امر به معروف و نهی از منکر هنوز جایگاه قانونی خودش را ندیده/چرا اصل هشتم قانون اساسی احیاء نشده؟
نهادی که امروز تقریباً متولی امر به معروف و نهی از منکر است، «ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر» نام دارد. با توجه به بار معنایی واژه «احیاء» آیا واقعاً این فریضه از بین رفته که نیاز به احیاء داشته باشد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. ستاد احیاء واژهای است که مقام معظم رهبری هم به کار بردهاند و این طور نیست که یک نامگذاری فکر نشدهای باشد. احیاء به معنای زنده کردن است، آیا امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما نقش خود را دارد یا خیر؟ این یک سوال اساسی است. اگر امر به معروف و نهی از منکر نقش کامل خودش را دارد، احیاء معنا ندارد و اگر ندارد، احیاء دارای معنا و هویت خواهد بود. باید عرض کنم قبل از انقلاب حتی در حوزههای علمیه مباحث امر به معروف و نهی از منکر که جایگاهی برای کاربردش وجود نداشت تدریس نمی شد. از کتابهای فقهی که کمتر خوانده میشد و مکتوم میماند، کتاب امر به معروف و نهی از منکر در کنار کتاب جهاد بود. اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به حکومت مبسوطالیدی که از طرف ولیفقیه تشکیل شده بود، انتظار این میرفت که امر به معروف و نهی از منکر جایگاه هویتی و واقعی خودش را باز بشناسد. اما متاسفانه اینچنین نبود. ما اگر امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه با هویت کامل میداشتیم نباید جامعه ما در حال حاضر با چالشها و گناهان و معاصی گسترده رو به رو باشد.
مثال عرض میکنم؛ گاهی گفته میشود مثلاً سه هزار میلیارد کم و زیاد شده. گفتن این مساله در جامعه نقش منفی دارد. اما چرا این اتفاق میافتد؟ به خاطر اینکه ما فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر را نداریم. اگر مامورِ جزء اداره حق داشته باشد در برابر مسئول بالادستی که کار خلافی را امضا میکند، بایستد و در برابرش تذکر لسانی بدهد و قانون از او حمایت بکند، طبعا این اتفاقات هم کمتر خواهد شد یا اصلاً اتفاق نخواهد افتاد. این معنایش این است که واقعاً امر به معروف و نهی از منکر در جامعه هویت خاص خودش را نتوانسته پیدا کند و عملکرد روشنی هم نداشته. بله؛ در حد دعوت به خیر یا در پارهای موارد در حد بعضی از منکرات خاص، توسط عدهای خاص، در فضای خاص، ما نهی از منکر را داشتهایم. من معتقدم کاری که پلیس در سر چهارراهها انجام میدهد از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است. اما آن نهی از منکرهایی خاص توسط عدهای خاص در محیطی خاص است. مثلاً اگر رانندهای بخواهد از چراغ قرمز عبور کند، آن پلیس با سوت زدنش نهی از منکر میکند. خب من نمیتوانم این عمل را انجام دهم، اما پلیس دارد انجام می دهد. پلیسی که دارد این کار را انجام میدهد، در حقیقت فرد خاصی است در محیط خاصی آن هم درباره منکری خاص. ولی امر به معروف و نهی از منکر به صورت فراگیر در جامعه ما جای خودش را نداشته است.
الان 35 سال از انقلاب اسلامی گذشته، چرا این واجب اسلامی در جامعه ما فراگیر نشده است؟
یکی از دلایلش این است که جایگاه قانونی خودش را ندیده. ما قانون اساسیمان قانون شاملِ عامّی است و به همه ابعاد توجه داشته است. البته نواقص دارد اما یک قانون فراگیر اجتماعی دینی است، همراه با ابعاد اقتصادی و سیاسی. در اصل هشتم قانون اساسی دارد که در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر، امری است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم، مردم نسبت به دولت و در ذیل این قانون دارد که شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون معین میکند.
ما سوالمان این است: الان نهمین دوره مجلس شورای اسلامی را داریم سپری میکنیم، یازدهمین دولت را هم داریم سپری میکنیم. کجاست قانونی که از طریق دولت یا مجلس در قالب طرح یا لایحه برای امر به معروف و نهی از منکر به نهادهای قانونی ما ارائه شده باشد؟ چرا اصل هشتم قانون اساسی ما احیاء نشده؟ چرا روسای جمهور یا نامزدهای انتخاباتی در هر دورهای شعار احیاء و اجرای قانون اساسی را میدهند اما از این اصل غفلت میکنند؟ چرا به آن توجه نمیکنند؟ این از نقاط ضعف است. وقتی نگاه بکنیم به فرمایشات امام (رضوان الله تعالی علیه) در اولین سخنرانی که بعد از آمدن به قم داشتند که متن آن در صفحه 274 جلد 6 صحیفه نور هست، ایشان در سال 57 بیان میکنند که: «ما مبارزه با فساد را با دایره امر به معروف و نهى از منکر که یک وزارتخانه مستقل بدون پیوستگى به دولت، با یک همچو وزارتخانهاى که تأسیس خواهد شد انشاءاللَّه مبارزه با فساد مىکنیم.» خب امام نظرشان این بود که یک نهاد مستقلی که دولتی هم نباشد در زمینه امر به معروف و نهى از منکر را در نظام اسلامی داشته باشیم. پس امام فرمانش را صادر کردند، اما آیا تا به حال اجرا شده؟ اگر اصل هشتم قانون اساسی ما احیاء و اجرا نشد و مجلس و دولت و نهادهای قانونی این اصل را اجرا نکردهاند، پس معلوم است امر به معروف و نهى از منکر احیاء نشده و ستاد احیاء را نیاز داریم.
حالا به نظرتان خیزش برای احیاء این فریضه باید از متن جامعه و از مردم صورت بگیرد یا باید آن را وظیفهای بر دوش دولت یا نهادهای قانونی بگذاریم و منتظر باشیم تا قانونی تهیه شود؟
امر به معروف و نهى از منکر وظیفهای عمومی و همگانی است و در حقیقت برای اصلاح جامعه است. باید این نکته را عرض کنم که متاسفانه نگاه به امر به معروف و نهى از منکر در عوام جامعه ما بر اساس ابعاد منفی یا سیاسی که بعضی از سیاسیون خواستهاند از آن سو استفاده کنند، این بوده که امر به معروف و نهى از منکر –نعوذباالله- یک غول وحشتناک خورنده درندهای است که اگر این غول بخواهد در جامعه حاضر شود دیگر هیچ کس در محیط زندگی شخصی، اجتماعی، اداری، اقتصادی، سیاسی و... امنیتی نخواهد داشت و اگر این بیاید در جامعه دیگر خون و خونریزی و ناامنی در جامعه فراگیر میشود. در حالی که اصلاً اصل امر به معروف و نهى از منکر برای شکوفا کردن و اصلاح جامعه است، برای وحدت در جامعه است. برای ایجاد عُلقه و صفا و صمیمیت در جامعه است. سوره مبارک آل عمران که بحث امر به معروف و نهى از منکر را مطرح میکند، قبلش آیه دعوت به ایجاد وحدت است، بعد از آیه امر به معروف و نهى از منکر هم آیه دعوت به وحدت و یکپارچگی است. یعنی چه؟ یعنی اگر میخواهید که وحدت و صمیمیت و یگانگی در جامعه محقق شود، باید حتماً با محوریت امر به معروف و نهى از منکر بشود و طبیعی هم است. اگر مردم یک جامعهای نسبت به یکدیگر بیتفاوت باشند و هرکس راه خودش را برود، فساد در جامعه گسترش پیدا میکند و ناامنیها به وجود میآید، دلها از هم جدا خواهد شد، راهها از هم فاصله خواهند گرفت و تفرقه در جامعه حاکم میشود. وقتی تفرقه در جامعه حاکم شد، دیگر ارزشها در جامعه از بین خواهد رفت، صفا، صمیمیت، امنیت روانی، امنیت اقتصادی، امنیت اجتماعی در جامعه منفی خواهد بود. این اثرِ بابرکتِ امر به معروف و نهى از منکر است که ما باید به آن توجه کنیم. منتها در اینجا هم مردم وظیفه دارند، هم خواص وظیفه دارند، هم دولتمردان و مسئولین دست اندر کار نظام اسلامی موظف هستند. تِز کلی را قانون اساسی داده، امام و رهبری هم تذکرات لازم را بیان فرمودهاند، حتی شنیده میشود که مقام معظم رهبری فرمودند ما مأیوسیم از بعضی از افراد در رابطه با اجرایی کردن امر به معروف و نهى از منکر در کشور. خب آنها زحمت خودشان را کشیدهاند.
این مسئولین نظام و سران سه قوه هستند که باید بنشینند و با هماهنگی، طرح و لایحه و نیازمندیهای فرهنگی و اجرایی و قانونی، حتی تعریف منکر و معروف را در جامعه معین بکنند. اینها دیگر وظایف دستگاهها است. من همین جا عرض کنم که ما دو نوع منکر داریم یک نوع منکری که متفق بین همه انسانها است با قطع نظر از ادیان و آیینها و مذاهب مثل دزدی یا قتل و غارت. اما یک منکری داریم که منکر خاص اسلامی است. ما همه اینها را باید مدنظر قرار بدهیم. البته نباید تصور هم کنیم که امر به معروف و نهى از منکر -نعوذ باالله- یک غول عظیمالجثهای است که موجب ایجاد وحشت در جامعه خواهد شد، بلکه گُلی است که اگر در اختیار جامعه قرار بگیرد با دیدن و بوئیدن آن، جامعه شاد شده و انبساط خاطر پیدا میکند.
پس برداشت مردم از این فریضه برداشت صحیحی نیست؟
برداشت برخی از مردم!
یعنی یک مشکل دیگر جامعه، برداشتهای غلط از امر به معروف و نهی از منکر است؟
از امر به معروف و نهى از منکر برداشتهای غلطی داشتهاند که باید به آن اشاره کنم. مثلاً میگویند جامعه ما مملو از امر به معروف و نهى از منکر است، سخنرانی روحانیون در منابر و یا تشکیل مجالس عزاداری اباعبدالله(ع) خودش امر به معروف و نهى از منکر است. در صورتی که اینها را نمیتوانیم بگوییم امر به معروف و نهى از منکر، اینها مجالسی است که دعوت به خیر میکند. قرآن در آیه ای شریفه بیان میکند که شما سعی کنید دعوت به خیر کنید و نیز امر به معروف و نهى از منکر. وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ، بعد امر به معروف و نهى از منکر کنید. پس اینها دو مقوله جدا هستند. مردم را ارشاد کنید و اگر بعد از ارشاد و هدایت، کسی منکری را انجام داد، با شیوه مربوط به خودش او را نهی کنید.
یا مثلاً میگویند موجب سلب آزادی میشود. هرگز امر به معروف و نهى از منکر موجب سلب آزادی نمیشود و اتفاقاً آزادی را ایجاد میکند. الان جامعه را میبینید که ساعت 2 نیمه شب خانمی سوار ماشینش میشود و از این طرف شهر به آن طرف شهر یا از این شهر به آن شهر میرود و احساس امنیت هم میکند. همین امنیتی که هست به برکت دعوت به خیری است که الان وجود دارد. وگرنه در کشورهای دیگر چنین امنیتی وجود ندارد. یا میگویند چون خودمان شایستگی نداریم نمیتوانیم امر به معروف و نهى از منکر کنیم. این فرهنگ غلطی است. چه کسی گفته که من چون شایستگی ندارم حق امر به معروف و نهى از منکر هم ندارم؟ مثل این است که بگویم چون خودم نماز نمیخوانم نباید دیگری را امر به معروف و نهى از منکر کنم. یا چون خودم ازوداج نکردهام نمیتوانم دیگران را تشویق به ازدواج کنم. این که میشود دو گناه؟! هم خودم انجام ندادهام، هم دیگران را امر به آن نکردهام.
برداشت غلط دیگر این است که میگویند گناه دیگری چه ربطی به من دارد؟ عیسی به دین خود موسی به دین خود! دو تایمان را که در یک قبر نمیگذارند! این فرهنگ بیتفاوتی و بیتقیدی است. این را در جامعه ما رواج دادهاند و متاسفانه یک بخشی از جامعه هم از این فرهنگ غلط متاثر شدهاند. و اینها حرفهایی است که ایجاد انحراف میکند در زمینه امر به معروف و نهى از منکر.
یا مثلاً میگویند چرا من بگویم؟ دیگری بگوید. این هم برداشت غلطی است. خب او بگوید تو هم بگو. اتفاقاً همه اگر بگویند تاثیرش بیشتر است.
یا مثلاً میگویند حالا به فرض من تذکر دادم که این کار خلاف را انجام نده. با یک گل که بهار نمیشود! این هم انحراف است و برداشت غلط است. یعنی چون با یک گل بهار نمی شود من نباید جلوی فساد را در جامعه بگیرم؟ نباید دعوت به خیر کنم و منکرات را گوشزد کنم و امر به معروف داشته باشم؟
یا بعضی اوقات اصلاً وارونه میشود. مثلا استفاده از آلات لهو و لعب در مجالس خاص و عروسیها به عنوان هنر به حساب میآید. به این صورت برای ما غالب کردهاند. یا مثلاً فرض بفرمایید تک چرخ زدن جوان با موتور در خیابان را هنر یا شجاعت میگویند. یا با سرعت رفتن و ویراژ دادن را میگویند تبحر در رانندگی! عبور از چراغ قرمز را میگویند زرنگی! اینها وارونه شدن ارزشهاست و گاهی همینها جلوی امر به معروف و نهى از منکر را خواهد گرفت.
یا مثلاً ایجاد شبهات و تشکیک در مبانی عقیدتی و فکری را میگویند توسعه فرهنگی. تشکیل گروههای منحرف و کمک کردن به اینها را توسعه سیاسی مینامند. اینها برداشتهای غلط از مصادیق معروف و منکر است که باید آن را فرهنگسازی کنیم.
دیدم که حضرتعالی قبلاً هم در جایی اشاره کرده بودید که امر به معروف و نهى از منکر نیاز به فرهنگسازی دارد. به نظرتان این فرهنگسازی در کدام بُعد باید انجام شود؟
بله. اینکه گفتیم امر به معروف و نهى از منکر باید در جامعه توسعه پیدا کند، تنها احکامش نیست. نیاز اساسی به فرهنگسازی دارد. اصلاً شیوه های خاصی دارد این فریضه. من معتقدم الان که الحمدلله مجلس شوای اسلامی ما در حمایت از آمرین به معروف و ناهین از منکر مصوباتی را داشته و یکی از موادش این است که حتماً باید در این باره آموزش داده شود، شیوههای عملی امر به معروف و نهى از منکر هم باید روشن شود.
نمونه عرض کنم. ببینید شیوهای داریم به نام شیوه گفتگویی. ممکن است انسان منکری را ببیند و بدون اینکه اعتراضی کند یا حالت پرخاشگری به آن داشته باشد، نهی از منکر هم بکند. با شیوه گفتگویی. وقتی پیامبر(ص) از دنیا رفتند، جمعی از مردم بیعتشان را با امیرالمومنین(ع) شکستند. امیرالمومنین(ع) چه برخوردی داشتند؟ پرخاش کردند؟ نه، نشستند با مردم گفتگو کردند. حالا ممکن است تاثیر داشته باشد یا نداشته باشد. یا شیوهای داریم به نام نصیحت کننده مشفقانه که ائمه معصومین هم با این شیوه امر به معروف و نهى از منکر میکردهاند. یکی از آزادشدگان امام صادق(ع)، شقرانی است. یک روز دیدند دم در خانهای در کوچهای ایستاده است. امام پرسیدند چرا اینجا ایستادهای؟ شقرانی گفت: ازطرف حکومت اینجا چیزی توزیع میکنند. خب امام هم حکومت را باطل میدانستند. شقرانی را هم تعلیم یافته خودشان میدانستند. امام گفتند: آقای شقرانی تو میدانی که منتسب به ما هستی؟ کار نیکت خیلی قیمت دارد، کار بدت هم خیلی منفی است. چون منتسب به ما هستی مواظب باش خلاف نکنی. ببین من نمیگیرم، تو هم نباید بگیری. حضرت میتوانستند اینجا اعتراضی پرخاشگونه کنند. اما همهی امر به معروف و نهى از منکر پرخاش و اعتراض نیست.
گاهی انسان با استدلال وارد میشود. در زمان امام صادق(ع)، صفوان جمال شترانش را کرایه داده بود به هارون. صفوان هم شیعه امام صادق(ع) بود. امام به او رسیدند و گفتند: همه کارهایت را دوست دارم، فقط یک کارت برای من قابل قبول نیست، اول خوب تعریفش کردند بعد گفتند از یک کارت خوشم نیامده. گفت: آقا چه کاری؟ فرمودند: اینکه شترانت را به دستگاه هارون کرایه دادی. گفت آقا من دادم که با آنها بروند حج، ندادم که با آن بروند سر کسی را ببرند -به تعبیر من-. حضرت فرمودند: آیا دوست نداری که شترانت برگردند و صاحبش زنده باشد و کرایهات را از او بگیری؟ گفت چرا. فرمودند: همین اندازه هم میشود باطل و منکر. ببینید، ایجاد سوال کردند برایش. انسان میتواند نهی از منکر کند با ایجاد سوال، با استدلال، با بیان واضح و مشفقانه. بله در پارهای موارد هم شیوه اعتراضی باید داشته باشیم. متاسفانه یکی از برداشتهای غلطی که در جامعه ما هست این است که امر به معروف و نهى از منکر باید شیوه اعتراضی و جدلی داشته باشد. در حالی که شیوه های مختلفی را داریم که هم میتواند تحریک عاطفه باشد، هم میتواند شیوه نصیحتگرانه مشفقانه باشد، هم میتواند شیوه گفتگویی باشد. هم میتواند شیوه استدلال و منطق باشد در عین حال نهی از منکر هم هست.
البته تصویب قانونی در حمایت از آمرین به معروف و ناهیان از منکر توسط مجلس شورای اسلامی میتواند روزنه امیدی در احیاء این فریضتین باشد.
بله. واقعاً جای سپاسگزاری است از برخی نمایندگان محترم مجلس که با وجود فضاسازیهای عدهای، این قانون را تصویب کردند و البته نیاز به آییننامه اجرایی دارد و نیز ابلاغ سریع مصوبه. انشاالله قدمهای بعدی را نیز استوارتر در این زمینه برخواهند داشت و برای فرهنگسازی آن هم ساختارها و برنامههایی در نظر بگیرند.
در خاتمه عرض میکنم که به تعبیر روایت امام علی(ع) تمامی واجبات دینی در برابر امر به معروف و نهی از منکر مانند قطرهای در برابر دریاست. چرا که ضمانت اجرایی تمام واجبات و دوری از محرمات، همین امر به معروف و نهی از منکر است.
مصاحبه از: احسان عابدی؛ منتشر شده در ماهنامه قبیله هابیل، شماره 30، ماه صفر 1436
Related Assets:
- تفکر اصولگرایی مبتنی بر آیات و معارف اسلامی است/ همه آحاد حزب الله زیر چتر اصولگرایی قرار گیرند
- فریادی بر یک انفعال!
- دولت منتقد پرور؟!
- «قبیله هابیل» سی و دوم منتشر شد
- شهیدصدوقی درمورد چه کسانی می گفت «اینها جگر من را خون کردهاند»؟/همه زیر یک پرچم
- دلائل سه گانه رهبر انقلاب برای نامه نگاری به جوانان غرب/تقدیر از خدمت رسانی ستودنی مردم به زائران اباعبدالله(ع)