اکسیری که «محبوبیت لرزان» دولت را دوچندان میکند
به گزارش یزدرسا به نقل از طنین ایران، نامگذاری سال جدید به سال «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» فرصت مناسبی را برای تامل جدی در روابط بین دولتمردان و مردم و آسیبشناسی برخی گسستهای موجود در این رابطه فراهم آورده است.
واقعیت این است که دولت یازدهم در مقایسه با دولتهای سابق، از سرمایه اجتماعی پایین و به تبع، «محبوبیتی لرزان»تر برخوردار است. این نکته اگرچه کمترین خدشهای به «مشروعیت قانونی» این دولت وارد نمیکند، اما زنگ تنبّه را برای دولتمردان به صدا درمیآورد تا با آسیبشناسی و بازنگری در برخی رویکردها، به تقویت رابطه خود با قشرهای گوناگون ملت بپردازند و در نتیجه تحقق هرچه بهتر شعار «همدلی و همزبانی» بین دولت و ملت را تسهیل کنند.
برای تحقق همدلی و همزبانی مورد اشاره، اگرچه رسانهها و گروههای منتقد هم باید به وظیفه خود عمل کنند، اما به نظر میرسد رویکرد کلی دولت و رفتار تکتک مسئولان دولتی نقشی برجسته و بیبدیل در این زمینه دارد. طبیعی است هرچه رفتار و گفتار دولتمردان به آموزههای امام(ره) و رهبری و هنجارهای مورد انتظار آحاد مردم نزدیکتر باشد، همدلی مورد انتظار در بازه زمانی کوتاهتر و کیفیتی عمیقتر تجلی مییابد و متناسب با پایبندی «عملی» دولت محترم به ارزشهای مورد قبول «ملت»، تخریبها و جفاهای احتمالی در حق دولت و دولتمردان نیز فاقد تاثیر ملموس خواهد شد.
اما چنانچه رویکرد «عینی» دولتمردان در زمینههای گوناگون اعتقادی، سیاسی، اقتصادی با هنجارهای مورد احترام جامعه فاصله داشته باشد، به همان نسبت، تحقق واقعی «همدلی و همزبانی» بین دولت و ملت دشوار میشود و به تدریج همین سرمایه اجتماعی موجود هم رنگ میبازد.
در این میان هرچند دولتمردان به لحاظ اخلاقی موظف به رعایت همه هنجارهای مورد تایید جامعه هستند، اما برخی هنجارها به سبب ملموسبودن، از اهمیت برتری برخوردار هستند. «صداقت وشفافیت»، «پرهیز از تجمل و اشرافیگری»، «روحیه جهادی» و خود را در عمل، «نوکر» ملت دانستن، از جمله مؤلفههایی است که میتواند رابطه دوجانبه دولت و ملت را به گونهای معجزهآسا تقویت و تیرهای تخریب و افترا را به شدت ناکارآمد سازد. مردم نشان دادهاند که فراتر از «شعارهای شیک» و «آمارهای جذاب»، به رفتارهای دولتمردان در عرصههای شخصی و دولتی حساس هستند و بر اساس آن درباره دولتها و دولتمردان قضاوت میکنند.
مردم از دولت کنونی انتظار دارند تا بر اساس رهنمودهای مقام معظم رهبری، از یکسو نقاط قوت دولت قبلی را در خود تقویت و از سوی دیگر، نقاط ضعف آن را از خود دور سازد. از جمله نقاط قوت دولت قبلی که نقش برجستهای در تحکیم پایگاه اجتماعی آن داشت، میتوان به سادهزیستی و پرهیز از تجملگرایی اشاره کرد؛ امری که حتی بسیاری از مخالفان دولت سابق نیز به آن اذعان داشتند. این نکته در شفافسازی برخی مسائل بهظاهر شخصی هم نمود داشت، به گونهای که رئیسجمهور پیشین، هم در آغاز تصدی ریاستجمهوری و هم در پایان آن، لیست کامل داراییهای خود را به صورت داوطلبانه به آحاد جامعه اعلام کرد.
این نکته اگرچه در مواردی با برخوردهای سرد برخی رسانهها روبرو شد، اما قاطبه ملت این اقدام رئیسجمهور وقت را به فال نیک گرفتند و سادهزیستی و پرهیز وی از انباشتن ثروتهای میلیاردی را تحسین کردند. این اقدام بخصوص برای قشرهای محروم و متوسط جامعه تسلیبخش بود؛ چه اینکه میدیدند رئیسجمهورشان علیرغم توانایی و فرصتهای فراوان در مسئولیت ریاستجمهوری و مسئولیتهای مهم پیش از آن برای کار اقتصادی و جمعکردن ثروت- ولو از راه مشروع و قانونی- ثروتی برای خود و خانواده انباشته نکرده است.
در این راستا، انتظار نابجایی نبود که این سنّت نیکو به عنوان نقطه قوّتی که میتوانست به تقویت همدلی بین دولت و ملت بینجامد، در دولت یازدهم نیز استمرار یابد؛ اما چنین آرزویی تحقق نیافت.
به هر روی، انتظار حداقلی مردم این است که دولتمردان، اگرنه در زندگی شخصی، دستکم در هزینهکرد بیتالمال، فوقالعاده حساس باشند و از تجمل و اشرافیگری بپرهیزند؛ اما متاسفانه این انتظار در مواردی متعدد با بیتوجهی روبهرو شده است.
دولت یازدهم و دولتمردان ارشد اگر به دنبال موفقیت و تقویت پایگاه اجتماعی خود هستند، چارهای جز بازگشت جدی و غیرشعاری به «فرهنگ جهادی» و تاسی به فرزندان برومند ملت در «دوران دفاع مقدس» ندارند؛ چه اینکه در آن دوران، در سایه حاکمیت فرهنگ جهادی در میادین نبرد و در میان فرزندان غیور بسیجی، بسیاری از ناممکنها ممکن شد و فرماندهان بسیجی بارها و بارها با اقدامات جهادی خود، به چنان توفیقات محیّرالعقولی دست یافتند که دوست و دشمن را مبهوت عظمت و کارآیی فرهنگ جهادی و روحیه دشمنشکن خویش ساختند.
خاطره زیر از صادق خرازی- فعال اصلاحطلب- در گفتگو با سالنامه روزنامه اعتماد، گویای واقعیتهای آموزندهای در این زمینه است: «اولین باری که میگو خوردم، با اینکه من از خانواده متمولی بودم، میگوهایی بود که روی دریای عمان در هنگام مانور با آقای هاشمی و روحانی خوردیم. عکسهایش هم هست. در حالی که من میدیدم که بچههای جنگ و فرماندهان سپاهی جنگ در همان جلسات و ضیافتها حضور داشتند اما نان و ماست میخوردند و امساک میکردند که خیلی درسآموز بود... خاطرهای از شهید کاظمی برایتان میگویم. جلسهای بود که احمد کاظمی، باقر قالیباف، قاسم سلیمانی و همه رفقا بودند. من دیدم که شهید کاظمی گفت گرسنهام، چرا غذا نمیدهند؟ جلسه هم خیلی مهم بود. وقتی برای غذا رفتیم یک سفره رنگین انداخته بودند و مشخص بود ارتش سنگ تمام گذاشته است. این موضوع مربوط به اوج جنگ یعنی بین سالهای ۶۵-۶۴ است. من دیدم احمد کاظمی که از فرماندهان نیروی زمینی سپاه بود، نشست و ظرفی کشید جلو، چند تکه نان و پنیر و سبزی گذاشت جلویش و خورد؛ بعد هم چیز دیگری نخورد. گفتم: این همه غذا هست، چرا نمیخوری؟ احمد آقا گفت: نه! ما به این سفرهها عادت میکنیم؛ بهتر است از خودمان مراقبت کنیم و از این تشریفات خالی باشیم! آن زمان بچهها خودشان را حفظ میکردند. این طرفتر آمدم. آقا رحیم را دیدم که ظرفش تمیز تمیز است و هیچ چیز استفاده نکرده، گفت: دل درد داشتم، نان خوردم و سیر شدم! بعدا از آقا رحیم پرسیدم چرا چیزی نخوردی؟ گفت: یاد بچههای خودمان در جنگ که میافتم شرفم اجازه نمیدهد.»
بیگمان، در دوران کنونی که در کارزار اقتصادی بیسابقه با دشمنان قسمخورده به سر میبریم، بازگشت مسئولان به روش و منش سرشار از صداقت، تعهد و عشق خالصانه فرماندهان دفاع مقدس، میتواند دشمنان را در باتلاق ناکامی فرو اندازد و سرمایه اجتماعی دولت را به شدت تقویت کند؛ امری که «همدلی» واقعی بین دولت و ملت را به گونهای معجزهآسا تسهیل و تقویت خواهد کرد.