و مادرم هر دو جزء شاگرد اولهای کنکور ایران بودند. ما سه تا برادر درسمان خوب بود... بالاخره این خون میآید و میرسد، همینطوری کسی نمیتواند ادعا کند اصل و نسب دارد. افتخار میکنم این تواناییها از دوتا ژن خوب آمده.» در روزهای گذشته هم که سر و کله یک آقازاده دیگر پیدا شده که همچون تصاویر مراسم ازدواج پسر سفیر ایران در دانمارک، حسابی جنجالی و بحثبرانگیز شده است.
او که گفته میشود فرزند طهماسب مظاهری، وزیر اقتصاد در سالهای 80 تا 83 و رئیسکل بانک مرکزی در سال 87 است در یک ویدئو به سیاق فرزند عارف میگوید: «اگر یک عدهای جون دادند، عدهای هم پول دادهاند. جان چه باشد که فدای قدم دوست کنم، این متاعی است که هر بیسروپایی دارد... به اموالهم و انفسهم.» حالا در این شرایط و با تعریفی رواجیافته از پیشرفت مبتذل (بخوانید پیشرفت ناشی از رانت پدرها و نه تواناییهای فردی یا همان گیرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل)، دختری ظهور و بروز کرده که همه شرایط را برای پیشرفت بدون اتکا به تواناییهای خودش آنهم بهصورت قانونی دارد اما بر همه آن سهمیهها چشم میپوشد و روی پای خودش میایستد.
هفته گذشته وقتی خبر رتبه یک شدن فاطمه ملکی در گروه علوم انسانی بدون حساب سهمیه منتشر شد، بازهم عدهای بودند که گفتند همین رتبه هم با سهمیه حاصل شده، حال اینکه اساسا رتبههای کشوری بدون احتساب سهمیه مشخص میشود. در ثانی کارنامه فاطمه ملکی خود گویای واضحات است: 19.84 معدل کتبی، 70.7 درصد نمره درس زبان و ادبیاتفارسی، 100 درصد نمره درس زبان عربی، ریاضیات و عربی تخصصی، 89.4 درصد نمره درس معارف، 86.7 درصد نمره درس زبان خارجی، 93.4 درصد نمره درس اقتصاد، 92.3 درصد نمره درس ادبیات تخصصی، 85.6 درصد نمره درس تاریخ، 85.6 درصد نمره درس علوماجتماعی، 89.4 درصد نمره درس فلسفه و منطق و 93.4 درصد نمره درس روانشناسی.
هرساله و در آستانه اعلام نتایج کنکور یک بحث تکراری درباره تاثیر سهمیهها شکل میگیرد؛ امسال اما یک سهمیه جدید به دفترچه کنکور وارد شد؛ سهمیه مناطق زلزلهزده کرمانشاه و... اما هیچ اعتراض اجتماعی پیرامون آن شکل نگرفت. چرا؟ چون افکارعمومی شرایط زلزلهزدگان سال گذشته را چنان با گوشت و پوست خود درک کرده و حتی برای کمک به مردم آن مناطق بسیج شده بودند که دانشآموزان آن مناطق را محق برخورداری از سهمیه میدانستند.
شاید اگر خودمان را جای فاطمههای ملکی بگذاریم و شرایط آنها را هم در نظر بگیریم که پدری همهچیز خود را برای یک کشور گذاشته است، آنوقت اینقدر بیمحابا به سهمیهایها نتازیم. ذکر این نکته هم الزامی است که برای هر دو گروهی که امسال از سهمیه ایثارگران (25 درصدی و پنج درصدی) استفاده میکنند، برای قبولی در هر رشتهمحل، کسب 80 درصد نمره آخرین نفر قبولی و برای رشتههای پرمتقاضی کسب 85 درصد نمره آخرین فرد قبولی الزامی است.
این موقعیت را مریلا زارعی فقط با بازی در دو فیلم «چ» و «شیار 143» نزد خود یافت و اینگونه ابراز داشت: «من دختری هستم که سهمم از جنگ فقط پرکردن قلکهایی بود که مدرسه به ما میداد و نامهای به یک رزمنده و از هیچکدام از آنها جز این جمله «جنگجنگ تا پیروزی» یادم نیست. آنموقع نمیدانستم چه مینویسم و درک نمیکردم که آرامش آن روزهای من زیر سایه پدر را مدیون خواهران و مادرانی هستم که برادران و پسرانشان در میدان نبرد جلوی دشمن ایستادهاند. زمان رفتن به دانشگاه که سهمیه شهدا در نظر گرفته شد من یکی از معترضان بودم ولی فیلمهای آقای حاتمیکیا باعث شد دید من باز و نگاهم عوض شود.»
فرهیختگان
Related Assets:
- 25 پایگاه مشاوره انتخاب رشته کنکور در استان یزد فعالاند
- مذاکره با آمریکا نمیتواند منافع کشور را تأمین کند / آنها به هیچ پیمانی پایبند نیستند
- رقابت 15 هزار یزدی در کنکور سراسری 97
- ۲۴۰ داوطلب میبدی در کنکور سراسری به رقابت پرداختند+ تصاویر
- با جهانیشدن بیاعتمادی به آمریکا، قبول پیشنهاد ترامپ معقول نیست
- دستگیری چند اغتشاشگر با پوشش توریست در کرمان/ماجرای فیلمی که هنوز شبکههای بیگانه پخش نکردند