«نهنگ عنبر» هجویه ای پر از کنایه های سیاسی و اجتماعی/ چهره و لباس دو عنصر موفقیت نسبی فیلم
به گزارش یزد رسا، اصغر عباسی کارگردان و فیلمساز ابرکوهی در گفتگو با خبرنگار سرو ابرکوه، پیرامون نقد فیلم «نهنگ عنبر» ساخته سامان مقدم اظهار کرد: نهنگ عنبر، علیرغم تمامی تلاش های سامان مقدم در مقام کارگردان برای جذب مخاطب، نمی تواند خوب عمل کند؛ چرا که هیچ شباهتی به سینما ندارد و تنها هجویه ای به تمام معنا پر از کنایه های سیاسی و اجتماعی است!
عباسی اظهار کرد: شوخی های هزاران بار تکرار شده رضا عطاران در چند صحنه از فیلم با بی حرمتی به مخاطبان همراه شده که شاید در لحظه بتواند مخاطب را به خنده ای اجباری وادارد، اما در نهایت موفق نمی شود که وی را با خود همراه سازد. هرچند که این فیلم شروعی بسیار پر انرژی و متفاوت با سایر آثار سینمایی ایران، اما رفته رفته با افت روبرو شده و جذابیت ابتدایی خود را از دست می دهد.
وی گفت: تنها تمهیدی که کارگردان در پرده اول در نظر گرفته تصویرسازی از برخی خوانندگان پیش از انقلاب اسلامی است. فیلمساز با این عمل که رسماً برای اولین بار در سینمای ایران به صورت گسترده انجام شده، قصد دارد بی پروا بودن خود را به رخ مخاطبان بکشد و آن ها را برای دقایقی غافلگیر کرده و به تماشای فیلم ترغیب کند.
کارگردان ابرکوهی تصریح کرد: این تمهید به دلیل نادیده گرفته شدن از سوی فیلمساز در پرده دوم به فنا می رود و گویی کارگردان فراموش می کند که عنصر موسیقی،که در نیمه ابتدایی فیلم به عنوان ابزاری برای جذب مخاطب در نظر گرفته شده می بایست به مرور تا انتها ادامه پیدا کند تا مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار نماید.
عباسی افزود: مقدم به نقد جامعه پرداخته است، به نحوی که سوژه هایی نظیر ممنوعیت استفاده از ویدیو، شنیدن موسیقی های لس آنجلسی در دهه ۶۰، فساد دستگاه های اداری، بسته شدن روزنامه ها و غیره را به عنوان عناصری برای جذب مخاطب در نظر گرفته است، غافل از آنکه به دلیل توهین هایی که در لوای این انتقادات صورت می گیرد، کمترین فردی با آن همراه می شود. جالب تر اینکه استفاده از این گونه تمهیدات که به هیچ عنوان در راستای خط اصلی فیلمنامه صورت نمی گیرد، ضربه شدیدی به فیلم وارد کرده است.
وی تصریح کرد: نهنگ عنبر پس از سفر شخصیت اصلی به خارج از کشور، از اوج می افتد و حتی حضور شخصیت های فرعی و داستانک هایی که بی دلیل به فیلمنامه اضافه می شوند نیز نمی تواند محرک آن باشد. احساس می شود مقدم دیگر هیچ چیز در چنته اش ندارد تا بتواند مخاطبان را در سالن های سینما نگهدارد؛ از این رو فیلم ناگهان با تغییر سبکی عجیب روبرو شده و به جای استمرار در فضای فانتزی به فضای رئال می رود و به روایتی دراماتیک بدل می گردد.
این فیلمساز ابرکوهی اذعان کرد: از سوی دیگر شخصیت کاراکترها، مشابه بوده و برای مخاطب به صورت کامل شناسایی نشده و به همین دلیل سوألات بی پاسخی در ذهن بیننده به جا می گذارد؛ به عنوان مثال مشخص نیست که چرا رویا همیشه در ازدواج هایش شکست می خورد، چرا خانواده اش او را به نوعی طرد کرده و در مشکلات یاری اش نمی دهند؟ لذا در نهایت مخاطب دست خالی و بدون اینکه بتواند روابط علت و معلولی وقایع را به صورت منطقی متوجه شود سالن سینما را ترک می کند.
عباسی تأکید کرد: با تمامی این تفاسیر نمی توان نکات مثبت این اثر را نادیده گرفت که از جمله آن چهره پردازی که به درستی هرچه تمام تر تصویری حقیقی از دوران دهه ۶۰ را برای مخاطبان زنده می سازد و همچنین طراحی لباس که با شناخت کاملی از روحیات و نوع پوشش افراد از دهه ۴۰ تا دهه ۹۰ را به خوبی نشان داده، می باشد. دو عنصر یاد شده همراه موسیقی، به دلیل احساس نوستالژیکی که برای مخاطبان دهه ۴۰ تا ۶۰ به وجود می آورد تنها دلایل موفقیت نسبی این اثر است.
وی یادآور شد: در نهایت باید به این نکته اشاره کرد که نهنگ عنبر با توجه به موقعیت و فضایی که به مخاطب ارائه می دهد می توانست به مراتب بهتر از این باشد؛ اما به دلیل گریز زدن فیلمساز به نشان دادن وقایع سیاسی و اجتماعی، جذابیت خود را از دست داده و تبدیل به اثری نامنسجم شده است که ابهامات زیادی را برای مخاطبانش در پی دارد.
انتهای پیام/ م.ف