ID : 20087118
به مناسبت تشییع شهید مدافع حرم در یزد مطرح می‌شود

«سید مرتضی»، شهدای افغان و حرم عقیله بنی‌هاشم


رضا اسماعیلی در حالی که سر از تنش جدا می‌کردند، «یاعلی یاعلی» می‌گفت و غیرت اسلامی و شیعی خود را به نمایش می‌گذاشت. رضا اسماعیلی؛ شهید 18 ساله افغان.

یزدرسا؛ «سید مرتضی حسینی» رزمنده‌ای «افغانی‌تبار» از اولاد پیامبر(ص) و ذراری زهرای اطهر(س) بود که در راه دفاع از حرم عقیله بنی‌هاشم(س) به شهادت رسید و نشان داد که دفاع از مکتب و حرم اهل بیت(ع)، ملیت و نژاد نمی‌شناسد.

 شهادت این سیّد افغان بار دیگر بر این واقعیت تاکید کرد که «مرزهای جغرافیایی» نمی‌توانند مانعی در راه پاسداری از «مرزهای اعتقادی»‌ باشند و «ایرانی» و «افغانی» در دلدادگی به بانوی کربلا و خاندان سیدالشهدا(ع) هم‌آوایند.

«سید مرتضی» اما اولین شهید در این راه نبود وآخرین آن‌ نیز نخواهد بود؛ چه این‌که پیش از او رزمندگان دیگری از هموطنان وی شجاعانه به مصاف دشمنان تکفیری رفته و بعضا به‌گونه‌ای بسیار فجیع و مظلومانه، در خون خود غلتیده‌اند.

رزمندگان افغان، نیک می‌دانند که گروه‌های تکفیری در سوریه، علاوه بر جنایت‌های تکان‌دهنده در حق انسان‌ها، کینه‌ عجیبی از بقعه‌ها و حرم‌های مطهر دارند و حمله به حرم‌ حضرت زینب(س)، نبش قبر «حجر بن عدی»، تعرض به مقبره ابوذر غفاری و اویس قرنی و ... از جمله بی‌حیایی‌های آنان است. از این روست در قالب تیپ «فاطمیون» حماسه‌هایی مثال‌زدنی در راه دفاع از حرم زینب کبری(س) رقم زدند.

 از یاد نبرده‌ایم دلاورمردی‌های «شهدای غیرتمند افغان» در سوریه که سرهای‌شان به دست یزیدیان زمانه گوش تا گوش بریده شد. رضا اسماعیلی، از این دسته است؛ همو که تا لحظه آخر و در حالی که سر نازنینش را از تن جدا می‌کردند، «یاعلی یاعلی» می‌گفت و غیرت اسلامی و شیعی خود را به نمایش می‌گذاشت. رضا اسماعیلی؛ شهید 18 ساله!

در دوران هشت‌ساله جنگ تحمیلی نیز کم نبودند رزمندگان افغان که بی‌اعتنا به مرزهای جغرافیایی، در راه دفاع از حکومت اسلامی به جبهه‌های نبرد می‌شتافتند، دوشادوش رزمندگان ایرانی پنجه در پنجه دشمنان جنایتکار می‌انداختند و جان شیرینشان فدای دفاع از حریم کشور اسلامی می‌شد.

 «رجبعلی غلامی» از جمله همین شهدای باصفای افغان است که در دوران جنگ تحمیلی به شهادت رسید و چون خانواده‌اش را از دست داده بود، در وصیت‌ جانسوزش نگاشته بود: «همان‌طور که می‌دانید، من غریبم و پدر و مادر ندارم و همچنین برادر و خواهری. از شما عزیزان تقاضا دارم گاه گاهی که به سر قبرم حاضر می‌شوید فاتحه‌ای بخوانید و اگر ممکن بود یک شب جمعه دعای کمیل بر سر مزارم برگزار کنید.» همو که حتی اندک دارایی‌اش را هم وقف جبهه‌های دفاع از حریم ایران اسلامی کرده و افزوده بود: «موتورم را هم بفروشید و پولش را به جبهه واریز کنید.» همو که در شب عملیات، روی سیم‌های خاردار خوابید تا افزون بر سیصد نفر رزمنده دیگر از روی بدنش عبور کنند و در همان شب به شهادت رسید؛ همو که چون شهید شد، کسی برای تحویل پیکر مطهرش نیامده بود چه این‌که خانواده‌اش را پیش‌تر از دست داده بود. او مقلّد همان امامی بود که جبهه‌رفتن را واجب کفایی می‌دانست و می‌گفت: «اسلام مرز نمی شناسد، امام ولّی ماست.»

و چه مغبونند کسانی‌که تعصبات ناسیونالیستی، بر درک و انصافشان پرده انداخته و مانع از تأمل در ابعاد و اعماق واقعیت‌های زندگی این رزمندگان غیرتمند شده است. مسلمان، «مسلمان» است و ایرانی و افغانی‌بودن به خودی خود نه امتیاز است و نه نقص. بودند و هستند هم‌وطنانی که شعار«ایران‌دوستی‌» سر داده و می‌دهند، اما در میدان‌های جهاد و «دفاع از وطن» نشانی از آنان یافت نمی‌شود و چه بسیار کسانی که مشتاقانه و بی‌هیچ ادعایی، در عرصه‌های جهاد و پاسداری از حریم «وطن» و جغرافیای «مقاومت اسلامی» حضور یافته، از تقدیم جان نیز ابایی ندارند و از همین دسته‌اند شهدای افغانی‌تبار مدافع حرم و نیز شهدای افغانی‌تبار در دوران هشت‌سال دفاع مقدس. در این باره گفتنی‌ها فراوان است.

نویسنده: مرتضی رضائیان

 




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.