ID : 17228961
نمایش از نگاه نقد؛

«یک شاخه گل سرخ»؛ نمایش ایده‌های زیبا اما با پرداختی غیردراماتیک


نمایش «یک شاخه گل سرخ» به نویسندگی سیروس همتی و به کارگردانی زمان ارکمان که در چند روزی است در تالار هنر به اجرا در آمده با قلم ناقد برجسته استان یزد محمد رضا امیر خانی مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

به گزارش یزد رسا به نقل از یزدهنر؛ نمایش «یک شاخه گل سرخ» به نویسندگی سیروس همتی و به کارگردانی زمان ارکمان  که در چند روزی است در تالار هنر به اجرا در آمده با قلم ناقد برجسته استان یزد محمد رضا امیر خانی مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

خلاصه داستان:
شمری برگزیده می شود تا سر از تن آنها که مدعی پیروی از امام مظلوم می باشند جدا نماید که در نهایت پس از مواجه با خانواده ای که خواهان همراهی با سالار شهیدان هستند و خانم جلسه ای و فعال تعزیه که در همراهی با وی بهانه می آورند قصد خود را عملی نمی کند.

نقد متن:
وقتی داستان را مرور می کنیم به مهمترین مساله ای که «یک شاخه گل سرخ» را پدید آورده است در تحلیل قبل از همه باید بپردازیم و آن فقط و فقط مواجه است و پاسخ به این پرسش نویسنده که آدم ها به این یاری طلبیدن امام مظلوم در زمانه خودشان باور قلبی دارند یا فقط در حد حرف قابل طرح می باشد.

ایده نمایش زیباست ، شمر در زمان معاصر به کنکاشی در باور و ایمان قلبی محبین امام آزاده شیعیان می پردازد ، آیا قابل باور است؟ باید پاسخ دهیم کار هنر و بالاخص خصوصیات یک اثر نمایشی ما را مجاز می داند تا این مساله را قابل طرح بدانیم ، چرا که بنا به قراردادی که نویسنده و مخاطب بنا به ماهیت شکل درام ملزم به قبول آن می باشند.

آنچه مورد نقد است پرداخت چنین ایده ای در «یک شاخه گل سرخ» می باشد که ضمن احترام به نویسنده متن می بایستی بگوئیم این ایده در بستر قصه راه به جایی نمی برد و اتفاق دراماتیک شکل نمی گیرد و اگر از منظر مضمون نیز به لایه های متن بپردازیم به نکته قابل تاملی نمی رسیم.

سوالاتی که بی پاسخ می مانند ، خانواده چرا به خانه جدیدشان می آیند؟ و به چه دلیل در خانه قدیمی نمی مانند؟ وقتی نام این زوج که اعمالشان مورد تائید است در لیست شمر نیست چه لزومی به طرح آن در قصه داریم؟ و اصلا چرا شمر به این خانه آمد؟ مطرح شدن خانم جلسه ای چه کارکرد نمایشی دارد؟ و اساسا در مدت زمانی که مضمون نمایش را در می یابیم آیا به یک رویداد دراماتیک می رسیم؟

مهمترین نقدی که به «یک شاخه گل سرخ» وارد است همین موضوع است که ما شاهد اتفاق و رویداد دراماتیک نیستیم ، زن و مردی که آماده اند در راه اعتقادشان سر بدهند زیباست و حتی مورد تائید شمر هم قرار می گیرد که غبطه هم می خورد کاش این آدمها را امام داشت.

خانم جلسه ای که 34 ساله است و از همسر آینده اش استقبال می کند در مواجه با پاسخ عملی به دادن سرش طفره می رود و حتی حاضر می شود مایملک خود را بدهد ، بدیهیست در این قسمت به فقط شعار دادن این جمله خانم جلسه ای... ای کاش من جای تو بودم آقا ...پرداخته می شود.

در بستر درام عمل نمایشی محقق نمی شود و در نهایت بعد از آن همه بهانه وقتی آن شبیه گردان حاضر می شود سر بدهد شمر قصه ما ، به نوعی او را رها می کند و همه آنچه آمد در شکل قصه می تواند از حیث مضمون قابل اعتنا باشد.

آیا به آن چه معتقدیم در عمل هم  به آن پایبندیم؟ وقتی همین پرسش مهم در نمایش مطرح می شود زمانی تاثیر گذار است که ما به حرف بسنده ننمائیم که اگر چنین نمائیم بی شک به ورطه شعارزدگی میرسیم.

در یک جمع بندی از متن آقای سیروس همتی باید بگوئیم ضمن تقدیر از این ایده بکر متن به دلیل عدم پرداخت دراماتیک در حد همان ایده باقی می ماند.

نقد اجرا:
زمان ارکمان در اجرا با انتخاب متن «یک شاخه گل سرخ» کار دشواری را در دستور کار خود قرار داده است که با تمهیداتی متن را با همه نقدی که به آن وارد است به مخاطبش ارائه می دهد آن چنان که نقاط برجسته متن در اجرا پرو پیمان است و همین گویای تلاش مضاعف تیم اجراست که قبل از همه قابل تقدیر است ، مع الوصف «یک شاخه گل سرخ» در اجرا با ضعف هایی مواجه بود که به برخی از مهمترین آنها می پردازم.

در شکل اجرا ما شخصیت خانم جلسه ای را با خانواده سه نفره به صورت موازی در دستور کار داریم ، اگر چه حرکت کاراکتر شمر از این وادی به وادی دیگر به تنوع در ریتم منجر می شود اما عارضه اش عدم درگیری ذهن ما با قصه است که حتی اگرمتن نیز چنین روندی را طلب می کرد در شکل اجرا ما می بایستی ازآن اجتناب می کردیم ، التقاط قصه خانواده با خانم جلسه ای ماحصلش پرش ذهنیست که منفعل می نماید.

کاراکترها باید باور پذیر باشند البته تلاش گروه ستودنیست مع الوصف به دلیل برخی بازی های اگزجره و در مقابل برخی بازی های بیش از حد واقع گرا ما به یک واحد نمی رسیم.

علی جاور بازیگرتوانمندیست اما در ایفای نقش شمر در برخی لحظات به یک بازی کاملا اگزجره تن می دهد که زیبا نیست حتی اگر تاکید ما برغیر متعارف بودن شخصیت است در روند اجرا باید به یک دستی بازی بیندیشیم که کاراکتر شمر علیرغم تلاش آقای علی جاور و ارائه بازی زیبا در لحظاتی با آگراندیسمان نازیبا آن چنان که باید و انتظار می رفت به توفیق نمی رسد.

سرکار خانم فاطمه دهقان علیرغم بیان خوبی که دارند اما مسن تر از شناسه ای که متن ارائه می کند ظاهر می شوند که البته این از ضعف بازی نیست.

بازی مینا سادات مشتاقیون قابل تقدیر است همچنین بازی خوب مرتضی نسیم سبحان که در پایان مخاطب با عزاداریش همراه می شود و ذکر امام مظلوم را می گوید.

آقایان حسام افروز و سرکار خانم فاطمه السادات عسکری اگر پر انرژی تر ظاهر می شدند بازی قابل قبول تری ارائه می دادند.

از بازی ها که بگذریم بهره گیری کارگردان از موسیقی و آواها در این کار مذهبی حائز اهمیت است که آقای حسین افروز به زیبایی در خدمت اجراست که البته استفاده از ویدئوپروژکشن و ارائه تصاویری از عاشورا به همراهی و درگیرشدن ذهن با قیام عاشورا می انجامد.

در یک جمع بندی از اجرا باید بنویسیم «یک شاخه گل سرخ» علیرغم همه نارسائی ها به دلیل خلوص تیم اجرا بخوبی با مخاطبش عجین شد چرا که مخاطب با اشک های کارکتر شبیه گردان گریست و با یاد سالار شهیدان سالن اجرا را ترک کرد.

در پایان ضمن خسته نباشید به کارگردان پرتلاش آقای زمان ارکمان و گروه اجرایی و به امید اجراهایی به مراتب بهتر و پربارتر از گروه اجرایی گفتارم را به پایان می رسانم.
ومن الله التوفیق


برای دیدن تصاویر این نمایش اینجا کلیک کنید




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.