ID : 8698902
عجیب اما واقعی! /قسمت اول:

چرخش صد و هشتاد درجه ای در میدان مبارزه!


هرگز جای تعجب ندارد وقتی می بینیم برخی افرادکه در برهه ای از زمان در مسیر حق بوده اند و حتی از جلوداران میدان مبارزه حق و باطل محسوب می شده اند، با گذشت زمان هرآنچه بافته اند را پنبه می کنند و در کمال ناباوری گذشته خود را هم فراموش می کنند یا سعی می کنند تاریخ را تحریف نمایند و جامعه را نیز به آلزایمر سیاسی مبتلا سازند.

یزد رسا؛

یکی از آسیب های جدی برای کشور ما ، فتنه سال هشتاد و هشت بود که به دلیل قدرت طلبی و هواپرستی و عدم اعتقاد به آرمان های انقلاب اسلامی و تفکرات خمینی کبیر و رهنمودهای امام خامنه ای صورت گرفت.

 

فتنه ای که تا به امروز به عنوان یک کلید واژه بسیار مهم در فرمایشات حضرت آقا مورد تصریح قرار می گیرد اما در مقابل برخی از همان ابتدا پرچم انکار هرگونه فتنه گری را بلند کردند و برخی نیز جاهلانه هر دو طرف را فتنه گر نامیدند و اکنون نیز می خواهند با به فراموشی سپردن هر آن چه گذشته است، راه را برای حضور دوباره فتنه گران هموار نمایند.

 

آن چه مسلم است ؛ به قول یکی از بزرگان ،در جریان فتنه بعضی افراد مردد می شوند، بعضی تحت تأثیر موج قرار می گیرند ، بعضی همراه با فتنه گران می شوند و بعضی سردمدار فتنه می شوند.

 

هرگز جای تعجب ندارد وقتی می بینیم برخی افرادکه در برهه ای از زمان در مسیر حق بوده اند و حتی از جلوداران میدان مبارزه حق و باطل محسوب می شده اند، با گذشت زمان  هرآنچه بافته اند را پنبه می کنند و در کمال ناباوری گذشته خود را هم فراموش می کنند یا سعی می کنند تاریخ را تحریف نمایند و جامعه را نیز به آلزایمر سیاسی مبتلا سازند.

 

افرادی که زمانی مایه سرور و احساس آرامش و افتخار در میان جبهه حزب الله بوده اند در طول زمان و با تغییر شرایط ،ناگهان محل حضور خود در میدان نبرد را عوض می کنند و در اردوگاه دشمن قرار می گیرند.

 

البته بنابر یک تحلیل برخی افراد از همان ابتداء نیز در میدان دشمن بوده اند و بنابر نقشه راهی که داشته اند مدتی را به طور تاکتیکی در جبهه حزب الله حضور پیدا کرده اند تا زمان پرده برداری از نقشه فرا برسد.

 

از آن جایی که تاریخ مدام در حال تکرار است و باید از قضایای تاریخی عبرت گرفت و آن ها را چراغ راه قرار داد ، در این زمینه به نقل نمونه ای از این گونه اتفاقات ناگوار در تاریخ می پردازم.

 

امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیمه شبی از مسجد کوفه خارج شد تا به سمت خانه برود در حالیکه جناب کمیل بن زیاد که از شیعیان برگزیده و دوستداران حضرت بود نیز ایشان را همراهی می کرد.

در بین راه به مقابل خانه ای رسیدند که صدای قرآن خواندن شخصی از آن شنیده می شد که این آیه را با صدایی حزین و روح افزا تلاوت می کرد: أَمَّنْ هُوَ قٰانِتٌ آنٰاءَ اَللَّيْلِ سٰاجِداً وَ قٰائِماً يَحْذَرُ اَلْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي اَلَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ اَلَّذِينَ لاٰ يَعْلَمُونَ إِنَّمٰا يَتَذَكَّرُ أُولُوا اَلْأَلْبٰابِ  ﴿الزمر، 9﴾

 

(آیا چنین کسی با ارزش است) یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت می‌ترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! بگو: «آیا کسانی که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند یکسانند؟! تنها خردمندان متذکّر می‌شوند!»

 

کمیل بدون این که چیزی از خود بروز بدهد در درون قلبش این مرد را تحسین کرد و به تعجب واداشته شد.

 

ناگهان مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام به او رو کرد و فرمود ای کمیل از این حالتش تعجب نکن زیرا او از اهل آتش است و در آینده در این باره به تو خبر خواهم داد.

 

کمیل، هم از این که مولا علی علیه السلام از خطور قلبی او اطلاع پیدا کرد و هم از پیش بینی درباره وضعیت آن مرد تعجب کرد.

 

مدتی طولانی گذشت تا زمان مقابله خوارج (که از ویژگی هایشان این بودکه حافظان قرآن بودند.) با حضرت امیر صلوات الله علیه فرا رسید.

 

در پایان جنگ نهروان هنگامی که مولا در حال حرکت بین جنازه های دشمن بود و از شمشیر ایشان خون جاری بود و سرهای نحس دشمنان  روی زمین افتاده بود ناگهان نوک شمشیر را داخل یکی از سرها نمود و در حالیکه آن را بالا می آورد خطاب به جناب کمیل که در آن جا نیز همراه مولا بود فرمود: أَمَّنْ هُوَ قٰانِتٌ آنٰاءَ اَللَّيْلِ سٰاجِداً وَ قٰائِماً.

 

کمیل به پای حضرت افتاد و از آن چه قبلا به ذهنش رسیده بود استغفار نمود*.

 

*پاورقی : بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏33، ص: 399

 

نسأل الله منازل الشهداء

قم المقدسه

محمد هادی سمتی

هفدهم مهر سال اقتصاد و فرهنگ

برابر با چهارده ذی الحجه 1435




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.