«طلاق عاطفی» زوج هایی كه فقط روي كاغذ زن وشوهراند
یزد رسا به نقل از سرو ابرکوه؛
در این نوشتار با استفاده از نظرات تعدادی از روانشناسان، سعی بر این است که مسئله مهم طلاق عاطفی را که امروزه گریبانگیر زنان جامعه ما شده است بررسی کنیم و در ادامه راهکاری تقدیم شما.
«طلاق عاطفي»به سردي رابطه ميان زن و شوهر گفته ميشود درواقع در اين رابطه ضعف ارتباط عاطفي زن و شوهر منجر ميشود به سردي تمامي روابطي كه يك زوج ميتوانند با هم داشته باشند مانند رابطه روحي، جسمي، عاطفي و حتي گفتاري.
درك نكردن صحيح از رفتار و گفتار يكديگر، نداشتن شناخت كافي از روحيات طرف مقابل و عاقبت بيعلاقگي و سردي نسبت به شريك زندگي خود همه و همه دست به دست هم ميدهد تا يك طلاق عاطفي را در زندگي زوجها بهوجود بياورد و بعدها باعث خیانت همسران به یکدیگر خواهد شد!!!
آمار طلاق عاطفی؟؟
هيچ آمار دقيقي از ميزان وجود طلاق عاطفي در دست نيست ولي ميتوان به جرات گفت آمار طلاق عاطفي در كشورما از طلاق قانوني بيشتر است.
زمانِ رخ دادن طلاق عاطفی!
در هرسني و با هرشرايطي ميتوان انتظار به وجود آمدن طلاق عاطفي را داشت؛ اما استارت طلاق عاطفی از سال اول ازدواج زده می شود سال اول زندگی مشترك، خطرناك ترین سال است.
زوجی كه از سال اول عبور كند یعنی گردنههای خطر را پشت سر گذاشته است، وقتي كمكم بچهها به جمع خانواده اضافه ميشوند و زوج سرگرمي بيشتري نسبت به قبل دارند اين مسئله كمتر احتمال دارد ولي با بزرگتر شدن بچهها باز هم احتمال طلاق عاطفي پررنگ ميشود.
شروع طلاق عاطفی:
ازگله تا توهين: طلاق عاطفي معمولا از شكايت و گلهگذاري زوجها نسبت به هم شروع ميشود. انتظاراتي كه گفته ميشود ولي برآورده نميشود درواقع نيازهاي 2طرف از يكديگر تامين نميشود، به نيازها و خواستههاي ديگري اهميت داده نميشود طوري كه انگار زن و شوهر يكديگر را ميبينند ولي صداي هم را نميشنوند و اين مرحله آغازين شروع طلاق عاطفي است.
در مرحله بعد نزاع زناشويي رخ ميدهد انتظاراتي كه قبلا به آرامي مطرح ميشد حالا با صداي بلند و داد و بيداد بيان ميشود و آرامش نسبي جاي خود را به خشم ميدهد؛ خشمي كه خود را به شكلهاي گوناگون نشان ميدهد.
راهکار: یکی از راهکارهایی که تاثیر زیادی می تواند درشفاف سازی، سوء تفاهم زدایی و باز کردن گره زوجین داشته باشد، زوج درمانی و مراجعه به مشاور می تواند بهترین راه برای شناخت زوجین از یکدیگر باشد.
یکی از عوامل طلاق عاطفی:
براي ازدواج در اكثر موارد بايد سن مرد از زن بيشتر باشد ولي اين اختلاف سن نبايد از 7 تا 10 سال بيشتر باشد زيرا در اين شرايط 2 انسان با 2 دنياي مختلف و در 2 مرحله زندگي از هم قرار دارند و مسلما درك صحيحي از دنياي هم ندارند، گرچه روانشناسان امروز معتقدند به دلیل پیشرفت های تکنولوژی و مدرن شدن جامعه، اختلاف سن ازدواج باید به حداقل و یا به هم سن بودن برسد.
اگر سن زن از مرد بيشتر باشد هم در اكثر موارد مشكل ديگري را به وجود ميآورد زيرا زنها زودتر از مردها به سن بلوغ ميرسند، زودتر ميفهمند و زودتر از لحاظ بدني آماده ميشوند، در اين شرايط يك زن كه از شوهر خود بزرگتر است دائم در فكر خود شوهرش را از دست ميدهد و هميشه به زنهايي كه از او كوچكتر و زيباتر هستند حسادت ميكند!
مرد هم بعد از چندسال تازه متوجه ميشود كه نبايد با زني كه از خودش بزرگتر بوده ازدواج ميكرده و اين موضوع را دائم به همسرش گوشزد ميكند در اينجا از يكديگر فاصله ميگيرند و هركدام در روياهاي خويش نيمه گمشده خود را مييابد و از انتخابي كه داشته احساس ندامت و پشيماني ميكند، در اين مورد زوجها به سرعت از لحاظ روحی از يكديگر فاصله ميگيرند و طلاق عاطفي شكل می گيرد.
یکی از عوامل دیگر طلاق عاطفی: خانهاي كه همه را فراري ميدهد
در اين خانوادهها افراد نسبت به خانه خود حسي كه بايد داشته باشند را ندارند. همه افراد خانواده به هر نحوي ميخواهند زمان كمتري را در خانه سپري كنند.
جو سرد، بيروح و سكوت خالي از شور و نشاط در خانه حاكم است و اين جو همه را فراري ميدهد.
بچهها در اين خانه هيچ حس امنيت و آرامشي دريافت نميكنند و بيشتر تمايل دارند وقت خود را بيرون از خانه و با دوستان خود بگذرانند؛ متاسفانه اين بچهها تمايل به استفاده از موادمخدر، ارتباطهاي ناسالم و نامشروع و انجام كارهاي خلاف و غيرعرف نشان ميدهند.
چنين بچههايي براي آينده خود و تشكيل يك زندگي جديد هيچ الگوي مناسبي پيشرو نداشته و شايد آنها نيز در آينده دچار مشكل پدرومادرهاي خود شوند.
راهکار: پدران و مادران جو خانواده را باید بسیار عاطفی کنند تا فرزند بیشترین وقت خود را در خانه بگذراند.
اثرات طلاق عاطفی: بيماري جسم و روح
فردي كه دچار طلاق عاطفي شده است به خود و سلامت فردي خود بيتوجه ميشود و حتي به سلامت ديگر افراد خانواده نيز اهميت كمتري ميدهد؛ وظايف خود را به درستي انجام نميدهد و مسئوليتهاي خود را در مقابل ديگر افراد خانواده بهسردي و بيهيچ ميل و رغبتي انجام ميدهد.
اگر اين فرد يك خانم باشد نسبت به نظافت منزل و ديگر امور مربوط كندتر از قبل عمل ميكند و اكثرا هميشه كارهاي عقبمانده يا نيمهكاره دارد ولي حوصله و رغبتي براي انجام دادن آنها ندارد؛ اگر يك مرد باشد نسبت به كار كردن و وظايف خود سردتر از قبل ميشود و اين مشكل موجود را 2برابر ميكند.
آشفتگي روحي و ذهني به آشفتگي ظاهري گره ميخورد و وضع را بدتر از قبل ميكند. شخص از لحاظ روحي در شرايطي قرار دارد كه هيچ رغبتي براي شاد بودن يا حضور در جمعهاي شاد ندارد و عموما تنهايي را ترجيح ميدهد تا كمكم به افسردگي دچار ميشود و به جز سلامت روحي كه بيمار شده است سلامت جسم نيز به خطر ميافتد.
*** دقت:
متاسفانه بسیاری از طلاق هایی که در حال حاضر اتفاق می افتد بدون هیچ تلاشی برای بهبود رابطه صورت می گیرد در حالی که تصمیم به طلاق دلایل محکم و قابل توجیه تری را می طلبد. این مسئله زمانی برجسته می شود که فرد پس از طلاق وقتی به رفتارها و اعمال خود و همسرش فکر می کند به نوعی با احساس پشیمانی و گناه روبرو می شود.
انتهای پیام/ ش ک