یزد رسا، برادر ارجمند استاندار محترم جناب آقای مهندس میرمحمدی

با سلام.

این روزها به دلیل عدم تدبیر در یک موضوع بسیار ساده، انشقاق موجود بین خود و منتقدین را بسیار عمق بخشیدید و زمینه را برای بیان مطالبی که شاید جز اتلاف وقت نباشد فراهم ساختید.

آقای استاندار! اگر در نحوه اداره استان رویه اعتدال که دولت مزین به این نام است پیش گرفته می‌شد و منش مرحوم حجه الاسلام و المسلمین محمد علی صدوقی پی گرفته می‌شد و پاسخ منتقدان، نه با مشورت با افرادی که روزگاری خود بر مسند بودند و امروز ظاهرا به دنبال کاسبی هستند، داده می‌شد، امروز وحدت بیشتری را در بین علاقمندان به انقلاب در یزد شاهد می‌بودیم.

شاید برای حضرتعالی ساختمانی در بلوار شهید قندی آشنا باشد؛ ساختمانی که روزگاری صدای خاموش ساختن فریاد دانشجویان برای تدفین شهدای گمنام دانشگاه از آن بلند شد و در دوره اصلاحات اجازه ندادند در دانشگاه یزد شهید دفن شود. بد نیست بدانید آن روز یکی از مسئولین وقت دانشگاه فریادش بلند بود که نگران شان دانشگاه هستیم و این کار شان شهید و شان دانشگاه را پایین می‌آورد. جالب است بدانید مدتی نمیگذرد که همین فرد، یکی از اساتید برجسته را در یکی از دانشکده‌ها –که اتفاقا جزء میراث فرهنگی هم محسوب می‌شود- دفن می‌کند و هیچکس و استاندار وقت هم اعتراض نمی‌کند!

آقای استاندار! روزی که با تلاش برخی و تمکین شما رییس شناخته شده ستاد انتخاباتی یکی از سران فتنه را بر مسند مدیر کلی میراث یزد نشاندید و معرفی کردید، باید به این مهم هم فکر می‌کردید که در آینده‌ای نه چندان دور، میوه جنجال سازی‌های اخیر را خواهید چید و در برخی از دام‌ها گرفتار خواهید آمد. شاید اگر نصح و خیرخواهی متدینین را نصب العین قرار می‌دایدید و معاون خود را از میان رادیکال‌های سیاسی انتخاب نمی‌کردید، شاید امروز توجیهات کارشناسانه‌تری در نقد دفن شهداء در صحن اصلی میرچخماق داشتید. جالب است که وقتی این شخص، خود سکان میراث فرهنگی شهر را در دست داشت اطراف میدان را  به عمق چندین متر با بیل مکانیکی حفر نمود تا بتواند فنداسیون بنای ساختمانهای جدید (ساخت اثر باستانی) دور میدان را بگذارد و ان‌روز مدعیان، خاموش بودند و بنا مشکلی نداشت که با بیل مکانیکی به لرزه در می‌آمد اما حالا…

آقای مهندس! به نظرتان اگر به جای نیمه رها گذاشتن تشییع شهیدان والامقام، این مراسم را شجاعانه به اتمام می‌رساندید و دفن مهمانان را غیرقانونی قلمداد نمی‌کردید، آیا امروز وجهه استاندار و استانداری یزد بین مردم تا این حد تنزل می‌یافت؟!

راستی آقای استاندار در ایام نزدیک به حماسه نهم دی قرار داریم؛ چگونه است که فریاد واقانونای شما و همکارانتان در باب رعایت قانون خیالی در تدفین شهداء گوش فلک را کر کرده اما همین شخص شما به دیدار یکی از بزرگترین قانون شکنان حاضر در کشور –یعنی محمد خاتمی- می‌روید که هم‌اکنون با رافت و حکم نظام آزادانه ایام می‌گذراند. همو که برخی همکارانتان با افتخار و سربلندی از رفاقت و مریدی او یاد می‌کنند. یکبار دیگر اخبار و تصاویر مربوط به روزهای منتهی به نهم دی را مرور کنید و ببیند فریاد نفرت آحاد ملت علیه چه کسی بلند بود و مردم ایران چه کسانی را مقصر ریختن خون فرزندانشان می‌دانستند.

آقای میرمحمدی! اگر در همین مدت یکسال و اندی که شما حاکم استان بودید از روابط عمومیتان می خواستید تا دفعاتی که یزد و مسائل مرتبط با آن در رادیو های بیگانه مورد سوءاستفاده دشمن قرار گرفته را برای شما آماده کند، آنگاه متوجه می‌شدید که این معاندین چه خوراک‌های لذیذی از دارالعباده دشت کرده‌اند! آیا به راستی معنای تدبیر این است؟

استاندار محترم! اگر حضرتعالی شان شورای تامین استان که کارکرد امنیتی دارد و برای موارد اضطراری و خاص پیش‌بینی شده را به مسئله ساده ادعای میراث فرهنگی که در صحت و سقم آن هنوز مستند محکمه پسندی ارائه نشده، تقلیل نمیداد، امروز شاهد این همه حاشیه نبودیم.

آری سخن در این باب فراوان و مجال اندک است اما فقط یک نکته! جای خالی اعتدال در یزد را بیش از این خالی نگذارید!