آستین مدیر و اطاق بحران!
یزد رسا به نقل از بافق خبر، راستش را بخواهید اگر قصد نقد زدن به کل سخنانی که در کمیته بحران (بهتربگویم اطاق استرس) برزبان رفته داشته باشم مثنوی هفتاد من کاغذ است. اما با یک تخمین بند نظرانه که به نتیجه بیش نخواهیم رسید. این که مردم نجیب و ساده دل شهر کویری قطعا ومسلما هزینه های مسئول بومی خواستن وداشتن رامیدهند. چرا که رکود اقتصادی درکشور وسنگ آهن وکاهش قیمت در سنگ آهن داستان تازه و جدیدی نبوده و نیست و این مردم بر این باورند این داستان که منجر به بعضی ازحرکات و حرفها در کمیته شده پس لرزهای زمان اعتصابات است .
وگرنه رکورد اقتصادی برکل اقتصاد کشور و جهان حاکم است و قابل پیش بینی بوده که مقام عظمای ولایت از یکی دو سال پیش درخشت خام دیده بودند. سوالات اینجانب تاکی مردم باید باور کنند که همه هزینه های سنگ آهن مربوط به پرسنل است تا اینکه مدیران میانی شرکت موظف باشند شرایط بحرانی را به سمع آنان برسانند. چرا کمی ازصداقتتان را خرج این ملت که حتی باجانشان در سال 90 ایستادند وخواستار مدیر بومی شدند ، نمی کنید؟!!؟
به طور قطع بدانید چشم تیز بین این مردم نسبت به تشخیص خدعه و نیرنگ باز است؟! کارمان به جایی رسیده است که با هر توهین وحرفهایی زننده قصد تصمیم چه موضوع داریم؟!
وقتی که یکی از معاونین ارشد صحبت از کشتی شکافته ای می کند که باید هر آنچه طلای آشغال در آن است به دریا ریخت تا از غرق شدن نجات یافت؟! واقعا باید ازمدیر عامل پرسیده شود هتک حرمت این مردم بدین صورت چه نتایجی در برخواهد داشت؟! وقتی مدیریت محترم شرکت از دولت استمداد و دستگیری میخواهند! متوجه نبودند که این شرکت به پاس خدمات ایشان خصوصی شده و دولت هیچ ولایتی بر شرکت خصوصی نداشته و ندارد؟!
نفست اژدرهاست، اوکی مرده است ازغم و بی آلتی آسوده است
آیا مدیریت محترم که در آستین مرتفع شان معاونین کارکشته واهل فن دارند نمیتوانستند این بحران را زودتر از این پیش بینی نمایند تا مجبور نباشند از زبان این حضرات هزار توهین مختلف به این مردم بی گناه بکنند و بحران را نتیجه هزینه های پرسنلی ببینند!!!!! گویا ضرب المثلی که از کرامات شیخ ما اینست شیره را خورد وگفت شیرین است نشنیدند.
دراین که بخشی از این بحران (اگرواقعا وصادقانه بحران باشد) مربوط به نتایج رکود اقتصادی و عدم تناسب بین عرضه و تقاضا است هیچ شک و شبهه ای ندارد. اما استفاده از کلمه بحران آنهم در شرایطی که از یک طرف ماموریت ها وسفرهای خارجی معاونین ومدیران را داریم وازطرفی هزینه های استخراج وپرسنل را؟؟؟واقعا داستان سرای این مثنوی را باید دست بوسید!!! آیا مدیریت محترم شرکت اطلاع دارند که یکی از معاونین غیربومی (ببخشید شاید اشتباه میکنم که هم در پسوند ودر پیشوند شباهتی به بافقی بودن ندارند) ایشان هنوز یکسال از معاون شدنش نمیگذرد سه مرتبه ماموریت خارجی داشته!!؟ شاید این معاون درسهای توجیه کردن شرایط عدم اقتصادی بودن معدن و باطله برداری را در این ماموریت ها آموزش دیدند تا به دیگران بیاموزند نسبت بین باطله برداری و مقایسه آن درسالهای مختلف معدن کاری نشان دهنده یک مطلب است و آن اینکه باطله برداری در این شرایط اقتصادی نیست ویا بهتر بگوییم از مشاوره دادن ایشان باید کلی هورا کشید .!!؟تعجب آن جاست که چرا هیچ کس در آن اطاق پر از استرس و اضطراب اعتراضی نکرد و ایرادی منطق نگرفت.
.........
مثلی است که میگویند از آدمهایی که اصل و نسب دار نیستند چشم امید نداشته باشید.
ز به اهل چشم بهی داشتن بود خاک دردیده انباشتن
اما چه کنیم که همین افراد با صراحت کامل هر توهینی که بکنند رواست باید به گوش جان سپرد و از همه مهمتر این نوع افراد میخواهند جلوی بحران اقتصادی شرکت را بگیرند باید ازمدیریت شرکت پرسید چرا بین همه پیامبران جرجیس ، گویا این امامزادگان در بالا دست آنقدر معجزه میکنند که درتعیین و انتخاب آنان ملاک مباحث علمی نیست.
متاسفانه این انتخابها وانتصابها عاری از هرگونه ملاک شایستگی است. به همین سبب وقتی درصحن علنی اطاق بحران با التزام به یک بحث کاملا علمی نتایج مهمی نظیر کم کردن یا توقف باطله برداری را در بر دارد. چاره ای نیست که بر جایگاه صبر وتامل وخویشتنداری لگام زد. تا در آینده سیه روی شود هر که در آن غش باشد .
در این بخش قصد داشتم نقد علمی تری را در بحث نسبت باطله برداری و ارتباط آن با شرایط اقتصادی معدن عنوان کنم چرا که متاسفانه یکی از سخنرانان این جلسه با دست توسل به این موضوع علمی آنهم درقالب نمودار و مقایسه چنان تفسیری ارائه میدهند که همه کسانی که به عنوان مستمع در آن جلسه بودند انگشت تحیر به دهان میگیرند.
اما در بین آن همه متخصص وکارشناس ومدیر وسرپرست کسی نتوانست حداقل یک ایراد علمی برایشان بگیرد. صحبت را با ضرب المثل قبلی ادامه میدهم که از کرامات شیخ ما اینست شیره را خورد و گفت شیرین است. حتی دانشجویان رشته معدن هم این مطلب را می دانند که نسبت باطله برداری یکی ازپارامترهای تعیین اقتصادی بر طرح استخراج می باشد. که عوامل مختلفی هم بطور غیر مستقیم و یا مستقیم درآن دخالت دارد.
اولین ایرادی که براین همه آسمان ریسمان کردن معاونت معدنی شرکت وارد است این مطلب است که نسبت باطله برداری تابعی از شرایط اقتصادی و سیاست بروز کشور است،بنابراین هیچ وجه قابل تشخیصی دراین پارامتر شما نمیتوانید پیدا کنید که آنرا در زمان های مختلف مقایسه نمایید چرا که شرایط اقتصادی در زمانهای مختلف متغییر است. پس باید تاسف خورد بحال مستمعینی که فقط در این اطاق استرس چشم و گوش بسته و با سر تکان دادن صحت علمی برچرندیات آقایان دادند. بایدپذیرفت که کسانی دراین جلسه دعوت شدند که این بحث علمی مرتبط با رشته وتخصص آنان نبوده ویا اگردر این مبحث تخصصی داشته اند مهر سکوت بر لب زدند وبه هردلیلی که ودر آن مقوله مختص نیست.اگر بخواهیم نکته به نکته سخنان باصطلاح مدیران ومعاونین تورقی بزنیم مثنوی هفتادمن کاغذ است.بنابراین این امیدواری را به مردم وپرسنل فهیم باید داد که جزصبر واستقامت فعلا چاره ای نیست...
ادامه دارد...
ع دهقانی