ID : 38282326
در گفتگو با جوانترین آزاده بافقی دوران دفاع مقدس:

۲۶مردادماه یادآور آغازی بر پایان فراق/ نتیجه اسارت صبروتحمل در برابر سختی ها است


وقتی به جبهه اعزام شدم به مدت 45 روزدوره آموزشی راسپری کردیم بعداز3 ماه حضوردرجبهه درتاریخ 10\1\67 درعملیات بیت المقدس 4 درمنطقه شاخ شمیران زخمی و بعد از 3 روز که در منطقه زخمی شده بودم به دست نیروهای عراقی اسیر شدم.

به گزارش یزدرسا به نقل از صبح بافق؛ 26 مردادماه هر سال یادآور آغازی بر پایان فراق و دوری قریب به 43000 پرنده مهاجری است که بنا بر تعبیری سربازانی بودند که در دل خاک دشمن با آنان می جنگیدند و دشمن را اسیر ایمان و صلابت و استقامت خود کرده بودند.

مقام معظم رهبری در باب عظمت آزادگان می فرماید: "اینکه ما به اسرایمان، آزادگان می گوییم، بی وجه نیست. شما که برگشتید، آبرومند و سربلند برگشتید. دین و اعتقاد و دل بستگی تان به امام و اسلام و انقلاب را حفظ کردید.

 پیش دشمن، آبروی ملت را حفظ نمودید و ملت را سرشکسته نکردید. این ها خیلی ارزش دارد". این عزیزان در چنگال دشمن آبروی ملت را حفظ کرده اند و امروز بر ماست که آنان را بزرگ بداریم و اجازه ندهیم خاطرات بزرگمردی هایشان در روزهای اسارت فراموش شود. در سطور زیر و به بهانه سالروز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی، با آزاده 8 سال دفاع مقدس عبدالرضا دهقان زاده بافقی همکلام شدیم تا گوشه ای از رنج های خود را در اردوگاه های دژخیمان بعثی برایمان بازگو کند.

به عنوان اولین سوال لطفا خودتان را معرفی کنید؟

بسم الله الرحمن الرحیم

اینجانب عبدالرضا دهقان‎زاده درسال 1351درخانواده ای مذهبی درشهرستان بافق به دنیا آمدم مقطع ابتدائی را دردبستان 15خردادتحصیل کردم. درسال 1357 انقلاب شد و در روز22 بهمن 57انقلاب به پیروزی رسید. مقطع راهنمائی رادرمدرسه شیخ محمدتقی بافقی ادامه دادم.

 تااینکه درسال 1366درسن 15سالگی باموافقت خانواده ام جهت شرکت درجبهه های حق علیه باطل به جبهه اعزام شدم.

با کدام یک از شهدای شهرستان و استان همرزم بودید؟

درزمان حضوردرجبهه با شهیدان علی اکبرقاسم‎پور، حسین طالعی، هاشم زعیمیان، حمیدمسلمان، محمودفتاحی، رضاکارگران وچندشهیددیگرهمرزم بودم.

در چه عملیاتی اسیر شدید؟

وقتی به جبهه اعزام شدم به مدت 45 روزدوره آموزشی راسپری کردیم بعداز3 ماه حضوردرجبهه درتاریخ 10\1\67 درعملیات بیت المقدس 4 درمنطقه شاخ شمیران زخمی و بعد از 3 روز که در منطقه زخمی شده بودم به دست نیروهای عراقی اسیر شدم.

بعد از اسارت شما را کجا بردند؟رفتارشان با شما چگونه بود؟

وقتی به جبهه اعزام شدم به مدت 45 روزدوره آموزشی راسپری کردیم بعداز3 ماه حضوردرجبهه درتاریخ 10\1\67 درعملیات بیت المقدس 4 درمنطقه شاخ شمیران زخمی و بعد از 3 روز که در منطقه زخمی شده بودم به دست نیروهای عراقی اسیر شدم.

بعد از اسارت بنده را به بیمارستان سلیمانیه بردند که اصلا به ما رسیدگی نمی شد چنان تشنه شده بودم که آب به من نمی‎دادند بعد از 1 روز ما را سوار اتوبوس تخت دار کردند و به سلول های الرشید بردند فضای غم انگیزی داشت. بعد از آنجا ما را به بیمارستان الرشید در بغداد بردند که 40 روز در بیمارستان بودم 3 کیسه خون به من تزریق شد و در این مدت 3 بار من را عمل کردند.

بعد از 40 روز من را به اردوگاه تکریت منتقل کردند، در این اردوگاه 700 نفر بودیم که در 7 آسایشگاه اسکان داشتیم فضای بسیار کم و امکانات نیز خیلی کم بود. اصلا در این چند سال اسارت  داخل آسایشگاه کولر، آب سرد، بخاری، سرویس بهداشتی نداشتیم حتی غذا خیلی کم وخیلی در مشقت بودیم.

بدترین و بهترین خاطره از دوران اسارت را بیان کنید؟

دوران اسارت را سپری می‎کردیم که بدترین خبر که رحلت امام خمینی(ره) بودرا شنیدیم، هیچ کس باورش نمی‎شد اردوگاه غرق ماتم بود عراقی ها نمی گذاشتند عزاداری کنیم. گذشت و گذشت تا اینکه بهترین خبر را از تلویزیون عراق شنیدیم که گفت به زودی اسرا آزاد می شوند باورمان نمی شد ما مفقود بودیم ولی از آنجا که خدا می‎خواست یک روز صبح صلیب سرخ وارد اردوگاه شد و اسامی ما را نوشت و همان روز ما را سوار اتوبوس کردند و به طرف مرز ایران حرکت کرد.

از لحظات بازگشت به کشور برایمان بگویید؟

 وقتی به ایران رسیدیم ما را سه روز در قرنطینه نگه داشتند سپس از کرمانشاه با هواپیما به یزد آمدیم چون مفقود بودیم خانواده هایمان وقتی شنیده بودند باورشان نمی شد بالاخره وقتی امدیم یک  فضای بسیار زیبا را مردم ایران برای ما بوجود آوردند که همان استقبال پر شکوه از اسرا بود. هیچ وقت یادم نمی‎رود و از همه ی مردم ایران تشکر می کنم.

نتایج اسارت برای شما چه بود؟

 نتایج اسارت برای من و دیگران درس زیادی داشت که انسان  برای رسیدن به اهداف بالا باید صبر داشت و تحمل کرد که بعد از هر سختی آسانی است (انا مع العسر یسرا)

یک جمله درباره اسامی زیر بگویید:

امام خمینی:

امام خمینی چون چشمه ای به ملت ایران امید و همانند چراغی هدایت‎گر انسان‎ها وحتی دیگر ملت ها بوده و هست.

دفاع مقدس:

 آشناترین واژه برای استقامت، پیروزی، عزت وایستادگی است.

شهدای گمنام:

پیام شهید گمنام این است که شهدا را فراموش نکنیم و یادشان را زنده وگرامی بداریم.

شهدای مدافع:

شهدای مدافع حرم ثابت کردند که اسلام ،ائمه و حرم مطهر آنها هنوز فدایی دارد.

شهدای مدافع سلامت:

همانگونه که شهدا در خط مقدم بودند شهدای سلامت هم زینب وار در خط مقدمند.

سردار شهید سلیمانی:

همانگونه که حضرت عباس برای ائمه واهل بیت شهید شد سردار دلها حاج قاسم سلیمانی نیز برای ایران و اسلام شهید شد.

امام خامنه ای :

علمدار جهان اسلام و ولی امر مسلمین و راهش سعادت بخش و فداییانش در بهشت برینند.

 

سخن آخر

اللهم عجل لولیک الفرج

انتهای پیام/




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.