آزادسازی خرمشهر برای صدام و حامیانش ناباورانه بود/ماجرای بوسیدن دیوار خرمشهر
به گزارش یزد رسا، در تاریخ 8ساله دفاع مقدس روز های تلخ وشیرین زیادی وجود دارد اما شاید تلخ ترین روز روزی بود که با همه رشادت ها و جان فشانی های دلیر مردان وشیرزنان خوزستانی خرمشهر سقوط کرد و به دست رژیم سفاک بعثی افتاد رژیمی که از حمایت های مستقیم و غیر مستقیم آمریکا ، اسرائیل و شوروی سابق به عنوان حامیان اصلی و چندین کشور دیگر برخوردار بود.
صدام حسین که به خیال خام خود آمده بود تا سه روزه ایران را فتح کند خرمشهر را به انواع تجهیزات مدرن و روز نظامی مجهز کرده بود و در یکی از سخنرانی هایش مدعی شد ایرانی ها برای همیشه با خرمشهر خداحافظی کنند و حتی تصور بازگشت این شهر را به خاک ایران نداشته باشند ونا م خرمشهر را به «محمره»تغییر داد.
اما تنها 19 ماه فرصت لازم بود تا سربازان خمینی کبیر(ره) با دستور امام راحل، مبنی بر اینکه «خرمشهر باید آزاد شود» در عملیات بیت المقدس چنان ضربه سنگینی به رژیم بعث و حامیانش وارد کنند که صدام حسین به یک باره همه آرزوها و رویاهای خود را بر باد دیده و چنان جنونی به جان او بیفتد که بهترین فرماندهانش را به چوبه اعدام بسپارد.
آری امام چه زیبا فرمود که «خرمشهر را خدا آزاد کرد» و چه کسی جز خدا می توانست با دست غیب و مدد الهی پیشرفته ترین ابزار و ادوات جنگی و به روز ترین تاکتیک های نظامی را در هم بکوبد و مردان بی ادعای روح الله خمینی را در میان بهت جهانیان پیروز میدان گرداند ؟
دراین عملیات پرفروغ رزمندگان یزدی نیز حضور داشته و دراین افتخارآفرینی بزرگ، نقش به سزایی را ایفا کرده اند.
اینک در سی و سومین سالروز فتح خرمشهر برآن شدیم تا به سراغ یکی از رزمندگان یزدی حاضر درعملیات بیت المقدس برویم و مروری بر خاطرات آن روزها داشته باشیم .
گفتگوی خواندنی یزد امـــــــروز، با جانباز40 درصد سرافراز اسلام «محمد حسن ستارزاده» را بخوانید؛
لطفا خودتان را معرفی بفرمایید؟
محمد حسن ستارزاده متولد سال 1339در محله دروازه میدان شهرستان ابرکوه به دنیا آمدم . پس از اتمام خدمت سربازی تصمیم داشتم در یکی از ادارات شهرستان مشغول به خدمت بشوم که جنگ تحمیلی آغاز شد. به دلیل شدت علاقه ام به امام (ره) و انقلاب در سن 21 سالگی و در حالی که متاهل بودم با حمایت های همسر فداکارم راهی جبهه های حق علیه باطل شدم و یکی از افتخارات زندگی من حضور در عملیات بیت المقدس می باشد. اکنون دارای سه فرزند پسر و یک دختر هستم.
خوب جنابعالی به عنوان یکی از رزمندگان اسلام در عملیات بیت المقدس حضور داشتید لطفا از حال و هوای آن عملیات بفرمایید؟
بنده به عنوان نیروی بسیجی از سپاه ابرکوه به پادگان شهید عبدالمسگر شیرازمنتقل و پس از سازماندهی به تیپ 33المهدی که فرماندهی آن به عهده سردارعلی فضلی بود اعزام شدم.
چند روز مانده به عملیات بیت المقدس در منطقه ای حوالی اهواز مستقر شدیم . در این عملیات سه قرارگاه قدس، فتح و نصر حضور داشتند که طبق تدابیر فرماندهان مقررشد قرارگاه قدس از شمال ،نصر از خط میانی و نصر هم از جنوب به طرف خط مرزی حمله کنند.
بامداد 10اردیبهشت سال 61اولین مرحله از عملیات همزمان با روز ولادت حضرت علی(ع) و با رمز «یاعلی» آغاز شد هدف از عملیات در این مرحله رسیدن نیروها از سه جهت به جاده اهواز –خرمشهر بود و پس از ان عبور از رودخانه کارون، که هم خود از موانع طبیعی به حساب می آمد و هم با مجهزترین ادوات مانع گذاری شده بود.
دلاورمردان ایرانی با مشقت زیاد ازاین رودخانه عبور کرده و استحکامات عراقی ها را درهم شکستند و در مرحله اول با عنایت الهی و توسل به اهل بیت عراقی ها غافلگیر شده و ضربات سنگینی را دریافت کردند.
مرحله دوم عملیات در 16 اردیبهشت ساعت 10شب آغاز شد و در این عملیات نیز قسمت های وسیعی از هویزه،سه راه چوفه و پادگان حمید آزاد شد.
مرحله سوم در 19اردیبهشت ماه صورت گرفت این مرحله تقریبا تیر خلاص را به عراقی ها زد چرا که آنچنان عملیات برای آنان سنگین بود که عده ای فرار را بر قرار ترجیع داده و اکثریت خود را تسلیم ما کردند و چنان فشار روانی بر رژیم بعث وارد کرد که صدام اعلام کرد ایرانی ها برای فتح بصره کمر همت بسته اند چرا که صدام در جلو دوربین های خبری مدعی شده بود که اگر ایرانی ها بتوانند استحکامات عراق را درهم بشکنند و خرمشهر را باز پس گیرند من کلید بصره را تقدیم آنان می کنم و حال این کابوس صدام در حال محقق شدن بود.
اما شیرین ترین مرحله، مرحله چهارم بود این مرحله در روز اول خردادماه با رمز «یا رسول الله » در نزدیکی خرمشهر آغاز شد بعثی ها در حالی که تانک های خود را روشن نگاه داشته بودند یکی یکی دستهایشان را به علامت تسلیم بالا برده و با فریادهای «الدخیل خمینی» تسلیم رزمندگان می کردند که این صحنه نصرت عینی الهی بود چراکه خداوند چنان وحشتی را در دل آنان اند اخته بود که خود را ناگزیر به تسلیم می دیدند.
وقتی به پلیس راه خرمشهر رسیدیم فریادهای تکبیر و صلوات فضا را گرفته بود و بچه های خرمشهری ازخود بیخود شده و دیوارهای پلیس این شهر را می بوسیدند.
حقیقتاً باور آزادسازی خرمشهر هم برای دشمن دور از ذهن بود و هم برای ما تا حدودی ناباورانه می نمود اما به برکت خون شهدا و توسل به خدا و اهل بیت(ع) این مهم رقم خورد و زمانی که به مسجد جامع خرمشهر رسیدیم و پرچم مقدس جمهوری اسلامی را بر فراز گنبد مسجد دیدیم سجده شکر به جا آوردیم.
لحظه فتح خرمشهر چه حسی داشتید؟
نمی توانم هنوز هم حسم را بیان کنم (اشک در چشمانش جمع می شود) واقعا قابل وصف نیست. مخصوصا آن زمان که پیام امام توسط حاج احمد آقا قرائت شد از اینکه توانسته بودیم قلب امام(ره) را شادمان کنیم خوشحال بودیم و فکر می کردیم در بهشت هستیم.
به نظر شما پیام تاریخی امام که فرمودند «خرمشهر را خدا آزاد کرد» چه تاثیری در روحیه رزمندگان داشت؟
امام راحل ما یک انسان بصیر به تمام معنی بود یعنی هرکجا ایشان احساس خطر می کردند به طرق مختلف هشدارمی دادند این جمله امام تاثیر شگرفی بررزمندگان داشت چرا که شاید این نصرت الهی را برخی به پای توانایی های خود می گذاشتند و این باعث کبروغرور رزمندگان می شد و می توانست برای عملیات های بعدی خطرناک باشد همانطور که امروز امام خامنه ای با نگاه نافذ خود به امور به روش های گوناگون خطرات را به مسئولین گوشزد می کنند اما متاسفانه کو گوش شنوا.
طراحان عملیات بیت المقدس و فرماندهان آن چه کسانی بودند؟
شهیدان حسن باقری،حاج احمد کاظمی،حسین خرازی،محمد علی جهان آرا،از طراحان و شهیدان سید علی بهشتی،محمودصالحی،احمد مستوفی، ،حاج احمد متوسلیان،محمدرضا دشتی، شهید دشتی، شهید مرادی،شهید غلامپور، شهید اکبری،شهیدان پارسائیان و سردار سرافراز اسلام سردارعلی فضلی،سرداران غلامعلی رشید،محمد باقری،سردارمیرحسینی،سرهنگ فرهنگ دوست از فرماندهان (دسته،گروهان، گردان ،تیپ و لشکر) این عملیات بوده اند.
میزان خسارات و تلفات عراق در این عملیات چقدر بود؟
به اسارت درآوردن 19هزار اسیر، به جای گذاشتن 16هزار کشته، به غنیمت گرفتن انواع ادوات نظامی از اسلحه تا ادوات سنگین نظیر تانک، آزادسازی بیش از 5هزار کیلومتر از تسخیر عراقی ها ، دستگیری احمد زیدان یکی از فرماندهان و مشاوران ارشد صدام ازمهمترین دستاوردهای این عملیات بود.
حرف پایانی ؟
در اینجا لازم میدانم از فداکاری ها و ازخودگذشتگی های همسرم که همواره در دوران جنگ یارویاور بنده بود و هیچگاه خم به ابرو نیاورد تشکر کنم و خطاب به افرادی که الان در راس کار هستند می گویم مواظب خون شهدا باشند و جانبازان و آزادگان راهم فراموش نکنند بنده برای خودم نمی گویم اما از مسئولین میخواهم که به جانبازان عزیز و به ویژه جانبازان قطع نخاعی رسیدگی بیشتری بنمایند و بدانند میز و جایگاهی که الان پشت آن نشسته اند را مدیون همین عزیزان و شهدا هستند.
انتهای پیام/ع
Related Assets:
- تصاویری از خرمشهر 94 /رئیس جمهور:خرمشهر جدید را آزاد خواهیم کرد
- خرمشهر با حس جنگ با بوی خون
- وقتی «کدخدا» انگشت به دهن ماند؛ از رشادت رزمندگان تا امتیازدهیهای دولت یازدهم
- خرمشهر با مذاکره آزاد نشد
- صوت/ کجایند آن اشغالگرانی که بر دیوارهای خونین شهر نوشتند «آمده ایم تا بمانیم»؟!
- فتح خرمشهر؛ مایه افتخار علاقه مندان به نظام جمهوری اسلامی