به گزارش خبرنگار یزد رسا از تفت، امسال هم زرتشتیان کشور در جشن باستانی سده سوزان در تفت، آتش به جان سوز زمستان کویر زدند و با پاسداشت آئین کهن ایرانیان باستان راه بهار را هموار کرده و پنجاه روز مانده به نوروز را به جشن نشستند. جشن سده امسال در شامگاه سه شنبه دهم بهمن با شکوه همیشگی و هر ساله خود، در محله سرده تفت برگزار شد. این جشن پیش از آتش افروزی، با مراسمی ویژه همراه بود که جمعیت زیادی از عموم مردم تفت، دوشادوش زرتشتیان، نظاره گر آن بودند.
برگزاری جشن های مختلف در میان زردشتیان از جایگاه خاصی برخوردار بوده؛ جشن هایی با یک ویژگی مشترک و اینکه همگی در پیوند با پدیده های طبیعی، کیهانی و اقلیمی بوده اند. از جمله، آیین سده سوزی بوده که با سرور و شادی که به همراه دارد، نمونه کامل یک جشن اصیل و تمام عیار ایرانی است. اوستاخوانی، نیایش در روز مهر، اجرای گروه سازهای پوستی "اهورا"، نقاله خوانی، شاهنامه خوانی و در خاتمه آتش افروزی از برنامه های جشن سده سوزی است.
به گواه متون تاریخی، سده جشن پیدایش آتش است. درباره دلیل برگزاری این جشن توسط ایرانیان وزردشتیان باستان؛ در برخی از روایات تاریخی آمده که چون صد روز که از زمستان بزرگ می گذشت ایرانیان جشن سده را برپا می کردند (در تقویم کهن ایرانیان مهرآیین، زمستان ۱۵۰ روزه و تابستان ۲۱۰ روزه بوده است. از ابتدای زمستان (اول آبان ماه) تا ۱۰ بهمن که جشن سده است، ۱۰۰ روز و از ۱۰ بهمن تا نوروز و اول بهار ۵۰ روز و ۵۰ شب بوده است).
جشن سده از جمله جشنهای کهن ایران بوده که از دهها سال قبل از اسلام در ایران رواج داشته چراکه ایرانیان همواره به ۴ رکن مقدس که یکی از آنها آتش بوده احترام می گذاشته اند. این جشن اگرچه در شهرهای دیگر ایران مثل کرمان، شیراز و اصفهان نیز برگزار می شود اما هیچکدام از این مناطق از شکوه و عظمت جشنهای یزد برخوردار نیست.
پیش از این و ۳۲۳ سال پس از ورود اسلام به ایران، مردی از خاندان آل زیار، با تلاش فراوان هیمه عظیمی در کنار زاینده رود فراهم و آتش بزرگی برپا کرد؛ آتشی که نور آن از فرسنگها دیده میشد. میگویند این مرد مرداویج بود.
پس از غلبه سلاطین اموی و عباسی بر ایران و سخت گیری بر اجرای سنن ایرانی، ایرانیان زیادی همانند مرداویج هرساله در دهم بهمن ماه کوشیدند تا جشن سده را که یکی از مظاهر فرهنگ عالی ایران زمین است زنده نگاه دارند.
«رستم خسرویانی»، رئیس انجمن زرتشتیان درباره برپایی جشن سده به خبرنگار CHN گفت: «هر چند مرداویج را همان شب کشتند اما کسانی بودند که سعی کردند جشنها و آیینهای ما را زنده نگه دارند. آتش مظهر نور و گرما است و ایرانیان و زرتشتیان وامدار این جشن هستند.»
جشن سده از جمله جشنهای مهم ایرانیان است که هر ساله مورد احترام بوده و برگزار میشود. در شاهنامه آمده است هنگامیکه هوشنگ به همراه یاران در حال گذار از کوهستان بودند در طول راه به ماری بر میخورند؛ هوشنگ به جهت از بین بردن مار سنگی به طرف او پرتاب میکند اما سنگ به جای مار به سنگ دیگری خورده و بر اثر این اصابت جرقهای ایجاد شده و آتش کشف می شود. هوشنگ برای شکر به درگاه ایزد دانا جشن سده را پایه گزاری و با ساخت آتشکده مکانی برای پاسداری آتش ایجاد میکند.
موبد «اردشیر خورشیدیان»، فرنشین انجمن موبدان تهران در گرامیداشت جشن سده میگوید: «ما آمدهایم تا دانش و فرهنگ بیاموزیم و ایرانیان از نخستین ملل دارای فرهنگ هستند، فرهی که بالا میرود و بال اندیشه، کردار و گفتار انسان را باز میکند. جشن سده جشن کشف آتش توسط ایرانیان است، آتشی که باعث شد جهان به صنعت دست یابد. آتش یکی از ۴ "آخشیج" است که نباید آلوده شود. آّب، باد، خاک مادی بوده و آتش مینویی است. آتشی که در آتشکده میسوزد پرچم فرهنگی ایران و به ویژه زرتشتیان است. پرچمی که برای آن خونهای زیادی رفته است.»
«توران شهریاری»، وکیل دادگستری و چکامه سرای زرتشتی نیز درتوضیح هویت ایرانی جشن سده به اشعار و آثار بزرگانی چون حافظ، مولوی و فردوسی اشاره میکند و سرودههای آنها را مثالهایی گویا جهت زنده بودن جشن سده در میان ایرانیان اعصار مختلف میداند. به نظر وی فیلسوفهایی چون سهروردی نیز به خاطر وفاداری به سنت ایرانی و آوردن آن در فلسفه و گفتار خود به دست معاندان کشته شدند.
پیش از روشن شدن آتش بزرگ، مراسم سرودخوانی و حضور گروههای موسیقی زرتشتی برگزار شد. این مراسم با سرودن اشعار زرتشتی و دفنوازی همراه بود.
با غروب آفتاب موبدان لاله بدست سرود "آتش نیایش" را میخوانند و آتش بزرگ را روشن میکنند. پیشاپیش موبدان، سه دختر و سه پسر سپیدپوش که بانویی مشعل بدست را همراهی میکنند قرار دارند. این هفت تن نماینده هفت امشاسپند هستند و با نواخته شدن دف و سرنا و روشن کردن مشعلهایشان از ۱۶ آتش، به سمت هیمه بزرگ حرکت میکنند. پس از آنها موبدان با جامه سپید خود که نماد "وهومن" نیک اندیشی است قرار دارند.
قبل از روشن شدن آتش موبدان و هفت امشاسپند در حالیکه دستان یکدیگر را به نشانه اتحاد و همدلی گرفته دور هیمه بزرگ سه بار به نیت اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک میچرخند.
موبد خورشیدیان در توضیح مراسم روشن کردن آتش میگوید: «چرخیدن دور هیمه بزرگ قبل از روشن کردن آتش صورت میگیرد تا معنای پرستش آتش را ندهد. در آتشکدهها نیز با ظهور زرتشت و به دستور ایشان یک طرف آتشکده بسته شد تا نتوان آتش را طواف کرد.»
سپس با زمزمه اوستا ۷ امشاسپند و موبدان به همراه دختران که لباس سنتی و رنگارنگ زرتشتی را بر تن دارند، هیمه بزرگ را برافروخته و این سپنته داده اهورایی را گرامی میدارند. پس از ایشان سایر زرتشتیان با افروخته شدن آتش چندیدن بار "هَپی رو شاباش" میگویند و همراه با پخش سرودهایی ملی در ستایش ایران و در توصیف جشن سده به رقص و شادی در اطراف آتش میپردازند.
آتش مشعلها که برای برافروختن هیمه بزرگ به کار میرود ترکیبی از ۱۶ آتش است که از آتشکده ورهرام آورده میشود. توران شهریاری درباره این آتش می گوید: «در قدیم هر صنفی مثلا نانوا، مسگر، زرگر، آهنگر و غیره آتشی داشتند. هر کسبهای برای خودش آتشی داست و این ۱۶ آتش هم در واقع نمادی از همکاری و همدلی است برای آنکه با کمک هم به سرافرازی برسند.»
برای برپایی جش سده دلایل و روایات مختلفی ذکر شده است. یکی از معروفترین و اصلیترین این روایات به تقویم ایرانی باز میگردد. در ایران قدیم سال را به دو بخش تابستان بزرگ از ابتدای فروردین ماه تا ابتدای آبان و زمستان بزرگ که از ابتدای آبان تا آغاز بهار یعنی هفت و پنج ماه تقسیم میکردند.۱۰ بهمن روز جشن سده مصادف است با ۱۰۰ روز گذشته از آغاز زمستان یا از آبان که سده یا سته نامیده میشود.
در گذشته، جشن سده در گستره پهناوری از آسیای کوچک (آناتولی) تا استان سینکیانگِ چین یعنی در سرتاسر ایران بزرگ، در بین همه مردمان، فارغ از هر قومیت یا گرایش دینی رواج داشته و به مانند نوروز در روایتهای مکتوب تاریخی به آن اشاره شده است.
امروزه، این مراسم در استانهای یزد، کرمان و در میان پارسیان هند برگزار میشود. همچنین روستانشینان شمال شرقی کشور (همچون آزادوَر و روستاهای دشت جوین)، در بخشهایی از افغانستان و آسیای میانه (با نام «خِـرپَـچار»)، در کردستان (پیرامون سلیمانیه و اورامانات)، نواحی مرکزی ایران (با نامهای «هلههله»، «کُـرده»، «جشن چوپانان») و در میان برخی روستانشینان و عشایر لرستان، کردستان وآذربایجان رواج دارد.