کاش حرکت «جبهه»ای را دنبال میکردید!
گفت: یکی از شعارهای اصلاحطلبان، «دموكراسي» است.
گفتم: البته همان طوری که آقای عارف گفتند، یکی از «شعار»ها!
گفت: لازمه دموكراسي حضور تشكلهاي مردمي می باشد.
گفتم: حالا تا تشکل مردمی را چگونه تعریف کنیم!
گفت: اگر بخواهيم حقيقتا قانون اساسي به طور كامل پياده شود، هيچ راهي جز تحزب نداريم.
گفتم: عجب! یعنی تحقق همه آرمانهای مندرج در قانون اساسی منحصر در تحزب است؟!
گفت: در شرايطي كه هنوز حزب به معناي واقعي و فراگیر در كشور نداريم، می توانیم حركت جبههاي را دنبال كنيم... .
گفتم: کاش حرکت «جبههای» را دنبال میکردید؛ حرکتی با طعم ولایتپذیری، ایثار و از خودگذشتگی، شهادت و جانبازی، ایستادگی قاطع در برابر دشمن، برخورد با منافقین، و حسرت یک آخ را بر دل دشمن گذاشتن.
گفت: انتقاد، يك ضرورت برای حيات و رشد است.
گفتم: البته. ولی ما هنوز هجمه بیسابقه رسانههای زنجیرهای به منتقدان در دوران اصلاحات را از یاد نبردهایم. توهینهای بیسابقه مدعیان انتقادپذیری به شخصیتهایی همچون آیتالله مصباح یزدی و آیتالله جنتی و ... را فراموش نکردهایم.
گفت: نقدپذيري جزء شعارهاي ماست.
گفتم: شما بگو جزء «شعار»های کی نیست؟! آقای روحانی هم که این قدر در شعارهاش از نقدپذیری میگفت، در عمل چه کرد؟ بزدل، بیسواد، بهجهنم، خیانت، و .... .
گفت: نقد باید سازنده و مشفقانه باشد.
گفتم: یادش به خیر اون رسانه زنجیرهای که خیلی مدعی اصلاحطلبی بود، حتی مصاحبه لغو شده رئیس جمهور سابق رو هم نقد کرده و نقدش رو منتشر نموده بود! ( خبر نداشت که مصاحبه اصلا لغو شده و رو هوا نقد نوشته بود!)
گفت: نقد عملكرد گذشته باید بدون لکه دار کردن افراد و حفظ حرمت آنها باشد.
گفتم: بعضی نقدها از لکهدار کردن افراد گذشته و به لکهدار کردن نظام انجامیده است. راستی نظر شما درباره این سخن معاون اول رئیس جمهور که گفته بود بیش ترین فسادها و بزرگ ترین فسادهای قرن در دولت گذشته اتفاق افتاده است، چیست؟! یعنی فسادی بالاتر از فساد زمان رضا شاه و رضاخان و قاجاریه!
گفت: معياري براي تشخيص تندروي و كندروي موضع احزاب نداريم.
گفتم: خیلی هم اینگونه نیست. مثلا کافی است کسی بیانیههای حزب منحله جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین را با اصول کلی مورد تاکید امام(ره) و رهبری مقایسه کند، تا به راحتی درباره تندروی و کندروی آنها نظر بدهد.
گفت: معياري براي اصلاحطلبي سنجي نداريم كه بياييم بگوييم فلان فرد اصلاح طلب واقعي است فلاني اصلاح طلب واقعي نيست.
گفتم: چطور معیار نداریم. وقتی بعضی از افراد مدعی اصلاحطلبی به راحتی بر خلاف اصول دینی و آرمانهای انقلاب و امام(ره) و رهبری موضع میگیرند، باز هم میٱوان گفت معیار نداریم؟! چه معیاری بالاتر از قرآن و تعالیم مسلّم دینی؟! «اصلاحطلبی» ممدوح است؛ اما بسیاری از افراد موسوم به اصلاحطلب، «مدعی اصلاحطلبی» هستند! و تداعیکننده این آیه شریفه که «... و اذا قیل لهم لاتفسدوا فیالارض قالوا انما نحن مصلحون»!
گفت: من در شرایط فعلی هيچ حزبي را نقد نميكنم چون نگاه من هميشه به آينده بوده و عقيده دارم نبايد در گذشته متوقف شويم.
گفتم: اختیار دارید! از قضا نقد گذشته میتواند چراغی برای راه آینده باشد. مشکل این است که شما به نفع خودتان نمیدانید درباره خیانتهای برخی احزاب و گروههای مدعی اصلاحطلبی اظهارنظر کنید. ولی ما ماجراهای تحصن در مجلس ششم و نامه جام زهر به رهبر معظم انقلاب و دیگر دستپختهای مدعیان اصلاحطلبی را از یاد نبردهایم.
گفت: آفت فعاليت و حركت سياسي، انحصارطلبي است.
گفتم: دقیقا همان چیزی که جزو مرام مدعیان اصلاحطلبی شده.
گفت: در كشور ما بيش تر احزاب، دولتمحور و دولتساخته بودند.
گفتم: موافقم. نمونهاش حزب کارگزاران سازندگی در زمان دولت هاشمی و جبهه مشارکت در زمان دولت خاتمی.
گفت: سهم اصلاح طلبان يعني تفكر اصلاحات، در پيروزي انقلاب و در همه صحنههاي بعد از انقلاب يك سهم قوي و تاثيرگذار و موثر بوده است.
گفتم: درباره این ادعاها حرفةای بسیاری باید گفت که در این مجال نمیگنجد. اما اجمالا نقش کلیدی اصلاحطلبان در فتنهانگیزی 78 و 88 و چراغ سبز به دشمنان را که سرآغاز وضع تحریمهای ناجوانمردانه علیه ملت شد، قبول داریم!
گفت: تفكر اصلاحات را عملا تفكر انقلاب ميدانيم.
گفتم: اگر منظور همین تفکر موسوم به اصلاحات است( نه اصلاحات بماهی اصلاحات)، متاسفانه ادعایتان از اساس مردود است. تفکر انقلاب اسلامی کجا و تفکر براندازی و فتنهانگیزی مدعیان اصلاحطلبی کجا....؟!
گفت: ما بر اين باوريم كه نظام و حكومت ما مبتني بر مردم است.
گفتم: پس فتنه انگیزی همفکران شما در انتخابات 88 برای چه هدفی بود؟!
گفت: در مورد راهپيمايي 22 بهمن می بینید عليرغم بيمهريها، يا برخوردهاي غيرمنطقي با مردم و با توجه به مشكلاتي كه دارند، حضورشان قابل توجه است.
گفتم: این هم از مصادیق مصادره به مطلوب!
گفت: ما هيچ وقت فكر نميكنيم نظام بخواهد رودرروي مردم باشد كه تفكر اصلاحات بخواهد يكي را انتخاب كند.
گفتم: بخش اول سخن شما صحیح. ولی تفکر اصلاحات در فتنه 88 نشان داد که هرجا منافع جناحی اقتضا کند، به راحتی هم رودرروی نظام میایستد و هم رودرروی مردم!
گفت: خوشبختانه اصلاحطلبان با رقباي خود روي اصول اختلافي ندارند.
گفتم: احیانا مزاح نمیفرمایید؟! برای مثال دیدگاه طیف موسوم به اصلاحطلب درباره آرمانهای دینی و ملی، ولایت فقیه، حکم حکومتی، شورای نگهبان، نظارت استصوابی، رفتار با دشمنان و آمریکا، و ... اختلافی با دیدگاههای دیگران در این زمینه ندارد؟!
گفت: گروه رقيب اصلاحات متاسفانه در عمل در طول سالهاي گذشته انحصارطلبي خود را نشان داده است.
گفتم: عجب! یعنی گروه رقیب بود که در دوران هشت ساله زمامداری اصلاحطلبان، با کمک رسانه های زنجیره ای عرصه را بر دیگران تنگ کرده بود؟!
گفت: خطر ما بايد متوجه دشمن باشد. بايد متوجه كساني باشد كه ميخواهند تيشه به ريشه انقلاب بزنند.
گفتم: ولی همفکران شما در طیف موسوم به اصلاح طلب در مقاطع مختلف از جمله فتنه 88 نشان دادند که خطرشان متوجه «نظام» است و اتفاقا دشمن، آنها را به خود نزدیک میبیند.