نقد مساوی توقیف…!
یزدرسا ؛ طنین این جملات هنوز در ذهنم جولان می دهند؛… خدایا به تو پناه می برم از استبداد رأی… به تو پناه می برم از بستن دهان منتقد… به تو پناه می برم از دروغ…
اما این پایان کار نبود! بلکه آغاری بود بر شروع ادعایی نو با بوی «تدبیر و امید و عقلانیت» برحول محور اعتدال، نگاه میلیون ها ایرانی با هر گرایشی به این سو خیره شده بود، که چه تحولی در حال شروع است؟!
اما باز هم بهترین قاضی، زمان بود و بهترین محکمه، وجدان بیدار…
دولتی که شروع کارش را با آن جملات زیبا آغاز کرده بود، حالا پرده از باطن خود برداشته و چقدر هم ناموزون رقصید در حالیکه زمین آن قدرها هم که می گفتند کج نبود.
اولین سیلی را چنان بر صورت منتقد فرود آورد که به حذف او انجامید و جرمش نقد توافق ژنو بود و البته نظرش هم محترم، دومین هشدار هم با جواب کلمه «بی سواد» به منتقدان اعلام شد، تاجایی که دلمان برای فضای باز منتقدان رسانه ای در دولت نهم و دهم، با همه خدمات و نقایصش تنگ شد، اگر چه به آن هم انتقادات اساسی داریم.
چقدر سخت است؛ وقتی که برای درج یادداشت با موضوع نقد خطای «افعال دولت» به سایت و یا نشریه ای رجوع می کنیم، پس از آگاهی از محتوای انتقادی شما، مسئول آن نشریه و یا سایت، خیلی مضطربانه و با لکنت بگوید: «مطلب خوب و حقی است اما اوضاع جوری شده که اگر، دولت و خصوصاً وزیر کنسرت دوست ارشاد را، نقد کنیم مساوی است با توقیف نشریه وسایتمان» …
و این یعنی بستن دهان منتقد… و این یعنی استبداد رای… و این یعنی به لکنت افتادن منتقد… و این یعنی وقت آن رسیده که دولت و حامیانش اعم از اصلاح طلبان پرسهم، ولی به قول ضمنی خود آقای عارف، هفت درصدی و کارگزارن همه با هم، به خدا پناه ببرند…
و این یعنی نقطه ای بر پایان پویایی و اصلاح واقعی یک جامعه و پرده برداشتن از پشت صحنه ژست انتقاد پذیری دولت و…
والبته ما هم معتقدیم که دایره نقد باید ممزوجی از خیرخواهی وانصاف باشد، اما متاسفانه بازار تملق، عدم صداقت و شفافیت، این روزها داغ تر ازبازار نقد و انتقاد است.
به امید روزی که، به جای بستن دهان ها، شکستن قلم ها و ژست دروغین شفافیت و صداقت، چهره حقیقت را بر لباس ادعا بپوشانیم.
هاشم تقدسی۹۳/۱/۳۰
به نقل از سروابرکوه