آزمون درس منافع ملی قبلا برگزار شده است
به گزارش یزدرسا، آقای ظریف دیروز در مجلس شورای اسلامی حاضر شد، جلسهای که نسبتا پرتنش بود، رسانههای نزدیک به دولت احتمالا روی هیاهوی برخی نمایندگان متمرکز میشوند و همان را بازنمایی میکنند، شانس بزرگ جناب ظریف هم همان سروصداها بود، خب داشتن رقیب نابلد هم فرصتی است که جناب ظریف و دوستان از آن برخوردارند و میتوانند تا حدودی با کار رسانهای بر ضعفها و عیوب خود سرپوش بگذارند، حکایت آن دوستان هم حکایت بنده خدایی است که هر بار پوست موز میدید میگفت وای باز هم باید زمین بخورم و هر بار زمین میخورد.
اما نکته کلیدی جلسه بهنظرم این حواشی نبود، آقای ظریف جمله دقیق و مهمی را به زبان آوردند «سیاست خارجی حوزه دعوای جناحی و گروهی نیست.» اما یک سوال مهم این است که خود جناب ظریف و دوستان در این سالها چه قدر به این پروتکل پایبند بودهاند؟
پایبندی جناب ظریف به غیرجناحی شدن سیاست خارجی را میتوان از کنشگری وی بهعنوان عضو ارشد مذاکره کننده پرونده در دورانی که پرونده هستهای در اختیار دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و حسن روحانی بود، سنجید.
گفتوگوی ظریف با محمد البرادعی، دبیرکل اسبق آژانس نقطه عطف آن مذاکرات بود، جایی که ظریف در آستانه آغاز فرآیند غیررسمی انتخابات 84 در دردودلی عجیب به البرادعی میگوید: «بسیاری از نامزدهای ریاستجمهوری از شکست مذاکرات ما سود میبرند. آنها موفقیتی در این گفتوگوها نمیبینند و از طرفی آنها آدمهای پرنفوذی هستند. اعتبار اروپاییها و مذاکرهکنندگان ایرانی هردو در ایران از دست رفته است.» البته این هزینه کردن از جیب سیاست داخلی و منافع ملی اثر نبخشید و آن مذاکرات به شکست انجامید.
کل پروسه برجام را بهنوعی میتوان هزینه کردن از اندوختههای منافع ملی در سیاست داخلی و انتخابات قلمدادکرد، ساختن ایده «هر توافقی از توافق نکردن بهتر است» که در دستگاه دیپلماسی دولت پختوپز شد و بعدتر توسط سلبریتیها ترویج شد یک معنا بیشتر نداشت برای رسیدن به شعارهای انتخاباتی 92 و پیروزی در انتخابات بعدی بهدنبال یک توافق با غرب هستیم حتی اگر این توافق یک «توافق بد» باشد، حتی اگر صرفا یک توافق نیمبند با حزب دموکرات آمریکا باشد که با تغییر رئیسجمهور هوا شود، فقط باید یک توافق باشد که بتوانیم از انتخابات 96 بهسلامت عبور کنیم و اینگونه بود که برجام متولد شد.
جناب ظریف و تیم دیپلماسی از منافع ملی فقط برای انتخاباتهای ریاستجمهوری خرج نمیکردند و اگر فرصتی پیش میآمد برای انتخابات مجلس هم دست به جیب میشدند، ایشان در سفر به نیویورک چند ماه قبل از انتخابات مجلس دهم در پاسخ به سوال هاله اسفندیاری دوباره سفره دل را گشود و صریحا گفت مذاکرات هستهای اثر مستقیم بر انتخابات چند ماه آینده دارد و شکست مذاکرات یعنی واگذارکردن انتخابات مجلس به جریان رقیب!
البته ماجرای هزینه از منافع ملی فقط به انتخابات ختم نشد، در بحبوحه بحث پیرامون افایتیاف جناب ظریف در گفتوگوی صریح به یک رسانه داخلی درخصوص پولشویی در ایران موضعی شبیه وزارت خزانهداری آمریکا گرفت و گفت «خیلیها از پولشویی منفعت میبرند، آنجاهایی که هزاران میلیارد پولشویی انجام میدهند حتما آنقدر توان مالی دارند که دهها یا صدها میلیارد هزینه تبلیغات و فضاسازی در کشور کنند.» این اظهارات به سرعت مورد استقبال رسانههای معارض قرار گرفت و بیبیسی فارسی با تیتر «پولشویی گسترده در جمهوری اسلامی یک واقعیت است» به استقبال آن رفت.
جناب ظریف دیروز تلاش کرد از پاسخ به سوالات اصلی درباره تاثیر مخرب دیپلماسی هفتساله بر اقتصاد طفره برود او همچنین سعی کرد نقش خود را در حد یک تکنیسین مذاکره تقلیل دهد که این تخفیف نقش معمولا در شرایط شکست ایده مرکزی اجتنابناپذیر است، اما جناب ظریف حتی اگر نیمنگاهی هم به آینده سیاست دارد باید بداند وقتی دولت همه اقتصاد را به سیاست خارجه گره زد و سیاست خارجه را به برجام، دیگر در افکار عمومی نقش او فقط در حد یک عامل دیپلماسی نیست.
روز جمعه که برخی منابع از قطعی شدن شهادت حاج احمد متوسلیان خبر دادند، منتظر واکنش رسمی دستگاه دیپلماسی بودیم، قابل پیشبینی بود که وزارت امور خارجه این فرضیه را رسما رد کند، همین اتفاق هم افتاد و در بیانیهای رسمی این موضوع تکذیب شد، اما نکته غیرقابل باور این بود که بیانیه وزارت خارجه تابع نعل به نعل و بدون کمترین تغییری همان بیانیه پارسال بود، حتی دوستان به خودشان زحمت نداده بودند سالگرد وقوع حادثه را بهروزرسانی کنند و به همان سنه 1398 محاسبه کرده بودند. در این حد بیانگیزه و بیبرنامه!
وضعیت عمومی دولت در شرایط فعلی شبیه تیمهای فوتبالی است که در دقایق پایانی توپ را به گوشه زمین میبرند که وقت تلف شود با این تفاوت که آن تیمها معمولا چند گل جلو هستند، نه اینکه دو سه باری دروازه خودی را باز کرده باشند.
هنوز یک سال به پایان دولت باقیمانده است این بیانگیزگی و بیبرنامه بودن حداقل در سطح وزارت خارجه قابل قبول نیست.
منبع: فرهیختگان