محکومیت قاتل به حبس و تبرئه از قصاص
به گزارش یزدرسا، نماینده دادستان در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده در جایگاه حاضر شد و خطاب به قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران گفت: «دی سال 89 به ماموران پلیس خبر دادند در یکی از روستاهای دماوند درگیری شدیدی بین دو خانواده رخ داده است. بلافاصله ماموران به محل رفت و تحقیقات خود را آغاز کردند آنها توجه شدند فردی که کشته شده مهرداد نام دارد و برادر وی مهران نیز مجروح شده است. پلیس برای مشخصشدن چگونگی ماجرا مهران را مورد بازجویی قرار داد. او گفت: چندماهی بود همسر برادرم شروین قهر کرده و به خانه پدرش رفته بود. در این مدت چندیننفر واسطه شدند اما پدرزن برادرم قبول نکرد آنها آشتی کنند و به همین دلیل شروین پیشنهاد داد شب به خانه پدرزنش برویم و همسرش را فراری بدهیم. به محض اینکه وارد خانه پدرزن شروین شدیم او به سمت ما حمله کرد، مهرداد را کشت و مرا هم زخمی کرد.»
نماینده دادستان گفت: «بهروز پدرزن شروین بازداشت شد و مورد بازجویی قرار گرفت او گفت: اتهام را قبول دارم میخواستم از خودم دفاع کنم آنها به خانه من یورش آورده بودند و چوب داشتند. من هم چاقو کشیدم.»
نماینده دادستان ادامه داد: «متهم به واردکردن ضربه به مقتول و فرد مصدوم اقرار کرده است و شواهد نیز نشان میدهد دفاع مشروعی در کار نبوده چرا که وی چاقو و طرف مقابل چوب داشت. بنابراین درخواست صدور حکم قانونی در این خصوص را دارم.»
سپس مادر مقتول به عنوان ولیدم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: «من نمیدانم اختلاف برسر چه بود. فقط میدانم شروین میخواست همسرش به خانه برگردد و بهروز اجازه نمیداد. هر اتفاقی هم افتاده بود او حق نداشت بچههای من را اینطور بزند. این مرد مهرداد را کشته است و برای او درخواست قصاص دارم مهران هم معلولشده و هزینه نگهداری او بسیار زیاد است و من درخواست دارم در این خصوص هم رسیدگی شود.»
سپس بهروز در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را یکبار دیگر قبول کرد و گفت: «چندماهی بود که دخترم قهر کرده و به خانه من آمده بود. شروین دخترم را کتک میزد و او را اذیت میکرد. او هم قصد نداشت دیگر برگردد. من هم گفتم تصمیمی را که دخترم گرفته میپذیرم. خانواده شروین اقوامشان را برای وساطت فرستادند گفتم دخترم دوست ندارد برگردد و من هم مجبورش نمیکنم. این اصلا درست نیست که آنها دخالت کنند. بعد خانواده شروین تهدید کردند. دامادم عصبانی شد و درگیری اتفاق افتاد.
من هم پسر، دختر و همسرم را به اتاق فرستادم و کسانی را که آمده بودند از خانه بیرون کردم. آنها تهدید کردند که تلافی میکنند. چون ترسیدم برای کسی اتفاقی بیفتد با پلیس تماس گرفتم گفتم میخواهند به خانهام حمله کنند، پلیس توجهی نکرد گفتند ماشینمان خراب است و نمیتوانیم بیاییم هر وقت حمله کردند خبر بده میآییم.
بعد با یکی از دوستانم که میدانستم در کلانتری محل آشنا دارد صحبت کردم و از او خواستم با پلیس تماس بگیرد. تماس او هم بینتیجه بود تا اینکه شب پسرم گفت میخواهد به دستشویی برود آنقدر ترسیده بودم که دو چاقو برداشتم و همراه پسرم به سمت دستشویی که در حیاط بود رفتیم. یکدفعه برقها قطع شد و دونفر از روی دیوار وارد خانهام شدند.
چندنفر هم داشتند در حیاط را میشکستند تا وارد شوند آنها چوب و چماق داشتند من چاقو را در هوا چرخاندم بعد چندنفر دیگر از در وارد شدند، آنها هم چوب داشتند. درگیری شدید شد و بعد هم پلیس آمد و آنها فرار کردند من متوجه نشدم مهرداد چطور کشته شد.
در این هنگام قاضی خطاب به متهم گفت: در اعترافاتت گفتی یک ضربه را در خانه و دو ضربه را زمانی که مهرداد داشت از خانه فرار میکرد زدی حالا چطور میگویی این کار را نکردهای؟
متهم گفت: من قتل را قبول دارم اما نمیدانم چطور این اتفاق افتاد و ضربه وارد شد اما قبول دارم ضربات را من وارد کردم کس دیگری بهجز من چاقو نداشت. من فقط میخواستم از خانوادهام دفاع کنم آنها به خانه من یورش آورده بودند قصدم کشتن کسی نبود.
چارهای بهجز اینکه خودم مسلح شوم نداشتم. از پلیس کمک خواستم توجهی نکردند هر راهی که میتوانست من را از این قتلها دور کند رفتم. آنها با یکی از ماموران برق که آشنایشان بود هماهنگ کرده بودند که برق خانهام را قطع و حمله کنند و دخترم را ببرند.
هرکس دیگری هم جای من باشد بهعنوان پدر از خانوادهاش دفاع میکند.
هیات قضات بعد از پایان دفاعیات متهم و وکیلمدافع او برای صدور رای وارد شور شدند و متهم را بهخاطر دفاع مشروع مستحق قصاص ندانستند و او را بهدلیل زیادهروی در دفاع و استفاده از سلاح سرد به 15سال حبس و پرداخت دیه محکوم کردند.
منبع: شرق
Related Assets:
- پیرزنی که شغلش قاتلی است! +تصاویر
- دخترم را با چاقو کشتم و بعد با بنزین آتش زدم
- کارم هنوز تمام نشده است، خیلیهای دیگر را باید بکشم! + تصاویر
- بررسی ميل اميرالمؤمنين(ع) به عفو ابن ملجم و قصاص او توسط امام حسن(ع)
- تبعات منفی "موج بخششها" در جامعه/ ذوق زدگی رسانههای زنجیرهای از این موج
- بریدن گلوی پسر 9ساله مهریزی در سرویس بهداشتی از زبان فرمانده انتظامی مهریز