ID : 19222653
از شعار اشتغالزایی تا کابوس بیکاری در واحدهای تولیدی

ادعای رونق اقتصادی را باور کنیم یا اوضاع تلخ کارخانجات کاشی استان؟!


چون هنوز سر سفره بابا هستی، خبر از اوضاع جامعه نداری. میدونی در همین ماه چقدر از بچه های کارخونه ها بیکار شدند یا بعضی ها چند ماهه حقوق نگرفتند؟!

یزدرسا؛ چندتا از دوستان عازم مشهد مقدس بودند؛ با ماشین بردمشان تا ایستگاه قطار. گفتند یک ساعت دیگه قطار می رسه. مسافران دیگه ای هم منتظر رسیدن قطار بودند. با دوستان در ردیف آخر روی صندلی ها نشستیم تا قطار برسه. حاج حمید و برادرش امید هم با ما بودند. حاج حمید مهندس مکانیکه و دریکی از کارنجات کاشی کار میکنه. امید هم 16 سال داره و خیلی پیگیر مسائل سیاسی. این دوتا برادر دنیایی دارند باهم. برادر بزرگتر آدم جاافتاده و خوش فکریه و معمولا با برادرکوچکتر در حال بحث و بررسی مسائل سیاسی و فرهنگیه. از تعاملشون خوشم میاد. حاج حمید معمولا سعی می کنه قدرت تحلیل برادرش امید رو تقویت کنه؛ به همین دلیل خیلی اصرار نداره تا به هرقیمتی نظر خودش رو به او تحمیل کنه. جالبه در همون فرصت یکساعته انتظار هم بحث رو کشوندند به مسائل روز و شروع کردند به بحث کردن. صحبتشون درباره سفر رئیس جمهور به یزد بود.

امید: انصافا استقبال از روحانی بی نظیر بود. خوشم اومد که مردم فریب تبلیغات تندروها رو نخوردند.

حاج حمید: قرار شد منطقی باشی امید! اگه پخته و منطقی باشی، زود خام نمیشی؛ اما اگه داغ باشی، بعد از مدتی سرد میشی. سعی کن احساساتی حرف نزنی.

امید: معلومه شما هم از این استقبال و سخنان روحانی شوکه شدی داداش من! مگه استقبال بی نظیر نبود؟ مگه تندروها نگفته بودند کسی نره استقبال روحانی؟

حاج حمید: نه عزیزم. چرا باید شوکه بشم؟ مگه چی شده؟ استقبال از روحانی خوب بود؛ اما بی نظیر نبود، حتی کم نظیر هم نبود!

امید: داداش ما رو نگاه! شما تقصیر نداری! اگه به جای تلویزیون اون عکسهای استقبال رو در تلگرام میدیدی، میفهمیدی چه قیامتی شده بود میرچخماق؟

حاج حمید: قیامت؟! دوباره جوگیر شدی؟ حتی استقبالی که سال 87 از رئیس جمهور وقت شد، چشمگیرتر از استقبال دیروز بود. وانگهی چند تا نکته رو فراموش نکن. اول این که به هر حال رئیس جمهور شخص دوم نظام محسوب میشه و بسیاری از مردم به هوای نظام اسلامی در مراسم استقبال شرکت می کنند و کاری به خط فکری و سیاسی رئیس جمهور و دولت ندارند. مثل راه پیمایی 22 بهمن. مگه ندیدی خیلی ها دل پردردی دارند ولی باز درراهپیمایی شرکت می کنند و حتی پای سخنرانی و قطعنامه اش هم نمی نشینند. چرا؟ چون می گن حوصله سخنرانی و اینا رو نداریم ولی در راهپیمایی شرکت می کنیم تا مدیون خون این همه شهید و شرمنده نظام و رهبری نباشیم. استقبال از رئیس جمهور هم اینجوریه. خیلی ها میگن درسته دل خوشی از دولت نداریم و مشکلات اقتصادی غوغا می کنه ولی به عشق نظام و رهبری میاییم. به همین دلیل اکثر استقبال کنندگان از تیپ های حزب اللهی و انقلابی هستند. قشنگ تر بگم، خیلی ها به خاطر ریاست جمهوری میان نه رئیس جمهور.

بعدش هم این که خیلی فریب تبلیغات تلگرامی و اینا رو نخور. مثلا در خیلی از گروه ها عکس استقبال از اولین سفر احمدی نژاد در ورزشگاه رو با استقبال از روحانی در میرچخماق کنار هم گذاشته بودند و می خواستند به مخاطبان تلقین کنند که استقبال از رئیس جمهور قبلی خیلی کمرنگ بوده. در حالی که اگر انصاف داشتند باید عکس استقبال از رئیس جمهور قبلی در میرچخماق رو می آوردند، نه عکس ورزشگاه بیرون شهر رو. این کارها بدترین توهین به مخاطبانه ؛ بخصوص مخاطبان غیریزدی که نمیدونند تفاوت جمعیت در ورزشگاه یزد در آن  دوردست با جمعیت میرچخماق در شلوغ ترین نقطه مرکز شهر یعنی چی. تازه دیدم بعضی گروه ها ازحول حلیم بدجوریتو دیگ افتاده بودند. مثلا تصاویر استقبال از احمدی نژاد رو به عنوان استقبال بی نظیر از روحامی پخش کرده بودند اما یادشون رفته بود عکس بنر احمدی نژاد و رهبری رو از گوشه تصویر پاک کنند!!  

امید: حالا یه خطایی شده.

حاج حمید: نه جانم! خطا وقتی تکرار بشه، دیگه خطا نیست؛ بلکه میشه خط!

امید: باز داری کلمات قصار میگی. اینا رو ولش کن. کیف کردی رئیس جمهور چطور از رئیس اصلاحات تمجید کرد و مردم هورا کشیدند؟ کیف کردی چطور با شجاعت آمار اشتغال دولت قبلی رو انکار کرد؟ دلم خنک شد. دمش گرم قرار شد آب خلیج فارس هم بیاره یزد. خدا حفظش کنه. من که حال کردم.

حاج حمید: اگه میخوای بعدا سرخورده نشی، هیچ وقت جوگیر نشو. داغ نشو. برای فهم و درکت ارزش قائل شود. زیر علم این و اون سینه زدن چه فایده ای داره؟ فقط دنبال حق باش؛ نه این جناح و اون جناح. و الا بعدا که واقعیت ها رو بفهمی سرخورده و منزوی میشی.

امید: جواب نداری خوب بلدی بحث رو عوض کنی.

حاج حمید: اتفاقا خوب جواب دارم. تو اگه 16 سال داری من 40 سال دارم. تو اگه هنوز سر سفره بابا هستی، من در جامعه هستم و واقعیت ها رو لمس می کنم. حوصله داری جوابت بدم یا دوباره میگی خسته شدم و میزنی زیر میز؟!

امید: سراپا گوشم مهندس! ولی جون من مغالطه نکن.

حاج حمید: پس گوش کن چند تا نکته بگم.

اولا؛ اون تمجید آقای روحانی از رئیس دولت اصلاحات، میتونه یه جور بده بستون سیاسی باشه. انتخابات 96 در پیشه. خیلی جدی نگیر. وانگهی مگه چند نفر هورا کشیدند؟ اصلا احتمال نمیدی کسانی رو به صورت سازماندهی شده ببرند جلوی جایگاه تا شعارهای باب طبع بدهند؟! سعی کن خیلی محو این ظواهر نشی و بتونی دست های پشت پرده رو هم ببینی؛ و الا ممکنه بعدها که تجربه ات بیشتر میشه، خودت رو سرزنش کنی که چرا تحقیق نکرده سنگ بعضی ها رو به سینه زده ای. ببین داداشی. سن و سالت کمه و خیلی تقصیر نداری. اگه میخوای بتونی خوب قضاوت کنی، برو چند تا کتاب منصفانه درباره هشت سال دولت اصلاحات و رفتار اصلاح طلبان و بزرگانشون در انتخابات 88 مطالعه کن. هیچ تعصب هم نداشته باش و کلاه خودت رو قاضی کن. ببین رفتارها و حامیانشون چقدر به گروه خونی ماها میخوره؟!

ثانیا؛ خیلی به این آمار و وعده‌های حاج حس دل خوش نکن. چون هنوز سر سفره بابا هستی، خیلی خبر از اوضاع جامعه نداری. من که مهندس کارخونه هستم میدونم اوضاع چه جوریه. میدونی در همین ماه ها چقدر از بچه های مظلوم کارخونه ها بیکار شدند یا بعضی ها چند ماهه حقوق نگرفتند؟! میدونی مرد بیچاره نتونه شب عیدی یه لباس ساده برای بچه اش بخره یعنی چی؟ میدونی اگه مریض هم داشته باشه یعنی چی؟ نمیدونی دیگه. دلت خوشه که بعضی ها شعار میدن و تو هم جوگیر میشی.  میدونی خیلی از اون هایی که اینقدر شعارهای قشنگ می دن، چه ثروت کلانی دارن؟ زندگیهاشون رو دیدی؟ ندیدی دیگه . و الا مغزت سوت میکشید.

بعدشم انتقال آب از خلیج فارس به یزد از اون وعده هاست. تو تو باغ نیستی. مگه همین حاج حسن نبود که گفت صدروزه گشایش اقتصادی میاره؟ گفت سبد کالا میده؟ گفت رونق اقتصادی میاره؟ گفت دولت قبلی برای کارگران چینی اشتغال درست میکرد و ما جلوش رو میگیریم؟ گفتند برجام فتح الفتوحه و چه ها که نمیکنه. خب حالا چی شد؟ برجام هم امضا شد؟ هیچ تغییر ملموسی مشاهده شد؟! بیا ببرمت ببین کارخونه های کاشی تو همین یزد خودمون ببین چه اوضاعی دارند. تازه اینجا خوبه. خدا به شهرهای دیگه رحم کنه. حرف زیاده داداشی. فقط باید به دنبال واقعیت باشی تا بتونی بفهمی چه خبره.  و الا اگه بخوای با چند تا شعار و هورا کشیدن جوگیر بشی کلاهت پس معرکه است.

نویسنده: مصطفی محمودآبادی




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.