دیروز به گلزار شهدای اردکان رفته بودم؛ بر سر تربت امام جمعه شهرمان آیت الله خاتمی فاتحه ای خواندم. فاتحه ای هم نثار  ارواح مطهر شهدای اردکان و همه درگذشتگان شهر کردم و برای آماده کردن مراسم امشب به جمع بچه های هیات رفتم.

سیدحمید زودتر از همه آمده بود. سلامی وعلیکی. سید گفت: فردا مراسم ساگرد آقای خاتمی برگزار می‌شه ؛ باید برنامه ریزی کنیم اون مراسم رو از دست ندیم.

 همین حرف سیدحمید باعث شد تا زمانِ رسیدن بچه های دیگه، کمی درباره آیت‌الله خاتمی و مردمی بودنش و محبت امام خمینی به ایشون صحبت کنیم.

 سید بر خلاف من که اصلا زندگی آیت الله خاتمی رو درک نکرده ام، اون دوران رو خوب به یاد داشت و خاطرات و نکته های فراوانی از آ سید روح الله می‌گفت.

می گفت امام جمعه شهرمون به شدت ولایی بوده و عشق فراوونی به امام خمینی(ره) داشته. می گفت به «آقا» هم علاقه ویژه ای داشته. خاطرات جالبی از تیزهوشی و ولایتمداری ایشون گفت که  برام جالب بود و خیلی تازگی داشت.

به گفته سیدحمید، امام خمینی برای ایشون لقب «روشنفکر متدین» به کار برده و می گفت بعید میدونه که امام این لقب رو برای کس دیگری استفاده کرده باشه.

سید از خاطرات مبارزات هماهنگ آیت الله خاتمی و آیت الله اعرافی در دوران شاهنشاهی می گفت. بعضی خاطراتش واقعا جالب بود؛ خاطراتی از شجاعت آیت الله خاتمی و آیت الله اعرافی. خاطراتی از امام جمعه های این دو شهر همجوار.

سید حمید اما دل پری از بعضی بستگان آیت الله خاتمی داشت؛ می گفت این‌ها بر خلاف آیت‌الله خاتمی مایه زینت شهرمون نشدند که هیچ؛ بلکه با رفتارهاشون اسباب شرمندگیمون هم شده اند.

وقتی خواستم برام بیشتر توضیح دهد، به بعضی رفتارها و مواضع محمد و محمدرضا خاتمی اشاره کرد که با روش و منش پدرشون تعارض داشت؛ رفتارهای تاسف برانگیز بعضی نوه‌های آیت الله خاتمی و محاکمه اون‌ها و ... .

 حق با او بود. من  سال 76 که خاتمی رئیس جمهور شد فقط پنج و نیم سال داشتم و مسائلی که سید مطرح می کرد رو به یاد نمی آوردم.

سید از جسارت های فراوانی گفت که از خدابی خبرها در دوران ریاست جمهوری خاتمی و در سایه سیاست های نادرست دولت وی، به دین و امام حسین(ع) و مقدسات ما روا داشته بودند. از قلب رهبر و مراجع و مردم که بارها به خاطر گستاخی نشریات اون زمان و سارت به ساحت مقدسات جریحه دار شده بود.

سید از مجلس ششم هم گفت و از نائب رئیسی محمدرضا خاتمی وهتک حرمت هایی که در اون مجلس به امام و رهبر و نظام روا داشته شد.

سید حمید اهل مطالعه بود و گفتنی های بسیاری رو برام گفت؛ اینقدر چیزهای شنیدنی درباره مواضع تاسف برانگیز محمد و محمدرضا خاتمی گفت که فقط افسوس خوردم؛ افسوس از این که این ها چرا جا پای جای پدر نازنینشون نگذاشتند و آن‌گونه با نظام اسلامی رفتار کردند.

به راستی اگر خاتمی بزرگ زنده بود، به فرزندانش چه می گفت؟!

نویسنده: حمیدرضا میرزایی