آمارهایی جالب از تاثیر شورای نگهبان در میزان مشارکت انتخاباتها
یزدرسا؛ 26 تیرماه سالروز تأسيس شواری نگهبان است. نهاد انقلابی که در طول این سالها نشان داده مصداق این سخن حضرت امام (ره) است که فرمودند: «شورای نگهبان بدون ملاحظه هیچ کس، فقط و فقط خدا را در نظر بگیرد». هرچند اینکه این شورا هم ممکن است برخی از اشتباهاتی را مرتکب شده باشد، مسئله عجیب و غیرقابل انکاری نیست و حتی دبیر شورا هم به این واقعیت اذعان دارد؛ لکن هجمههای بیمحابای دشمنان قسم خورده مردم ایران به این شورا و همچنین به آیتالله جنتی به عنوان پرسابقهترین عضو این نهاد و کسی که نماد شورای نگهبان محسوب میشود؛ برای درک اهمیت و جایگاه والای این نهاد در نظام اسلامی کافی است.
شورای نگبهان علاوه بر اینکه پاسدار «اسلامیت» نظام بوده، جایگاه برجستهای در حفظ «جمهورییت» نظام نیز دارد و نظارت استصوابی شورای نگهبان -که به مثابه خاری است در چشم بدخواهان- از جمله مصادیق حقالناس و نشانهی پاسداری از «جمهوریت» نظام است.
در بین انواع هجمههایی که به این نهاد انقلابی میشود، خیلی سعی میکنند این مجموعه را، به مواضع جناحی و عملکرد تبعیضآمیز در قبال گروههای مختلف سیاسی متهم کنند؛ اما اتفاقا سابقه شورای نگبهان و بررسی عملکرد آن در دورههای مختلف، پوچ بودن این ادعا و مبتنی بودن آن بر اغراض سیاسی و خصومت طرحکنندگان را نشان میدهد.
عملکرد این شورا نشان داده برای شورای نگهبان جناحهای مختلف سیاسی موضوعیت ندارد و این شورا با کسی تعارف ندارد. رد صلاحیت چهرههای شاخص اصولگرا در دورههای مختلف، نشانه این واقعیت است. بهعنوان نمونه میتوان به ردصلاحیت افرادی چون شهابالدین صدر در انتخابات مجلس نهم و علیرضا زاکانی و باقریلنکرانی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم اشاره کرد.
از سوی دیگر، پیروزی یا عدم پیروزی جناحهای سیاسی مختلف در انتخابات ربطی به نظارت شورای نگهبان ندارد و فرآیند انتخابات و نتیجه آن در دورههای مختلف، نشان داده است تعیینکننده نتیجه انتخابات، اراده و رای مردم است. بهعنوان نمونه، انتخابات شورای شهر دوم در اوج مانور جریان اصلاحات و توسط آن دولت برگزار شد. در آن انتخابات شورای نگهبان هیچ نقشی نداشت و نظارت بر کاندیداهای انتخابات هم بر عهده مجلس ششم بود اما نتیجه آن شکست سنگین اصلاحطلبان شد.
همچنین بررسی انتخاباتهای مختلف ثابت کرده است که میزان مشارکت مردم در انتخابات به عملکرد شورای نگهبان و ردصلاحیتها بستگی ندارد. در واقع هرچند اصلاحطلبان تلاش میکنند عملکرد شورای نگهبان و کیفیت حضور خودشان در انتخاباتها را در میزان مشارکت مردم تعیینکننده عنوان کنند اما این مساله صرفا عملیات روانی و حربه تبلیغاتی آنهاست و در واقعیت حضور مردم، تعیینکننده نیست. بهعنوان نمونه در انتخابات مجلس نهم و در شرایطی که جریان اصلاحات انتخابات را تحریم کرده بود و حتی رئیس دولت اصلاحات قبل از انتخابات، از مشارکت کمتر از 30 درصدی در انتخابات مجلس نهم سخن گفته بود اما در عمل آنچه اتفاق افتاد، حضور پرشور و با درصد بالا بود بهطوریکه میزان مشارکت در انتخابات مجلس نهم تقریبا به اندازه میزان مشارکت در انتخابات مجلس ششم که نقطه آمال جریان اصلاحات محسوب میشود بود. همچنین در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی اصلا شورای نگهبان هنوز شکل نگرفته بود اما میزان مشارکت در آن انتخابات که در سالهای آغازین انقلاب هم برگزار شد، تنها 52 درصد بود و یکی از کمترین میزان مشارکتها در کل دورههای انتخابات رقم خورد. نکته قابل توجه اینکه در آن انتخابات محمد موسویخوئینیها مسؤول نظارت بر کاندیداها بود. علاوه بر این، انتخابات شورای شهر دوم که شورای نگهبان هیچ نقشی در آن نداشت و برگزارکننده آن دولت اصلاحات و نظارت هم برعهده مجلس ششم بود، پایینترین میزان مشارکت در همه انتخاباتهای بعد از انقلاب رقم خورد.
همه آنچه گفته شد به وضوح نشان میدهد ادعاهایی که در قبال شورای نگهبان مطرح میشود، نسبتی با واقعیتهای عملکرد این نهاد ندارد و برخی گروههای سیاسی که خودشان هم از بیاساس بودن اتهاماتشان در قبال این شورا آگاه هستند، با هدف تخریب هرچه بیشتر این نهاد و ایجاد تنش و جنجال در انتخابات و بدبینی جامعه نسبت به شورای نگهبان و مظلومنمایی و توجیه شکستهایشان در انتخابات، به هجمه گسترده علیه شورای نگهبان میپردازند.
نویسنده: وحید سالار