«برجام» عليه برجام
یزد رسا به نقل از عصرسیاست؛ اگرچه رصد عملكرد دولت يازدهم در حوزههاي گوناگون بيانگر ثبت ركوردي جديد از ناكارآمدي توسط يك دولت در دورههاي مختلف است؛ اما موفقيت دولت فعلي و ژنرالهاي عمليات رواني آن را در يك زمينه نميتوان ناديده گرفت و آن هم عبارت است از: مهارت دولتيها در فضاسازي رسانهاي و انعكاس واقعيتهاي جاري جامعه آنگونه كه خود ميخواهند. همين امر هم موجب شده تا اين دولت عليرغم كاستيهاي فراواني كه دارد و با وجود عملكردي كه –به ويژه در حوزه اقتصادي و معيشتي- جاي دفاعي از دولت باقي نگذاشته، اما همچنان دوام داشته باشد و بتواند حول محور مباحث موردنظرش مانور داده و فضاسازي كند. البته نباید انکار کرد که این فضاسازیها همه جا نتوانسته دولت را یاری کند، به طوری که در مسئله حقوقهای نجومی، تلاشهایی که برای انحراف افکار عمومی از این مسئله توسط دولتیها صورت گرفت، تاکنون ناکام مانده و آنها نتوانستند، پروژه رسانهای موردنظرشان را در این زمینه پیاده کنند. با این وجود مدیریت افکار عمومی و فضاسازی رسانهای در برخی زمینهها، آنها را یاری کرده است.
فضاسازی ماهرانه دولت در فرایند نهایی شدن برجام
برجام و توافق با طرف غربي نيز بيش از هر چيز، نتيجه همين مديريت حساب شده افكار عمومي و فضاسازي ماهرانهي رسانهاي توسط دولتيهاي بود؛ تا جايي كه آنها در جريان مذاكرات نيز، «توافق به ما هو توافق» فارغ از محتواي آن را به مسئله اصلي مذاكرات تبديل كردند و منتقدان توافق را -كه انتقادهاي آنها به محتواي توافق بود نه خود آن-؛ به عنوان مخالفان كليت و اصل توافق و حتي طرفدار تحريمها، معرفي كرده و ميدان بازي را به گونهاي تعريف كردند كه مسئلهی اصلي مذاكرات، به توافق و عدم توافق -فارغ از اينكه محتواي آن چه باشد- تبديل شد. اين مهارت دولت يازدهم و ارتش رسانهاياش به قدري براي آنها كارآمد بود كه در انتخابات مجلس نيز به خوبي به كمكشان آمد. در حال حاضر نيز و در شرايطي كه گذشت زمان و نوع مواجهه طرف غربي و در راس آن آمريكا، با برجام بيش از پيش واقعيتهاي برجام را نمايان كرده، دولت همچنان دامن زدن بر دوقطبي تصنعي موافقان و مخالفان كليت برجام را، راهحلي ميبيند كه تصور میکند ميتواند به واسطه آن ادامه مسير دهد و بر آن نيز به شدت اصرار ميورزد.
پاشنه آشیل برجام
هرچند دولت دوقطبيسازي مخالفان و موافقان با برجام و معرفي منتقدان برجام به عنوان مخالفان كليت آن را، راهی برای گریز از انتقادهای عمومی ميداند و سعي ميكند بر اين دوقطبيسازي دامن بزند. اما روشن شدن بيش از پيش واقعيتهاي برجام و كنار رفتن حجابهايي كه لشگر رسانهاي دولت يازدهم بر روي واقعيت برجام ايجاد كرده بود، خطری جدی است که دولت و حاميان برجام را تهديد ميكند و نگراني شديد آنها را موجب شده است.
گذشت زمان و عدم پايبندي طرف غربي به تعهدات خود و حتي گستاخ تر شدن آنها در خصومت ورزي نسبت به ايران كه در همين چند ماه اخير به كرات مصاديق آن به وقوع پيوسته؛ شرايط سختي را براي دولتي كه همه هستي خود را به برجام گره زده، به وجود آورده و اين روزها دولت پاشنه آشيل اصلي برجام كه همان «واقعيت برجام» است؛ را پيش روي خود دارد.
برجام عليه برجام، چالش اساسي است كه مذاكرهكنندگان و دولتمردان، اين روزها با آن دست وپنجه نرم ميكنند و احتمالا ميدانند كه گذشت زمان هم در اين زمينه به نفعشان نخواهد بود، چرا كه هر روز كه ميگذرد، «بيخاصيتي» برجام براي جامعه ايراني و بيتعهدي دولت آمريكا در قبال آن، بيشتر خود را نمايان ميكند. موضعگيريها و سخنان متناقض و بعضا مضحك دولتمردان در واكنش به تحولات مربوط به برجام، نيز نشانه همين جدال سخت آنها با «واقعيت برجام» به عنوان دشمن اصلي برجام است.
اگر در فرايند مذاكرات، منتقدين، كارشناسان و دلسوزان و به تعبير جناب رئيسجمهور بيسوادها، بيشناسنامهها و افراطيها بودند كه عليه برجام ميگفتند و مينوشتند و به دولت نسبت به فرجام بيسرانجام آن هشدار ميدادند؛ اما اين روزها و در شرايطي كه یک سال از نهایی شدن توافق و بیش از شش ماه از اجرايي شدن برجام ميگذرد؛ اين خود «برجام» و ميزان تاثيرگذاري آن در فضاي واقعي جامعه و ميزان پايبندي طرف غربي به مفاد آن است كه عليه برجام قد علم كرده و دولتيها را به شدت تحت فشار قرار داده؛ فشاري كه به مراتب شديدتر از فشار انتقادهاي منتقدين است؛ چرا كه در مواجهه با واقعيتهايي كه خود برجام به نمايش ميگذارد برخلاف واكنشهايي كه در قبال هشدارهاي منتقدين صورت ميگرفت؛ ديگر هتاكي و «درشتگويي» و برچسبزني، آنچنان كارساز نخواهد بود!
تلاشهای حامیان برجام برای جدا کردن راه خود
واقعیتهای برجام به قدری برای دولتیها و رسانههای حامی دولت سنگین و شوکآور بود که آنها همزمان با سالگرد برجام حاضر نشدند، آنچنان یادی از برجام کنند. در واقع همان رسانههایی که سال قبل و روزهای نهایی شدن توافق هستهای با غرب، سر از پا نمیشناختند و ذوقزده از نهایی شدن برجام، صفحات اول خود را با تیترهایی تخیلی به مسئلهی برجام و لغو تحریمها پرداخته بودند؛ روشن شدن بخشی از واقعیتهای برجام بعد از گذشت یک سال از نهایی شدن آن، به قدری برای آنها شرم آور بود که حتی به روی خودشان هم نیاوردند که سال قبل در قبال این مسئله تا چه میزان ذوق زده شده بودند.
افزون بر این، اوضاع غیرقابل دفاع برجام شرایطی را به وجود آورده که برخی از حامیان برجام هم نتوانستهاند در قبال آن بیتفاوت باشند. به طوری که چندی قبل رئیس کل بانک مرکزی ناگزیر از دستاورد «تقریبا هیچ» برجام سخن گفت و رئیس سازمان انرزی اتمی –که جنجال آفرینیها و قسمهای جلالهاش در جریان بررسی برجام در مجلس هیچگاه از یادها نمیرود- از پخت وپزهای جدید غربیها در پوشش برجام سخن گفت و علیاکبر ولایتی نیز به عملی نشدن تعهدات طرف آمریکایی و اجرایی نشدن شروط رهبری در برجام اذعان کرد. اما یکی از مهمترین مواضع در قبال برجام، مربوط میشود به نطق پیش از دستور علی لاریجانی، که چند روز قبل بیان شد و وی هم ترجیح داد بیش از این نسبت به بدعهدیهای طرف غربی در رابطه با توافق سکوت نکند. انتقاد علی لاریجانی به برجام در نطق پیش از دستور چند روز قبل، از این جهت قابل اهمیت است که لاریجانی در فرایند توافق هستهای و در تصویب برجام نقش بیبدیلی را ایفا کرد و هماهنگی وی با دولت روحانی مثالزدنی بود.
اینکه افرادی که در حمایت از برجام هزینههایی را هم متحمل شده بودند، امروز در انتقاد از آن لب به سخن میگشایند، نشان میدهد وضعیت پایبندی طرف غربی به مفاد توافق، مبتذلتر از چیزی است که حتی منتقدان میگویند و همین شرایط موجب شده تا حامیان دیروز برجام هم ادامهی حمایت از آن را به صلاح خود ندانند. امثال لاریجانی و صالحی میدانند که سرنوشت برجام علاوه بر روحانی و ظریف، به آنها هم مربوط میشود و آنها نیز در قبال تضییع حقوق مردم و ذبح منافع ملی در جریان توافق هستهای و خسارتهای ناشی از آن، باید پاسخگو باشند.
با توجه به آنچه از شیوه برخورد طرف غربی با برجام و میزان عمل آنها به تعهدات توافق، تاکنون مشاهده شده، قابل پیشبینی است که در آینده شاهد انتقادهای جدیتر و گستردهتری از سوی حامیان توافق باشیم و یقینا با روشن شدن بیش از پیش واقعیتهای برجام، برخی از حامیان برجام از بیم اینکه ننگ این توافق خسارتبار دامن آنها را بگیرد، برای جدا کردن مسیر خود از برجامیون دست به کار خواهند شد.
سخن پایانی
هرچند براي دولتي كه همه هستي خود را به برجام و توافق با غرب پيوند زده و مذاكره و توافق را ناجي ملت معرفي كرده، پذيرش واقعيتهاي مربوط به برجام سخت است و شواهد و قرائن نشان می دهد که دولتمردان همچنان متحجرانه ترجيح ميدهند از برجام نافرجام خود دفاع كنند به همين جهت است كه نقل همه محافل جناب رئيسجمهور و بسياري از ديگر دولتيها، برجام و حمايتهاي غيرطبيعي از برجام است. با این وجود امید میرود، رئیسجمهور و دستگاه دیپلماسی نیز چشمان خود را نسبت به واقعیتهای برجام باز کنند و بیش از این، فرصتسوزی نکنند و موجب خسارت به کشور و ضربه به منافع ملی نشوند.
نویسنده: وحید سالار