ID : 20030981
واعظ آشتیانی:

بازگشت احمدی‌نژاد به روحانی بستگی دارد


معاون وزیر اسبق صنعت گفت: اگر روحانی در ادامه مسیر خود عملکرد قابل قبولی نداشته باشد، امکان به قدرت رسیدن احمدی‌نژاد وجود خواهد داشت؛ به نظر من در شرایط کنونی روحانی در حال پر کردن سبد آرای احمدی‌نژاد است.

به گزارش یزدرسا، متن گفتگوی روزنامه "آرمان" با امیررضا واعظ آشتیانی به این شرح است:

مهم‌ترین دلایل عدم موفقیت اصولگریان در انتخابات هفتم اسفند چه بود؟
مردم تهران در انتخابات هفتم اسفند به یک لیست واحد رای دادند. این وضعیت در انتخابات دوم شورای شهر تهران و همچنین انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال۱۳۸۳ نیز رخ داد و مردم به صورت کامل به لیست انتخاباتی اصولگریان رای دادند. با این وجود هیچ کدام از جریان‌های سیاسی کشور اعم از اصولگرایان و اصلاح‌طلبان در مقاطع مختلف تاریخی و از جمله هفتم اسفند تلاش نکردند با نگاهی آسیب‌شناسانه و جامعه شناسانه چالش‌های درون گروهی خود را ارزیابی کنند. جامعه شناسان قادر هستند ابعاد مختلف لایه‌های اجتماعی را مورد تحلیل و بررسی قرار بدهند و به بسیاری از چالش‌های مهم اجتماعی دست پیدا کنند که ممکن است از نگاه مسئولان و جریان‌های سیاسی پنهان مانده باشد. آسیب‌شناسی اجتماعی به‌ویژه در زمینه انتخابات و چالش‌ها و فرصت‌های پیش روی جریان‌های سیاسی تاثیرگذار است و قادر خواهد بود شعارهای انتخاباتی و برنامه‌های کاندید‌اهای انتخابات را نظم داده و برنامه‌ریزی کند. نکته دیگر اینکه فقدان تحزب و عدم برنامه‌ریزی مدون و کاربردی در بین جریان‌های سیاسی انتخابات را در ایران غیر قابل پیش‌بینی کرده است. به همین دلیل مشاهده می‌کنیم در انتخابات هفتم اسفند یک لیست کامل۳۰ نفره از یک جریان سیاسی وارد مجلس می‌شود ودر مقابل از جریان‌های دیگر سیاسی حتی یک نفر نیز به موفقیت دست پیدا نمی‌کند. در انتخابات هفتم اسفند بسیاری از مردم به کسانی رای دادند که هیچ آشنایی با سابقه و برنامه آنها نداشتند. این مساله در بسیاری از صندوق‌های رای مشهود بود و بسیاری از چهره‌های اصلاح‌طلب نیز به این نکته اذعان کردند. در دهه‌های گذشته غیرقابل پیش‌بینی‌بودن در انتخابات ریاست‌جمهوری نیز وجود داشته است. پس از انقلاب اسلامی هیچ کدام از کسانی که به ریاست‌جمهوری رسیدند از قبل نمی‌دانستند ممکن است به این مهم دست پیدا کنند. به همین دلیل برنامه دقیق و مدونی تهیه نکرده بودند و در مرحله اجرا با مشکلات زیادی مواجه شدند.

اصولگرایان حاضر نشدند در لیست انتخاباتی خود از چهره‌های تندرو صرف نظر کنند و برخی از اعضای جبهه پایداری را در لیست‌های خود جای داده بودند. به نظر می‌رسد یکی از دلایل شکست کامل اصولگرایان در تهران نیز همین مساله بود. چرا اصولگرایان چنین ریسک بزرگی را پذیرفتند؟
به نظر من لیست اصولگرایان در انتخابات هفتم اسفند سهم خواهانه بسته شد. برخی از طیف‌های اصولگرایی از مدت‌ها قبل لیست انتخاباتی جریان اصولگرایی را بسته بودند و سهم بیشتری برای خود و هم پیمانان خود در این لیست در نظر گرفته بودند. شرایط به شکلی بود که طیف‌های دیگر اصولگرایی نسبت به این وضعیت اعتراض داشتند و لیست ارائه‌شده را مبتنی بر شایسته سالاری تلقی نمی‌کردند. نکته دیگر اینکه اصولگرایان در انتخابات هفتم اسفند تبلیغات بسیار زیادی انجام دادند و از تمام ابزارهای خود در این زمینه استفاده کردند. اصولگرایان از این نکته غافل شده بودند که تبلیغات زیاد ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد وآرای آنها با ریزش جدی مواجه شود. در نهایت نیز همین اتفاق افتاد و تبلیغات زیاد اصولگرایان به ضرر آنها تمام شد. برخی ازاصولگرایان گمان می‌کردند اگر از تمام امکانات و سرمایه‌های موجود در جهت تبلیغات انتخاباتی استفاده کنند شانس موفقیت بیشتری برای پیروزی در انتخابات خواهند داشت. این عده فراموش کرده بودند که به جای تبلیغات زیاد باید در جهت مطالبات مردم حرکت می‌کردند و تلاش می‌کردند رابطه نزدیکی با مردم برقرار کنند.

نقطه عطف رفتار‌شناسی سیاسی اصولگرایان در هفتم اسفند در رفتار علی لاریجانی تجلی پیدا کرد. لاریجانی حاضر نشد با تندروها در یک لیست انتخاباتی قرار بگیرد. از سوی دیگر اعلام استقلال وی الگویی برای دیگر اصولگرایان معتدل شد که در نهایت انسجام اردوگاه اصولگرایی را دچار تزلزل کرد. ارزیابی شما ازاین مساله چیست؟
به نظر من باید برای نظر و دیدگاه افراد احترام قائل شویم. متاسفانه برخی به دیدگاه سیاسی افراد احترام نمی‌گذارند و دغدغه شخصی افراد را به حساب مسائل جریانی و جناحی می‌گذارند. این در حالی است که عده‌ای دیگر پا را فراتر گذاشته و هرگونه انتقادی را محکوم کرده و به منتقدان لقب تندرو و افراطی می‌دهند؛ از سوی دیگر به افراد منفعل که همواره خود را با وزش باد تنظیم می‌کنند لقب معتدل می‌دهند. شهید بهشتی الگوی صراحت لهجه وصداقت بود. ایشان همواره بیان می‌کردند: «سخنان صادقانه اما گزنده بنده را به سخنان منافقانه اما شیرین برخی افراد ترجیح بدهید». در نتیجه باید برای تفکر و دغدغه‌های شخصی آقای لاریجانی احترام قائل شد. اینکه عده‌ای از رفتار ایشان در انتخابات استقبال کردند و در مقابل عده‌ای از حضور مستقل ایشان برداشت سیاسی کردند همگی به اختلاف سلیقه سیاسی افراد و تضارب آرا در فضای فکری جامعه مربوط می‌شود. نکته دیگر اینکه آقای لاریجانی هرگونه رفتاری که داشته باشد در نهایت جزو خانواده اصولگرایی است و یکی از سرمایه‌های این جریان به شمار می‌رود. کسی نمی‌تواند آقای لاریجانی را از خانواده اصولگرایی جدا بداند و رفتار‌شناسی سیاسی ایشان را در جریان دیگری به جز اصولگرایی تفسیر کند.

حذف چهره‌های برجسته جریان اصولگرا از مجلس شورای اسلامی و همچنین مجلس خبرگان هزینه‌های سنگینی را به جریان اصولگرا تحمیل کرد. این در حالی است که برخی از شخصیت‌های حذف شده دارای مشی معتدل و سابقه خوبی در مدیریت کشور بودند. به نظر شما اشتباه اصولگرایان در کجا بود که خشک و‌تر با هم سوختند؟
شکست اصولگرایان تنها در تهران بوده و در سایر مناطق کشور اصولگرایان سهم بیشتری از کرسی‌های مجلس را به دست آورده‌اند. این در حالی است که به احتمال زیاد آرای اکثریت اصولگرایان مجلس نیز ترکیب هیات رئیسه و رئیس مجلس را تعیین خواهد کرد. بنده نیز با سخن شما موافقم و معتقدم بازی‌های سیاسی و گروهی مانع از حضور برخی از چهره‌های معتدل و متعهد در مجلس شورای اسلامی شد. فضای انتخابات باید به سمت عقلانیت و آگاهی سیاسی می‌رفت تا مردم امکان انتخاب افراد متخصص و متعهد را پیدا می‌کردند. با این وجود هیجان و تبلیغات بدون برنامه اجازه چنین کاری را نمی‌داد. این وضعیت در انتخابات گذشته نیز در کشور وجود داشت. به عنوان مثال برخی افرادی که در کمیسیون عمران مجلس نهم حضور داشتند در عمر خود«پیچ گوشتی» هم دست نگرفته‌اند چه برسد به اینکه قصد داشته باشند برای عمران کشور برنامه‌ریزی کنند. بسیاری از این افراد در همان مجلس با مسائل عمرانی آشنا شدند و پس از مدتی خود را در این زمینه صاحب نظر می‌دانستند. این در حالی است که بسیاری از کاندیداهای انتخابات که موفق نشدند وارد مجلس شوند فارغ‌التحصیل عمران بودند و از تخصص لازم برای برنامه‌ریزی عمرانی برخوردار بودند. با تمام این اوصاف من تصور می‌کنم اگر لیست انتخاباتی اصولگرایان سهم خواهانه نیز بسته نمی‌شد باز چنین نتیجه‌ای به وجود می‌آمد. مردم ایران از نظر رفتار‌شناسی سیاسی قابل پیش‌بینی نیستند و این مساله را در مقاطع مختلف تاریخی نشان داده‌اند. به عنوان مثال تا۴۸ساعت قبل از برگزاری انتخابات خرداد۷۶بسیاری از شخصیت‌های سیاسی به آقای ناطق نوری تبریک می‌گفتند. با این وجود در روز انتخابات رئیس دولت اصلاحات با یک فاصله بسیار زیاد نسبت به آقای ناطق نوری به پیروزی رسید. در انتخابات هفتم اسفند نیز حتی خوش‌بینانه‌ترین عضو جریان اصلاحات چنین نتیجه‌ای را پیش بینی نمی‌کرد که همه لیست این جریان به صورت کامل وارد مجلس شود. انتخابات هفتم اسفند ماه نشان داد جریان اصولگرایی نیازمند آسیب‌شناسی گفتمانی و تجدید نظر در برخی استراتژی‌های خود است. برخی انسان‌های کوچک تلاش می‌کنند از نردبان انسان‌های بزرگ بالا بروند تا به جایی برسند. به نظر من انسان‌های کوچک باید سعی کنند کم کم بزرگ شوند و قصد نداشته باشند یک شبه ره صدساله را طی کنند.

آیا دولت آقای روحانی با خلأ برنامه‌ریزی در مرحله پسا برجام مواجه شده است؟آیا هراس از بحران‌سازی برای دولت سبب شده آقای روحانی دست به عصا حرکت کند؟ دولت آقای روحانی در ماه‌های باقیمانده از عمر خود با چه چالش‌هایی مواجه خواهد شد؟
ما تنها یک برجام داشته‌ایم و هنوز مشخص نیست منظور آقای روحانی از برجام ۲و ۳ چیست. این در حالی است که پس از برجام کشورهای غربی و به‌ویژه آمریکا در زمینه اجرایی شدن برجام کارشکنی کرده‌اند و به صورت غیرمستقیم و نامحسوس تلاش می‌کنند ایران به اهداف از پیش تعیین شده خود در مرحله پسا برجام دست پیدا نکند. شاید این اتفاق به صورت علنی و رسمی رخ ندهد اما آمریکا‌هایی تلاش کرده‌اند با حربه‌های مختلف مانع از تحقق واقعی برجام شوند. به همین دلیل آقای روحانی کار بسیار سختی پیش رو دارند. به نظر می‌رسد آقای روحانی و دولت ایشان همان وقت و انرژی را که صرف به نتیجه رساندن برجام کرده‌اند باید برای اجرایی شدن برجام نیز صرف کنند. آقای روحانی مدعی شده پس از برجام سرمایه‌های خارجی را وارد ایران خواهند کرد. این در حالی است که وضعیت اقتصاد ایران در سال‌های اخیر به‌شکلی نابسامان بوده که سرمایه‌گذاران داخلی نیز حاضر نیستند ریسک سرمایه‌گذاری در اقتصاد ایران را بپذیرند. در نتیجه مشخص نیست آقای روحانی با چه استراتژی و ابزاری قصد دارد سرمایه‌گذاران خارجی را وارد ایران کند. بنده قصد ندارم ناامیدی به وجود بیاورم؛ اما اقتصاد ایران با وعده و احتمال ساماندهی نمی‌شود و نیازمند برنامه‌ریزی مدون و کاربردی است. به تازگی آقای نعمت‌زاده وزیر صنعت و معدن عنوان کردند تنها در شهرک‌های صنعتی۷۰۰۰ کارخانه تعطیل شده‌اند. این تعطیلی به معنای بیکاری حدود۶۰۰هزار نیروی انسانی است که پس از تعطیلی کارخانه‌ها با مشکلات معیشتی روبه رو می‌شوند. همه این مسائل توسط سرمایه‌گذاران خارجی رصد و تجزیه و تحلیل می‌شود. هنگامی که یک سرمایه‌گذار خارجی قصد داشته باشد در یک کشور سرمایه‌گذاری کند بدون شک در ابتدا فضای اقتصادی و اجتماعی آن کشور را بررسی می‌کند. در نتیجه هنگامی که یک سرمایه‌گذار با چنین شرایطی روبه رو می‌شود بدون شک حاضر نیست خطر سرمایه‌گذاری در چنین اقتصادی را بپذیرد. به نظر من دولت آقای روحانی در دوران پسا برجام فاقد استراتژی است و تنها به قول دادن برای اقناع افکار عمومی بسنده کرده است. آقای روحانی عنوان می‌کنند: «اعتدال به ما می‌گوید نه همه جا به دیگران اعتماد کنید و نه همه جا به دیگران بدبین باشید». با این وجود هنوز مشخص نیست آقای روحانی در چه مقطعی از برجام به کشورهای غربی اعتماد کرده و در چه مقاطع و بزنگاه‌هایی اعتماد نکرده است. شاید دولت آقای روحانی قبل از به نتیجه رسیدن برجام باید برخی از مسائل را به افکار عمومی منتقل نمی‌کرد اما در شرایط کنونی که برجام به نتیجه رسیده مردم باید از پشت پرده و اتفاقات شکل‌گیری برجام آگاهی کامل داشته باشند.

از دیدگاه اصولگرایان دولت آقای روحانی به چه میزان موفق بوده است؟ اصولگرایان چه توقعی از دولت داشتند؟آیا این توقعات برآورده شده است؟
هر دولتی که بر سر کار می‌آید برای اینکه دولت موفقی باشد باید از انتقاد به دولت‌های گذشته و متهم‌کردن مسئولان دولت گذشته پرهیز کند. ما باید این مساله را بپذیریم که هر دولتی با برنامه‌های خاص خود آغاز به کار می‌کند و در مسیر حرکت خود با نقاط قوت و ضعف‌هایی همراه است. هیچ دولتی نمی‌تواند مدعی شود که تمام برنامه‌های خود را با قدرت به نتیجه رسانده و هیچ گونه نقطه ضعفی نیز نداشته است. اگر دولتی که برسرکار می‌آید از همان ابتدا تلاش کند دولت قبل از خود را تخریب کند به معنای این است که در جمهوری اسلامی هیچ کاری صورت نگرفته است. اغلب دولت‌هایی که در ایران بر سرکار آمده‌اند با تغییرات مدیریتی بالا گمان می‌کردند کارگزاران آنها از بهترین افراد انتخاب شده‌اند و در مقابل به تخریب مدیران قبل از خود می‌پرداختند. این وضعیت تقریبا در تمامی دولت‌ها با شدت و ضعف‌هایی وجود داشته است. به همین دلیل توانمندی و تعهد مدیران همواره فدای مسائل سیاسی و جناحی دولت‌ها شده است. در نتیجه معیار مناسبی برای انتخاب منطقی و عقلایی مدیران در ایران وجود نداشته است. به نظر من دولت آقای روحانی نیز با همین رویکرد روی کار آمد. آقای روحانی ومدیران ایشان از همان ابتدا عنوان کردند که یک مخروبه از دولت گذشته تحویل گرفته‌اند. این سخن به این معناست که دولت‌های گذشته همه در ایران دارای نقاط ضعف بودند و ما تنها دولتی هستیم که دارای نقاط قوت هستیم.

در سال‌های اخیر شایعه بازگشت احمدی‌نژاد به قدرت در ایام نوروز مطرح می‌شود. با این وجود این شایعه در روزهای اخیر با وعده یارانه۲۵۰هزارتومانی به مردم همراه شده است. به نظر شما احمدی‌نژاد به دنبال چیست و از چه راهی قصد دارد به اهداف خود دست پیدا کند؟
برخی عنوان می‌کنند احمدی‌نژاد دارای پایگاه اجتماعی است و در مقابل عده‌ای دیگر معتقدند عمر سیاسی ایشان پس از پایان دوران ریاست‌جمهوری به پایان رسیده است. به نظر من احمدی‌نژاد بسیار باهوش‌تر از این صحبت‌هاست. در شرایط کنونی برای همه این نکته مسجل شده که احمدی‌نژاد در دوران ریاست‌جمهوری خود اشتباهاتی را انجام داده که درنهایت به ضررش تمام شده است. این در حالی است که وی در برخی زمینه‌ها توفیقاتی نیز داشته و نمی‌توان تمام کارنامه وی را سیاه تلقی کرد. ما باید برای دیدگاه‌های یکدیگر احترام قائل شویم و با ادبیات مناسبی درباره دیگران صحبت کنیم. در هفته‌های اخیر که شایعه بازگشت احمدی‌نژاد به قدرت مطرح شده برخی از ادبیات نامناسبی علیه ایشان استفاده می‌کنند که این ادبیات نیازمند اصلاح و تجدید نظر است. احمدی‌نژاد هنوز هم پایگاه خاص خود را در جامعه دارد و در برخی زمینه‌ها طرفدار دارد. با این وجود آیا این مساله که پایگاه اجتماعی کنونی احمدی‌نژاد امکان ریاست‌جمهوری مجدد را به وی می‌دهد یا خیر موضوع دیگری است که نیازمند تحلیل و بررسی است. نکته مهم درباره بازگشت احمدی‌نژاد عملکرد آقای روحانی است. اگر آقای روحانی عملکرد قابل قبولی در ادامه مسیر خود داشته باشد، زمینه برای ظهور مجدد احمدی‌نژاد در فضای سیاسی ایران مهیا نخواهد بود؛ اما اگر چنین شرایطی وجود نداشته باشد وضعیت به شکل دیگری خواهد بود و امکان به قدرت رسیدن احمدی‌نژاد وجود خواهد داشت. به نظر من در شرایط کنونی آقای روحانی در حال پر کردن سبد آرای احمدی‌نژاد است. احمدی‌نژاد انسان باهوشی است و به خوبی می‌داند در چه شرایطی باید سکوت کند و در چه شرایطی باید سخن بگوید. با این حال دوران ریاست‌جمهوری ایشان با نواقص و اشتباهاتی همراه بوده که ممکن است مانع مهمی در اعتماد مجدد مردم به وی شود. من اگر به جای احمدی‌نژاد بودم در سال۹۶ کاندیدا نمی‌شدم و اجازه می‌دادم عملکرد آقای روحانی آینده سیاسی ایران را مشخص کند که آیا نیاز به احمدی‌نژاد وجود دارد یا خیر.

آیا اصولگرایان در صورت بازگشت احمدی‌نژاد به قدرت حاضر خواهند بود از وی حمایت کنند؟
برخی از طیف‌های اصولگرایی با احمدی‌نژاد مخالف هستند و به هیچ قیمتی حاضر نخواهند بود از وی حمایت کنند. با این وجود برخی از اصولگرایان به بازگشت احمدی‌نژاد بی‌رغبت نیستند و برای بازگشت وی تمایل نشان داده‌اند. مردم ایران در سال ۸۴ به دلیل اخلاصی که در احمدی‌نژاد دیدند به وی رای دادند. با این وجود احمدی‌نژاد در سال ابتدایی دولت با سال پایانی، تفاوت‌های زیادی پیدا کرده بود. احمدی‌نژاد در طول این سال‌ها مرعوب شد. احمدی‌نژاد گمان می‌کرد همه حمایت‌هایی که از وی صورت می‌گیرد به دلیل توانمندی‌های خاص خودش است؛ در حالی که چنین نبود.

انتهای پیام/ص

 




summary-address :
Your Rating
Average (0 Votes)
The average rating is 0.0 stars out of 5.