ID : 22623770

فیش‌های نجومی، انواع برجام‌ها و منافع ملی


فیش‌های حقوقی نجومی مدیران و برجام یک و دو و سه و الی آخر همگی یک آبشخور دارند و آن هم رویکرد و تفکری است که به مدیر و مسئولی اجازه می‌دهد منافع حزبی و سیاسی‌اش را ترجیح دهد بر «منافع ملی».

به گزارش یزد رسا به نقل از عصرسیاست؛ جذابیت دولت یازدهم این است که در این دولت همه چیز آن به هم می‌آیند. اگر مدیرانش حقوق‌های ده‌رقمی می‌گیرند و رسانه‌هایش هم به طور رسمی به حمایت از آن‌ها پرداخته و این حقوق‌ها را حق مدیران حرفه‌ای(!) می‌دانند و وزیر کابینه دولت هم در حمایت از آن‌ها دست به قلم می‌شود این‌ها بی‌تناسب نیست با برخی از دیگر اقدامات دولت. حقوق‌های میلیونی در شرایطی پرداخت و دریافت می‌شوند که «منافع ملی» محلی از اعراب نداشته باشد و حمایت از آن نیز آنگاه صورت می‌گیرد که منافع سیاسی و جناحی ارحج باشد بر همه چیز. مشکل اصلی این دولت چه در مسئله فیش‌های حقوقی نجومی و چه در مسائل دیگری که مورد انتقاد دلسوزان است، جای خالی «منافع ملی» در آن‌ها است.

شاید درک این مسئله ماه‌ها قبل، برای برخی‌ها قدری سخت و سنگین بود، اما امروز و در شرایطی که بیش نیم سال از زمان اجرایی شدن برجام می‌گذرد دیگر برای خیلی‌ها مسجل شده است که چه فاصله‌ی ژرفی وجود دارد بین آنچه که شبکه گسترده رسانه‌ای دولت در رابطه با برجام می‌گفت و آنچه که واقعیت برجام است. گذشت زمان پرده‌هایی را از روی برجام کنار زده و شرایطی را به وجود آورده که حتی برخی از دولت‌مردان هم خواسته یا ناخواسته به برخی واقعیت‌های مربوط به آن اذعان می‌کنند. هرچند در شرایط فعلی هم از سوی دولتی‌ها و رسانه‌هایشان تلاش می‌شود از برجام به عنوان یک پیروزی بزرگ نام برده شود اما در لابه‌لای همین تعابیر اغراق‌آمیز، برخی از اعتراف‌ها به واقعیت، را هم می‌توان مشاهده کرد و ناامیدی از برجام را در برخی از آن‌ها دید.

آنچه برجام را به این روز کشاند جای خالی «منافع ملی» در آن بود. سایه سنگین اغراض حزبی و سیاسی و تبدیل شدن مسله‌ی برجام به ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاسی یک جناح، عامل اصلی است که موجب شد نتایج برجام چیزی باشد که امروز می‌بینیم. اثبات سنگینی سایه منافع جناحی در فرایند مذاکرات و برجام، کار سختی نیست که علاوه بر بی‌توجهی دولت‌مردان به هشدارهای منتقدان و کارشناسان، مواضع برخی از دولتی‌ها به ویژه شخص وزیر امور خارجه در این رابطه، خود عامل مهمی است که حجت را تمام می‌کند. نتایجی که تاکنون برجام برای مردم به بار آورده و مقایسه آن با امتیازهایی که از طرف ایرانی واگذار شده و هزینه‌هایی که کشور از قِبَل آن متحمل شده، نیز معیار دیگری است برای سنجش میزان تناسب برجام با «منافع ملی».

اما سخن گفتن از برجام داخلی مقوله‌ی دیگری است که جای خالی «منافع ملی» و دست بالای اغراص سیاسی و جناحی را در آن می‌توان دید. همانجا که بخاطر منافع سیاسی و جناحی و با عنوان برجام داخلی، تطهیر کسانی که به سهولت رای مردم را به سخره گرفتند و آشکارا به قانون لگد زدند و خسارت‌هایی فراوان به منافع ملی وارد کردند در دستور کار قرار می‌گیرد. مواضع حمایتی از عوامل آشوب و دیدارهایی با استدلال «ساندویچی» با آن‌ها، چیزی جز لگد زدن به «منافع ملی» است!

برجام منطقه‌ای و نوع مواجهه دولت یازدهم با کشورهای منطقه و شیوخ عربی نیز پرده‌ای دیگر از جایگاه «منافع ملی» در سیاست‌های دولت را نشان می‌دهد. تلاش‌های افراطی برای ابراز ارادت به دیکتاتورهای منطقه و وادادگی و سکوت در برابر انواع جنایت‌های آن‌ها، تا جایی که ناکارآمدی دیپلماسی دولت در قبال کشتار صدها هم‌وطن در ماجرای منا به وضوح خود را نشان می‌دهد؛ همگی بیانگر جای خالی «منافع ملی» در این‌گونه سیاست‌های دولت است.

مسیر تغییر سیرت جمهوری اسلامی را همین بیگانگی سیاست‌های دولت و دیگر دستگاه‌ها با «منافع ملی» هموار می‌کند. فیش‌های حقوقی نجومی مدیران و برجام یک و دو و سه و الی آخر همگی یک آبشخور دارند و آن هم رویکرد و تفکری است که به مدیر و مسئولی اجازه می‌دهد منافع حزبی و سیاسی‌اش را ترجیح دهد بر «منافع ملی». رویکردی که به مراتب خطرناک‌تر است از فیش‌های حقوقی نجومی و از انواع برجام‌ها.

نویسنده: ارسلان پورذهبی

  

summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.