یزدرسا؛ شش شهریور1337طلوع آفتابی نو در خانواده بوستانی بود. کودکی که در دامان مادری زهرایی چشم به جهان گشود وعشق به امام عصر باعث شد که نام او را همانند نام ولی امرشان مهدی بگذارند.

پدرش با عرق جبین، خانواده را از راه کارگری و کشاورزی تامین میکرد و تاثیرهمین نان حلال از مهدی، فرزندی انقلابی و ولایی ساخت.

مهدی پس از انکه معارف قرآنی را نزد مادرش و در مکتب خانه فراگرفت به دبستان رفت و تحصیلات خود را تا دیپلم در اردکان و در رشته فرهنگ وادب ادامه داد.

در دوران جوانی با مجالس آیت الله خاتمی در مسجد کوشکنو انس ویژه ای داشت و همین زمینه فعالیت های انقلابی را در او تقویت می کرد، چنانکه در دوران دبیرستان از فعالان انقلابی شهر به شمار می رفت.

روحية عالي و اخلاق اسلامي، او را فردي دوست داشتني و محبوب ساخته بود كه دوستان از مصاحبت و همنشيني با او لذّت مي بردند.

نفس قدسی خمینی کبیر بود که سربازانش را بر آن داشت تا در جای جای میهن اسلامی مان به تشکیل بسیج بیست میلیونی همت گمارند و مهدی و دوستانش نیز اولین کسانی بودند که  بسیج در اردکان را راه اندازی کردند و همچنین مهدی و دوستانش از اولین نیروها و بنیان گزاران سپاه پاسداران اردکان بودند.باشروع زمزمه های اعزام به جبهه با وجود فعالیت های بسیاری که در بسیج داشت به سمت جبهه ها رهسپار شد. پادگان ابوذر در سر پل ذهاب و ارتفاعات بازي دراز هنوز رشادت ها ، فعّاليّت ها و مديريت اين رزمندة اسلام که به عنوان اولین فرمانده گردان صاحب الزمان اردکان در جبهه غرب فعالیت می کرد ، را در زمان جنگ از ياد  نبرده است.

مهدی و همكاري مسئولين شهر و مردم اردكان ،امور تداركات و پشتيباني رزمندگان را نيز خود به عهده داشت و از مأموريت هاي اصلي و طاقت فرساي خويش مي دانست.

او که خود را فدایی امر ولی میدانست مسئولیت فرماندهي گردان صاحب الزّمان در پادگان ابوذررا نیز بر عهده گرفت.

او آنچنان در این راه به خدا نزدیک شد که روحش در کالبد جسمش نمی گنجید تا آنجاکه در1363/08/15 در ارتفاعات سر به فلك كشيدة بازي دراز بر اثر اصابت تركش مين، روح بلندش از قفس تن رها و به ملكوت اعلي پر كشيد.

منبع:اردکان گویا