بازگشت باشکوه حاتمیکیا به سینمای جنگ
یزدرسا، انتظارها برای رونمایی از آخرین اثر ابراهمی حاتمی کیا، یکی از مهمترین فیلمسازان تاریخ نه چندان کوتاه سینمای ایران، امروز صبح در سالن برج میلاد، در نزدیکی مرتفع ترین نقطه تهران، تحت تاثیر هیجان یک بازگشت بزرگ قرار گرفت.بازگشت حاتمی کیا به سینمای جنگ.
رونمایی از فیلم «چ» زندگی دو روز و دو شب شهید چمران؛ روز باشکوه همه خاطره بازهای سینمای دفاع مقدس حاتمی کیا بود. حاتمی کیا بعد از یک دوره طولانی دوباره به سینمای دفاع مقدس برگشته بود، اما این بار با یک تفاوت اساسی، نمایش اوج بلوغ تکنیکی یک فیلمساز این جا بعد از تماشای 7 فیلم کسل کننده، هیجان را به برج میلاد برگرداند.
«چ» مهمتر از اینکه برای اولین بار روایتی سینمایی از یکی از مهمترین سرداران دوران دفاع مقدس رابیان می کرد و مهمتر از اینکه رونمایی از ایده ها و دغدغه های جدید و خاص حاتمی کیا در دوران جدید جامعه ایران بود؛ نمایشی منحصر به فرد از تسلط حیرت انگیز حاتمی کیا روی ابزاری به نام سینما بود.اتفاقی که سطح کیفی و فنی حاتمی کیا را به سطح اول و بدون رقیب سینمای ایران کشاند.
حاتمی کیا دقایقی قبل از شروع فیلم در مرکز توجه دوربین های تلویزیونی و خبرنگارها باز هم سکوت کرد، سکوتی که این بار امیدوارانه بود.امیدوار و مطمئن به نتیجه دو سال سکوت. این سکوت تا دقایقی دیگر شکسته خواهد شد. در حالی که به نظر می رسد همه حاشیه های فیلم زیر سایه قدرت فیلم رنگ خواهد باخت.
هفته پیش، حاتمی کیا در مجلسی که برای تقدیر از او برپا شده بود، حضور یافت و در جمع فرزندان شهدا سخنرانی کوتاه دراماتیک و حساب شده ای داشت. آنجا، نخستین جایی بود که حاتمی کیا، در مورد «چ» چند جمله کوتاه گفت:" من خیلی جسارت کردم و فیلم چمران را ساختم، اما باید بگویم که این فیلم صرفاً فقط در مورد چمران نیست، واقعاً واقعیت آن ماجراها آنقدر غلیظ و پیچیده است که ما یا اصلاً حرف نمی زنیم یا اینکه اصلاً گفتنی نیست. اما من تیرم را رها کردم و "مارمیت اذ رمیت..." و بقیهاش را نمیدانم چه اتفاقی بیفتد."
حالا بعد از تماشای فیلم، فلسفه این جملات حساب شده مشخص شده است. اتفاقی که کاش در مورد اسم فیلم هم حساب شده تر جلو می رفت.
12 سال پیش، حاتمی کیا، نگاتیوهای بریده بریده فیلمش را آورد و جلوی دوربین ها و خبرنگاران پهن کرد و گفت خوشحال باشند کسانی که می خواهند حاتمی کیا فیلم جنگی نسازد.حاتمی کیا دچار تردید شد، نه در راه سینمای متعهد که در سهیم بودن آدم های دیگری که مثل او فکر نمی کردند در این مسیر.. در صداقت مدعیان جنگ و جبهه و تردید حاتمی کیای بزرگ را به مرز از پا درآوردن کشاند.اما حاتمی کیا متوقف نماند. حالا او برگشته است. دوران تردید هم تمام شده است؟