بازهم انحصارطلبی مدعیان اصلاحطلبی در دارالعباده
«واقعبینی» و دوری از «توهم»، نعمتی است است که گویا بسیاری از مدعیان اصلاحطلبی میانه چندانی با آن ندارند و از همین روست که علیرغم ادعاهای بزرگ و طرح شعارهایی همچون «ما بیشماریم» در رسانهها و فضاهای مجازیشان، اما در فضای بیرونی پایگاه معتنابهی ندارند و حتی برخی سایتهای اینترنتیشان با معضل کمبود شدید بازدیدکننده دست و پنجه نرم میکنند.
در این راستا اخیراً یکی از سایتهای محلی افراطی نزدیک به مدعیان اصلاحطلبی به ارزیابی عملکرد استاندار یزد پرداخته و با تمسک به شیوه «دست پیش را گرفتن برای پس نیفتادن»، ادعا کرده حجم تغییرات مدیریتی انجامشده «اندک» بوده و دولت نتوانسته عملکرد خوبی در این حوزه داشته باشد! و البته مفهوم «عملکرد خوب» در قاموس این عده با معنای متعارف این اصطلاح نزد مردم و مسؤولان متعهد، فرسنگها فاصله دارد.
در این باره گفتنیها فراوان است؛ از جمله:
1. رئیس جمهور محترم و مشاوران ایشان در دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری بارها بر «شایستهسالاری» و انتصاب مدیران فارغ از «جناحبندیهای متداول» تاکید می کردند و شخص دکترروحانی نیز در نخستین کنفرانس مطبوعاتی خود پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری، در پاسخ به پرسشی درباره میزان تغییرات در دولت آینده گفت: «من گفتم کلید دارم، داس ندارم. دولت آینده دولت کارآمد و شایستهسالاری خواهد بود.همه آن عزیزانی که در این هشت سال کار و تلاش کردند و شایسته هستند، در برابر آنها تواضع میکنم و از آنها استفاده خواهد شد؛ البته اگر کسی اتوبوسی و بدون بلیت آمده باشد، خودش آمده است.»
بنابراین اصرار بر تغییرات گستردهتر در سطح مدیران و به عبارت روشنتر گلایه از «قلع و قمع» نشدن صددرصدی مدیران سابق، علاوه بر اینکه رویکرد دوگانه بسیاری از مدعیان اصلاحطلبی و اعتدال را آشکارتر میسازد، با شعارهای ابتدایی شخص رئیس جمهور و مدعیان همراهی با ایشان نیز در تضاد فاحش قرار دارد؛ مگر اینکه ادعا شود همه مسؤولان سابق که در دولت یازدهم برکنار شدهاند، از جمله تمام فرمانداران سابق در استان یزد، بدون بلیت بودهاند!
2. دمزدن از « شایستهسالاری» در «سخن» و برکناریهای گسترده شایستگان در«عمل» برای انتصابهای جناحی و گاه میدان دادن به فتنهگران در ردههای گوناگون مدیریتی، اولین و آخرین نمونه از «تناقض»های گفتاری و رفتاری در دولت کنونی نیست.
چه اینکه رئیس جمهور محترم در دوران تبلیغات ریاست جمهوری، آنهنگام که تب انتقادها از محمود احمدی نژاد شدت گرفته بود، از شرح صدر و ضرورت میدان دادن به منتقدان و ... داد سخن می داد اما پس از اینکه در سایه وعده بهبود اوضاع اقتصادی و حل مشکل هستهای «توأم با حفظ کرامت و حقوق ملت ایران» توانست با «اختلاف رأی بسیار اندک» به ریاستجمهوری برسد، رویکرد دیگری مشاهد شد و منتقدان با برچسبهایی همچون بیسواد و کمسواد، تغذیه شونده از مراکزی خاص، بزدل و ... به جهنم حواله داده شدند!
این رویکرد، مورد انتقاد مراجع و بزرگان نظام قرار گرفت و مقام معظم رهبری در نخستین دیدار هفته دولت با ایشان، رئیس جمهور را به شرح صدر در برابر منتقدان دعوت و تاکید کردند: «پاسخ به انتقادها هم باید منطقی و با خونسردی داده شود؛ چرا که انتقادهای منصفانه دشمنی نیست بلکه کمک به دولت است.»
هر چند آنگونه که حجت الاسلام رسایی- نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی- تصریح کرده است، «به درخواست روحانی» و«برای اولین بار»، مشروح دیدار اعضای دولت با رهبر معظم انقلاب برای عموم مردم منتشر نشد؛ اما از همین جملات کوتاه هم می توان فهمید که حتی عالی ترین مقام کشور نیز از شدت یافتن این ادبیات همراه با عصبانیت که بر خلاف شأن رئیس جمهور است ناراضی اند و احساس نگرانی می کنند.
3. مدعیان، در پوشش انتقاد از استاندار، تغییرات مدیریتی در استان را «اندک» و ناکافی اعلام میکنند.
این در حالی است که برای نمونه؛ دولت یازدهم، فرمانداران «تمام شهرستانهای استان یزد» را که در دولت سابق منصوب شده بودند، تغییر داده است و هیچیک از فرمانداران منصوب دولت احمدی نژاد، شایسته ادامه خدمترسانی دانسته نشدهاند! این همه در حالی است که ارزیابی منصفانه بر مبنای «کارآمدی» و «سختکوشی» و فارغ از نگاههای دگم سیاستزده، کارنامه فرمانداران و مدیران دولت سابق را حائز امتیازهایی برجسته معرفی میکند.
4. استاندار محترم و دیگر مسؤولان ارشد باید بدانند - والبته خوب می دانند- که اینگونه دیدگاههای تنگنظرانه منحصر به اندک افراد پشت صحنه برخی سایتهای محفلی است و قاطبه مردم، بیاعتنا به این خط کشیهای غیراخلاقی و ویرانگر، تنها پیشرفت و تعالی استان و ارتقای سطح خدمترسانی را خواهانند و این مهم تنها در سایه پرهیز از لجبازیهای کودکانه و سیاستزدگیهای کور تحقق مییابد.
به عبارتی دیگر قلع و قمع مدیران سابق، آنهم به جرم حضور در دولت برگزیده ملت با آرای بینظیر، نهتنها پسندیده نیست بلکه تلاشی توجیهناپذیر در راستای محروم کردن مردم استان از قابلیتهای مجموعهای از نیروهای امتحان داده، مجرب و خدوم تلقی خواهد شد.
5. مدعیان در حالی هنوز از حجم گسترده برکناری مدیران سابق ارضاء نشدهاند، که در پارادوکسی آشکار، بر ضرورت بهکارگیری فتنهگران در جایگاههای مدیریتی و حتی منصب حساس حکومتی تاکید میکنند و از پافشاری مراجع و دلسوزان نظام بر ضرورت طرد فتنهگران از جایگاههای مدیریتی برآشفته میشوند!
در حالی که باید به روشنی پاسخ دهند چگونه حضور در دولت خدمتگزار احمدینژاد را جرمی نابخشودنی میپندارند؛ اما جرم همراهی با جریان فتنهای را که همسو با ضدانقلاب و دشمنان خارجی و بدخواهان داخلی، اصل نظام را هدف قرار داده بود، در حد اختلاف سلیقه سیاسی تنزل میدهند!
6. مرور مواضع مدعیان اصلاحات در ماههای اخیر از جمله تلاش برای قلع و قمع گسترده مدیریتی، بار دیگر پرده از چهره واقعی این مدعیان کنار میزند و بر این نکته صحه میگذارد که بسیاری از سینهزنان زیر بیرق موسوم به اصلاحطلبی اگرچه از کشور و حقوق مردم دم میزنند؛ اما درد واقعیشان نه مردم و حقوق آنها ؛ بلکه منافع ترکخورده جناحی است؛ منافعی که حفظ و تقویت آن را حتی به قیمت آسیبرساندن به منافع ملی و حکومتی جایز میشمارند!
نویسنده : طاهره السادات علوی
Related Assets:
- ضرورت نظارت بیشتر بر نشریات دانشجویی دارالعباده
- «طلاق»؛ پدیده ناگواری که اصالتهای «دارالعباده» را تهدید میکند
- روحانی با کلید آمده ولی اطرافیانش با داس!/مگر رژیم عوض شده که اینقدر برکناری صورت می گیرد؟!
- «مبغوضترین حلال» خدا در کمین دارالعباده!
- داستانی شگفت از اثر لقمه حلال
- سیل ویرانگر مهاجرین غیر بومی به دارالعباده