گزارش ساواک در مورد فعالیت های سیاسی علامه مصباح
به گزارش یزد رسا؛ تاریخ معاصر ایران، به خصوص از آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) منشاء تحولات بسیاری در داخل و خارج از ایران قرار گرفت و این تاریخ توانست هم درس عبرت و هم الگویی مناسب برای همه عدالتخواهان و مردمان آزاده در سراسر دنیا باشد تا به وسیله آن بتوانند موجی از "بیداری اسلامی" را در منطقه به راه بیندازند و رفتهرفته شاهد افول هژمونی امپریالیست در منطقه باشیم.
به نقل از پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی؛ بر همین اساس حفاظت و حراست از تاریخ انقلاب اسلامی و جلوگیری از تحریف آن از جمله مسائل مهمی است كه بر اساس فرمان امام خمینی (ره) به مركز اسناد انقلاب اسلامی محول شده است. از این رو، مركز اسناد انقلاب اسلامی نیز سعی دارد در صورتی كه شبهاتی در خصوص تاریخ انقلاب مطرح میشود با ارائه اسناد، شواهد و قرائن تاریخی پاسخ دهد تا روایت تاریخ انقلاب اسلامی دستخوش تحریف جریانها نشود.
اخیرا نیز از سوی برخی جریانات سیاسی شبهاتی در خصوص سوابق انقلابی علامه محمدتقی مصباح یزدی مطرح شده است و مركز اسناد انقلاب اسلامی برای جلوگیری از تحریف تاریخ انقلاب برخی از اسناد را برای اولین بار منتشر میكند تا حقایق تاریخ انقلاب را به صورت شفاف نشان دهد.
آیتالله محمدتقی مصباح یزدی را میتوان یكی از روحانیون فعال در نهضت امام خمینی(ره) دانست. فعالیتهای انقلابی او از اوایل دهه 40 با انتشار نشریات "بعثت" و "انتقام" جنبه سیاسی به خود گرفت و از اواسط این دهه وارد فاز جدیدی شد به طوری كه در این سالها سوءظن ساواك و نیروهای اطلاعاتی را نسبت به خود برانگیخت و چندین بار توسط عناصر اطلاعاتی بازداشت شده و مورد بازجویی قرار گرفت. اما بهرغم مراقبتهای ویژه ساواك و حساسیت رژیم نسبت به وی، فعالیتهای او هرگز محدود نشد؛ به طوری كه در سالهای اوج نهضت امام خمینی(ره) و روزهای منتهی به انقلاب اسلامی شاهد افزایش تحركات انقلابی آیتالله مصباح و حضور فعال وی در نهضت اسلامی هستیم. در نوشتار پیش رو مراحل مختلف مبارزات انقلابی آیتالله مصباح یزدی از اوایل دهه 40 تا پیروزی انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار میگیرد.
1- مبارزات انقلابی آیتالله مصباح یزدی در قالب انتشار نشریههای "بعثت" و "انتقام"
از جمله فعالیتهای سیاسی موثر آیتالله مصباح در مبارزه با رژیم پهلوی همكاری در انتشار نشریه "بعثت" و راهاندازی نشریه "انتقام" بود. این دو نشریه در آن دوران بسیار سازنده و امیدبخش بودند و نقش استمراربخشی مبارزه را برعهده داشتند.
نخستین شماره نشریه "بعثت" به عنوان ارگان داخلی حوزه علمیه قم در آذرماه 1342 منتشر شد و آیتالله مصباح یزدی یكی از نویسندگان مطالب این نشریه بود. وی در رابطه با چگونگی همكاری خود با نشریه "بعثت" میگوید: «بعد از اینكه حضرت امام(ره) را به تهران بردند و مدتی تحت نظر و زندانی بودند، به این فكر افتادیم كه سعی كنیم یك وسیله تكثیری فراهم كنیم و یك نشریهای منتشر كنیم. البته این كار ابتدا به وسیله چند نفر دیگر شروع شد كه نشریهای به نام بعثت را سامان دادند. ما هم به عنوان یكی از نویسندگان با آنها همكاری داشتیم. گاهی یك مقاله مینوشتیم و احیانا برای توزیع و تكثیرش هم یك كمكهایی میكردیم...»[1]
نشریه "انتقام" نیز از تاریخ 29 آذر 43 با استفاده از آیه شریفه "والله عزیز ذوانتقام"، به عنوان دومین نشریه مخفی دانشجویان حوزه علمیه، به وسیله آیتالله مصباح یزدی آغاز به كار كرد و انتشار آن تا تاریخ 15 مهر 1344 ادامه یافت و در مجموع 8 شماره از آن منتشر شد. آیه "انا من المجرمین منتقمون" به عنوان شعار نشریه "انتقام" در صفحات ابتدایی این نشریه تكرار میشد.
حجتالاسلام خسروشاهی درمورد نقش آیتالله مصباح یزدی در انتشار نشریه "انتقام" میگوید: «این نشریه با محتوای تقریبا مشابه محتوای نشریات "بعثت" اما كمی رادیكالتر توسط آیتالله محمدتقی مصباح یزدی تهیه و تنظیم و تكثیر و توزیع میشد. در واقع استاد همه كار این نشریه را از تهیه و نوشتن مقالات و اخبار و تایپ و چاپ و حتی دستهبندی و توزیع، خود به تنهایی انجام میداد.»[2]
سند شماره 1: نخستین شماره نشریه انتقام - یكشنبه 29 آذر 1343
نشریه "انتقام" كه از نام آن كینه و بغض نسبت به رژیم ستمشاهی مشخص بود نقش بهسزایی در جوشش انقلابی داشت. آیتالله مسعودی خمینی درباره تاثیر این نشریه بر مبارزات انقلابی میگوید: «مطالب نشریه انتقام به قدری انقلابی و تند بود كه الان نیز وقتی كه انسان آنها را مطالعه میكند لرزه بر اندامش میافتد.» وی همچنین در رابطه با مطالب انتقادیای كه آیتالله مصباح در این نشریه علیه دیكتاتوری محمدرضا پهلوی مینوشت میگوید: «یادم میآید كه آیتالله مصباح مقالهای در رابطه با "موسی چمبه" دیكتاتور كنگو نوشته بود و در این مقاله محمدرضا پهلوی را با او مقایسه كرده و نوشته بود: "موسی چمبه ایران را بشناسید."»[3] همچنین در اغلب صفحات این نشریه، مطالبی در حمایت از امام خمینی(ره) و نهضت اسلامی به چشم میخورد. چنانكه مشخص است این نشریه با هدف تبیین اندیشههای اسلامی به روشن ساختن راه مبارزه با استعمار خارجی و استبداد داخلی میپرداخت.
سند شماره 2: سرمقاله هفتمین شماره نشریه "انتقام" در حمایت از امام خمینی(ره) - 15 مهر 44
2- عضویت در گروه انقلابی "یازده نفره"
در اوایل سال 1343 جمعی از علما و مدرسین حوزه علمیه قم، به منظور انسجام بخشیدن به مبارزات سیاسی، یك گروه سری موسوم به "جمعیت یازده نفره" را تشكیل دادند. اعضای این گروه تحت پوشش اصلاح حوزه تلاش میكردند تا مركزیتی برای مبارزه با رژیم منحوس پهلوی به وجود بیاورند.
آیتالله مصباح یزدی یكی از اعضای این هیئت سری بود و براساس اساسنامه گروه، بخش تبلیغات "گروه سری یازده نفره" را برعهده داشت.[4] دیگر اعضای این گروه عبارت بودند از حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای و آیات علی مشكینی، عبدالرحیم شیرازی، ابراهیم امینی، احمد آذری قمی، علی قدوسی، مهدی حائری تهرانی، علیاكبر هاشمیرفسنجانی، حسینعلی منتظری و سید محمد خامنهای.[5]
براساس اساسنامه 63 مادی این گروه، كه با همفكری اعضاء و توسط آیتالله مصباح یزدی نوشته میشود، بخش تبلیغات كه مسئول آن خود آیتالله مصباح بود وظایفی چون اشاعه و انتشار افكار مبارزاتی این جمعیت، مطالعه در افراد قابل عضویت، تعلیم و تربیت افكار اعضای تازه وارد، كسب اطلاع از اهداف و عقاید سایر گروهها و مطالعه و اطلاع از مطالب ضد مرامی جراید، مطبوعات و رسانههای جمعی دیگر داشت.[6]
3- مبارزات علنی با رژیم پهلوی
در 29 بهمن 43، جمعی از علمای حوزه علمیه قم از جمله حضرت آیتالله خامنهای، هاشمی رفسنجانی، علی دوانی، ابراهیم امینی و... نامه سرگشادهای خطاب به نخستوزیر وقت، امیرعباس هویدا نوشتند و نسبت به اوضاع نامطلوب مملكت شكایت كردند كه نام آیتالله مصباح یزدی نیز در بین امضاءكنندگان این نامه دیده میشود. در بخشی از این نامه سرگشاده آمده است: «متاسفانه در سالهای اخیر اقداماتی برخلاف قوانین اسلام و قانون اساسی در این كشور مذهبی انجام یافته كه موجبات ناراحتی عموم طبقات را فراهم آورده... خفقان، محدودیت، سانسور، تفتیش عقاید از یك طرف، شكست اقتصادیات و تصاعد هزینه كمرشكن زندگی از طرف دیگر، ملت را از پای درآورده و اگر كسی از وضع موجود اظهار نارضایتی كند، سیاهچال زندان و سپس حكم دادستانی ارتش زندگی تیره او را تیرهتر مینماید.»[7]
علاوه بر این، اعلامیهها، نامهها و بیانیههای دیگری نیز وجود دارد كه با امضای آیتالله مصباح علیه رژیم پهلوی و در حمایت از امام(ره) و انقلاب صادر شده است كه از جمله مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره كرد:
- نامه اعتراضآمیز فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم در تاریخ 8 مهر 42 به هیئت دولت نسبت به بازداشت امام(ره).
- نامه فضلای یزد در اسفند 43 به هویدا در اعتراض به تبعید حضرت امام(ره).
ـ نامه جمعی از استادان حوزه علمیه قم به هویدا در تقبیح هجوم ماموران رژیم پهلوی به حرم حضرت معصومه (س) در تاریخ 5 فروردین 44.
ـ نامه اساتید حوزه علمیه قم به امام خمینی(ره) در 14 خرداد 1349.
ـ اعلامیه اساتید و فضلا در مورد فاجعه خونین 19 دی 56 قم در تاریخ 22 دیماه همان سال.
ـ اعلامیه حادثه كشتار یزد در 16 فروردین 57.
ـ اعلامیه درباره اوضاع اسفبار ایران در تاریخ 25 فروردین 57.
ـ نامه جمعی از استادان حوزه علمیه قم به رئیس جمهور فرانسه در حمایت از امام خمینی(ره) در آذرماه 57.[8]
سند شماره 3: نامه سرگشاده جمعی از علمای حوزه علمیه قم به هویدا در بهمن 43 كه نام آیتالله مصباح نیز در میان امضا كنندگان آن مشاهده میشود
4- دبیری گروه ولایت در سالهای 41 و 42
با توجه به اینكه هر حركت و اقدام سیاسی نیازمند پشتوانه عمیق فكری و ایدئولوژیكی است، یكی از مسائل مهمی كه میبایست در مبارزه با رژیم محمدرضا پهلوی مد نظر قرار میگرفت طرح حكومت اسلامی به عنوان آلترناتیو رژیم پهلوی بود؛ لذا جمعی از بزرگان حوزه با محوریت شهید بهشتی در سالهای 41 و 42 با تشكیل گروهی به نام "ولایت" به تحقیق علمی در رابطه با این موضوع میپردازند كه دبیری این گروه را آیتالله مصباح برعهده دارد.
آیتالله مصباح یزدی درمورد نحوه فعالیت این گروه میگوید: «از جمله كارهایی كه در سالهای 41 و 42 با ابتكار شهید بهشتی آغاز شد تشكیل گروهی از بین شخصیتهای معروف از جمله آقای هاشمی رفسنجانی و مرحوم شهید قدوسی بود. اسم این گروه را "ولایت" گذاشته بودند، برای اینكه اسم حساسیتبرانگیزی نباشد و به اصطلاح دستگاه را خام كنند. معنای ولایت هم حكومت بود، همین كه امروز به آن "ولایت فقیه" میگوییم. محور بحث، حكومت اسلامی بود و طرحی برای تحقیق در مسائل حكومتی تهیه شده بود. حتی وقتی شهید بهشتی بعد از جریان قتل منصور به آلمان رفتند باز ما این كار را اینجا ادامه دادیم و با جذب افراد دیگری توانستیم هزاران برگه فیش در زمینه حكومت اسلامی تهیه كنیم.»[9]
5- فعالیتهای سیاسی آیتالله مصباح در سال 43
در حدود سال 1343، در حوزه علمیه قم مجمعی به نام "مجمع علمی نجات نسل جوان" شكل گرفت كه بنا بر گزارش ساواك اعضای آن «با عدهای از عناصر مذهبی در تهران مانند محمدتقی فلسفی» تماس داشتند. چنان كه از گزارشهای ساواك به دست میآید یكی از اهداف اعضای این مجمع آگاهسازی مردم در مورد لفظ موهوم اعطای آزادی به زنان بود كه از اوایل دهه چهل در دستور كار رژیم پهلوی قرار گرفته بود. در همین رابطه گزارشگر ناشناخته ساواك چنین گزارش میدهد: «یكی از هدفهای عمده این مجمع [مجمع علمی نجات نسل جوان] مبارزه با حقوق اعطائی به بانوان ایران میباشد و در سایر هدفهایش نیز علیرغم نامی كه برای مجمع مذكور انتخاب كردهاند بیشتر جنبه سیاسی دارند.» همین گزارش اعضای این مجمع را اینگونه معرفی میكند: «برخی از اعضای مجمع نامبرده محمد مفتح و محمدرضا صالحی فرزند حاج شیخ علی اصغر صالحی، امام جمعه كرمان و سید هادی خسروشاهی و سید غلامرضا سعیدی، یكی از اعضاء موثر جمعیت مكتب تشیع در تهران و محمدتقی مصباح میباشند.»[10]
سند شماره 4: گزارش ساواك درمورد فعالیتهای سیاسی آیتالله مصباح یزدی در سال 1343
6- دستور دستگیری آیتالله مصباح از سوی ساواك در سال 45
در اواسط دهه چهل، ساواك با آگاهی از فعالیتهای انقلابی آیتالله مصباح یزدی، دستگیری او را در دستور كار خود قرار میدهد. بر همین اساس در تاریخ 5 خرداد 1345، ساواك قم دستور میگیرد كه آیتالله مصباح را دستگیر كرده و به مركز اعزام كند.
سند شماره 5 : دستور ساواك مبنی بر دستگیر كردن آیتالله مصباح یزدی در 5 خرداد 45
در چنین شرایطی آیتالله مصباح یزدی كه از چندی پیش متوجه حساسیت ساواك نسبت به خودش شده بود به روستایی به نام "فیضآباد" در حوالی آشتیان رفته و پس از دو هفته به سمت یزد حركت میكند تا در آنجا مخفی شود. از همین رو ساواك تهران در تاریخ 1345/3/21 حكم دستگیری آیتالله مصباح را به ساواك اصفهان صادر كرده و دستور میدهد: «محمدتقی مصباح یزدی روحانی مقیم قم را كه فعلا تحت تعقیب و متواری و به یزد عزیمت نموده [به] وسیله شهربانی محل دستگیر و اعزام دارند. ضمنا آدرس محل سكونت وی در یزد در دست نمیباشد.»[11]
سند شماره 6: دستور ساواك مركز مبنی بر دستگیری آیتالله مصباح یزدی در 21 خرداد 45
در حالی ساواك اصفهان مسئول دستگیری و اعزام آیتالله مصباح یزدی به تهران میشود كه وی از یزد خارج شده و راهی تهران شده بود. بنابراین این تعقیب و گریز همچنان ادامه مییابد. براساس اسناد ساواك، در تاریخ 5 تیرماه 1345، ساواك تهران درباره آیتالله مصباح یزدی چنین دستور میدهد:
«از: اداره كل سوم
به: ریاست ساواك تهران
درباره: محمدتقی مصباح یزدی
نامبرده بالا كه از روحانیون مقیم شهرستان قم میباشد به علت یكرشته فعالیتهای مضره كه مرتكب گردیده تحت تعقیب میباشد. به ساواك قم اعلام گردیده بود كه مشارالیه را دستگیر و به مركز اعزام دارند؛ پاسخ حاكی از آن بود كه یاد شده به شهرستان یزد عزیمت نموده است. لذا مراتب به ساواك اصفهان اعلام ولی ساواك مزبور اعلام داشته كه این شخص در تهران نزد برادرش محمدمهدی مصباح یزدی كه در شركت تولید دارو كار میكند اقامت دارد. علیهذا خواهشمند است دستور فرمائید با مراجعه به آدرس فوق نامبرده را دستگیر و نتیجه را سریعا اعلام نمایند.
مدیر كل اداره سوم-مقدم.»[12]
سند شماره 7 : دستور دستگیری آیتالله مصباح در تاریخ 5 تیرماه 45
7- فعالیتهای انقلابی آیتالله مصباح یزدی در سال 47
در بهار سال 1347 بار دیگر ساواك نسبت به فعالیتهای آیتالله مصباح یزدی حساس شده و طی گزارشی در 15 خرداد همان سال، پیرو گزارش های قبلی خود اعلام میكند:
«درباره: محمد تقی مصباح یزدی
نامبرده بالا جزو شبكهای بوده كه در موقع تحویل سال 45 مبادرت به توزیع اعلامیهای تحت عنوان "اعلام خطر" در شهرستان قم نموده و به همین جهت تحت تعقیب قرار گرفته و با وجود اینكه تاكنون مكاتباتی درمورد اخذ اطلاعات وی راجع به شبكه مزبور و اساسنامه آن با آن ساواك به عمل آمده نتیجه مثبتی حاصل نشده است. علیهذا با ایفاد سه برگ فتوكپی نامهای كه مشارالیه چند سال پیش جهت آیتالله خمینی ارسال داشته و طی آن صریحا از دولت انتقاد نموده، خواهشمند است دستور فرمایید مشارالیه را احضار و كلیه اطلاعات وی را پیرامون شبكه مذكور و نحوه فعالیت اعضای آن و اساسنامه تنظیمی اخذ و نتیجه را ضمن ارسال بیوگرافی ملصق به عكس نامبرده اعلام دارند. ضمنا چون افرادی از قبیل شخص فوق با داشتن عقاید افراطی و افكار ماجراجویانه پس از ازهم پاشیدگی جلسات و شبكه آنان مجددا در نقاط دیگر فعالیت مضره خود را با افراد جدیدی آغاز خواهند كرد لذا ضروری است اعمال و رفتار آنان از جمله مشارالیه دقیقا تحت مراقبت قرار گیرد و گزارشهای مكتسبه را به مركز ارسال دارند.»[13]
سند شماره 8: گزارش ساواك درمورد فعالیتهای انقلابی آیتالله مصباح و ارتباط او با امام خمینی(ره) در خردادماه 47
جریان از آن قرار بود كه آیتالله مصباح طی نامهای كه به امام خمینی(ره) ارسال میكند، مطالبی تندی را علیه رژیم پهلوی مینویسد و اطلاعاتی را درمورد وضعیت نهضت اسلامی به گوش ایشان میرساند. همین نامه به دست ساواك میافتد و بار دیگر تعقیب و بازجویی از وی در دستور ساواك قرار میگیرد.
به هرحال پس از مدتی ساواك موفق به دستگیری آیتالله مصباح شده و او را مورد بازجویی قرار میدهد اما چون به نتیجه مورد نظر خود نمیرسند وی را آزاد میكنند. در واقع آیتالله مصباح در این بازجویی با ارائه اطلاعات ناقص و یا سوخته، ساواك را سردرگم میكند. خود وی در این رابطه میگوید: «در بازجویی در پاسخ به این سوال كه با چه كسانی ارتباط داشتم از دو گروه اسم بردم؛ یك عده از اشخاصی كه هیچ ارتباطی با مسائل سیاسی نداشتند و یك عده هم از افرادی كه مورد نظر بودند و حدس میزدم كه اینها میدانند و ارتباط ما را با آنها كشف كردهاند...»[14]
به هرحال، ساواك قم پس از بازجویی از آیتالله مصباح یزدی وی را تحت مراقبت قرار میدهد و رفت و آمدهای او را كنترل میكند.
8- مبارزات انقلابی آیتالله مصباح یزدی در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی
در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی نیز همچون سالهای قبل شاهد فعالیتهای انقلابی آیتالله مصباح یزدی هستیم. به عنوان مثال در یكی از گزارشهای ساواك درمورد مبارزات انقلابی آیتالله مصباح یزدی به "ارسال اعلامیه از قم به تهران" توسط او اشاره شده و آمده است:
«اخیرا شخصی به نام مصباح كه قبلا مدیر مدرسه حقانی بوده تعداد شش برگ اعلامیه به امضاء روحانیون مبارز ایران جهت یكی از دوستانش به تهران ارسال داشته است و خواسته كه اعلامیههای مذكور در تهران تكثیر و توزیع گردد.»
سند شماره 9: گزارش ساواك درمورد فعالیتهای مبارزاتی آیتالله مصباح یزدی در 30 آبان 1356
این سند كه متعلق به آبانماه 1356 است حكایت از مبارزات انقلابی آیتالله مصباح یزدی در دوران اوج انقلاب اسلامی دارد. در ادامه همین گزارش، ساواك دستور میدهد كه: «جهت اطلاع و شناسایی مصباح و روشن نمودن نحوه فعالیت و تمایلات سیاسی وی و اعلام نتیجه» اقدام شود.[15] بدین ترتیب بار دیگر ساواك تحقیقات خود را بر روی اقدامات و فعالیتهای آیتالله مصباح متمركز میكند.
سند شماره 10: دستور ساواك مبنی بر شناسایی و كسب اطلاعات درمورد سوابق آیت الله مصباح یزدی در 13 دی ماه 1356
سند شماره 11: گزارش ساواك درمورد آیت الله مصباح یزدی در 24 دی 56
در فروردین 57 باز هم شاهد همراهی آیتالله مصباح با روحانیون مبارز و انقلابی هستیم؛ وی در روزهای اوج نهضت امام خمینی(ره) نیز در كنار دیگر روحانیون علیه رژیم منحوس پهلوی مبارزه میكرد.
در روز 10 فروردین 57 آیتالله صدوقی مردم یزد را به تعطیل عمومی و اجتماع در مسجد جامع شهر یزد دعوت كرد و در یك سخنرانی خواستار بازگشت امام خمینی(ره) از تبعید و سرنگونی رژیم محمدرضا شد. در پایان مراسم مردم به خیابانها ریخته و تظاهراتی علیه رژیم انجام دادند كه با حمله ماموران به خاك و خون كشیده شد. پس از این حادثه خونین، علما و فضلای قم در نامهای، به شدت این حمله را محكوم كردند. در این مكتوب، نام آیتالله مصباح یزدی در كنار اشخاصی چون شهید مطهری و آیتالله علی مشكینی دیده میشود. علما طی این نامه ضمن محكوم كردن این كشتار، مردم را به استقامت و ادامه مبارزه دعوت كردند.[16]
پی نوشت ها:
1- گفتمان مصباح، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص 88.
2- اسناد نهضت اسلامی(نشریه انتقام)، جلد دوم، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص 15.
3- گفتمان مصباح، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی ، ص 94.
4- جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جلد اول، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی،ص 149.
5- خاطرات آیتالله سید محمد خامنهای، جلد اول، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص 201.
6- گفتمان مصباح، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی ، صص 127-124.
7- خاطرات هاشمی رفسنجانی، جلد اول، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، صص 461- 463.
8- اسناد انقلاب اسلامی، جلد سوم، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، صص 106، 163، 222، 239، 268، 272، 479.
9- گفتمان مصباح، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص 109.
10- پیشین، ص 992.
11- آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی، كد بازیابی: 5784، سند شماره 8.
12- آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی، كدبازیابی: 5784، سند شماره 11.
13- آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی، كدبازیابی: 5784، سند شماره 18.
14- گفتمان مصباح، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص 138.
15- آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی، كدبازیابی: 5784، سند شماره 54.
16- انقلاب اسلامی در یزد، جلد دوم، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص 70.