باهنر : وزیر ارشاد استیضاح نمیشود
به گزارش یزدرسا، مشروح گفتگو با دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین در پی می آید:
سال 92 را چگونه دیدید؟
سال 92 سال بسیار خوبی بود. ما انتخابات خوبی را پشت سر گذاشتیم. سالی که به نام حماسه سیاسی و اقتصادی نام گذاری شده بود با حضور گسترده مردم در خرداد 92 فکر می کنم شروع خوبی داشت. پس از آن هم سه یا چهار ماه طول کشید تا دولت جدید مستقر شود. دولت هم شروع بسیار خوبی داشت. حالا یکسری برنامههای اعلامی هم دولت دارد؛ ما در مجلس وظیفه داریم کمک کنیم تا دولت برنامه ها و شعارهایش را عملی کند.
به انتخابات سال 92 اشاره کردید.ارزیابی شما از آن انتخابات چگونه است و چرا اصولگرایان با وجود تعدد کاندیدا موفق به تصاحب کرسی قوه مجریه نشدند؟
تعبیر من از انتخابات 24 خرداد و پیام آن این بود که جامعه ما حدود 8 سال دچار یک نوع اصلاح طلبی از نوع تندروانه و ساختارشکن بود و در 8 سال بعدی دچار یک نوع تندروی دیگر شد که به اصطلاح من آن را اصولگرایی از نوع احمدی نژادی میخوانم. مردم ایران در نهایت میان این دو نوع تندروی در نهایت اعتدال را برگزیدند.
یعنی معتقدید که انتخاب آقای روحانی برای ریاست جمهوری یک انتخاب میانه بود و اصلاحطلبان نقشی در انتخاب او نداشتند؟
انتخاب آقای روحانی به عنوان ریاست جمهوری انتخاب درستی محسوب می شد آنهایی که به دنبال میانهروی بودند، بهترین کسی را که می توانستند انتخاب کنند، دکتر روحانی بود. سوابق رئیس جمهور یازدهم نشان میداد که فعال سیاسی معتدلی است. بعضی ها می خواهند همین را بگویند که اصلاح طلبان بردند ، اصولگرایان باختندو یا ... در حالی که به عقیده من مردم از تندروی خسته شده بودند و به شخصی رای دادند که میانهروتر بود. مردم دو تفکر ویژه و تند را در 16 سال گذشته به چشم خود دیده بودند. به همین دلیل به کسی رای دادند که کمتر با این ویژگی ها مانوس بود. من سالها در مجلس در کنار آقای روحانی بودم شعارهای آقای روحانی در انتخابات با ویژگی شخصیتی ایشان کاملا سازگاری داشت. من آقای روحانی را انسانی معتدل و اهل مشورت میدانم به همین دلیل اگر به شعارهای انتخاباتی ایشان نظر بیندازید، متوجه خواهید شد که آقای روحانی شعاری را خلاف عقایدشان بیان نکردند.
اصولگرایی از نوع احمدی نژاد به چه معناست؟
من که میگویم اصولگرایی از نوع احمدی نژاد تعبیر من است. یادم می آید وقتی ایشان رئیس جمهور شدند به ما گفتند من رفتار سیاسی بسیاری از فعالین سیاسی که در طیف اصولگرایی جای می گیرند را رفتار اصولگرایانه نمی دانم. به اصطلاح می گفتند که من شما را اصولگرا نمی دانم. بالاخره ایشان همانطور که دیدید تعبیر دیگری از اصولگرایی داشتند.
پس چگونه شد در سال 84 اصولگرایان، احمدی نژاد را برآمده از خود می دانستند در حالی که به قول شما احمدی نژاد تعریف دیگری از اصولگرایی ارائه کرده بود؟
اگر شما به انتخابات سال 84 نگاه کنید، میبینید که اصولگرایان از کاندیداهای متفاوتی حمایت کردند، بنده خودم رئیس ستاد انتخاباتی آقای لاریجانی بودم. اما اینکه مرحله دوم میان آقای هاشمی و آقای احمدینژاد انتخاباتی برگزار شد باز هم جبهه پیروان خط امام و رهبری در بیانیه ای عنوان داشت که هیچ فرقی نمی کند و مردم باید رای دهند. اما زمانی که آقای احمدی نژاد انتخاب شد، ما او را از جریان خودمان می دانستیم و خیلی تلاش کردیم که او به موفقیت برسد. اما چون یک ارتباط تشکیلاتی و ساختاری را نتوانستیم با هم برقرار کنیم بنابراین زاویه ایجاد شد. به تدریج این زاویه بیشتر از گذشته شد.
اولین نقطه اختلاف طیف های مختلف اصولگرا با آقای احمدی نژاد از کجا و چه زمانی آغاز شد؟
اگر میخواهید بدانید که اولین جرقه اختلاف از کجا شروع شد، اولین بودجه ای که احمدی نژاد به مجلس داد باعث شد تا ما شدیدا موضع بگیریم و به اصطلاح دعواها و بحث های ما آغاز شد تعبیر ما این بود که این بودجه نمی تواند عملیاتی باشد. مثلا ایشان بودجه ای که ارائه کرد بر این مبنا بود که 70 درصد بودجه عمرانی را خواست افزایش دهد ما گفتیم که کار عمرانی کردن نیاز به بودجه دارد اما بودجه نیست. باید دید که اصلا چنین زمینه ای هست. باید دید که اقتصاد ما توان و کشش این بودجه را دارد یا خیر؟ کار عمرانی که فقط پول نیست، زمینه اقتصادی، نیروی انسانی و برنامه ریزی میخواهد. ما باید فقط بودجه تخصیص دهیم که نمیشود. البته مجلس نگذاشت که 70 درصد بودجه عمرانی رشد پیدا کند. مجلس اجازه داد که فقط 30 درصد بودجه عمرانی رشد پیدا کند و گرنه ما شاهد تورم بی سابقه در کشور بودیم. ما می گفتیم طبیعی اش 20 درصد است که حالا ما، 30 درصد بودجه را تخصیص دادیم. از همان زمان بود که گلایه های آقای احمدی نژاد شروع شد و اینگونه جوسازی می کرد که آقا اینها نمیگذارند کار کنیم.
با توجه به این اختلافاتی که تعریف کردید، چرا مجلس از همان ابتدا واکنش مناسبی نسبت به تغییرات در سازمان برنامه و بودجه و... از خود نشان نداد؟
در دوره آقای احمدی نژاد این اتفاقات زیاد رخ میداد. این بی توجهی به برنامه ریزی و قانون درآن دوره زیاد بود که تا یک اندازه تحمل شد و از یک زمان، وقتی اثرات کار هویدا شده بود، دیگر قابل تحمل نبود. آقای احمدی نژاد یکی از خصلت های اش این بود که خیلی خرد جمعی را قبول نداشت.آدم بسیار باهوشی بود اما اشکالش این بود که فکر میکرد هر چه خودش به آن برسد، همان حق است و دیگر نیازی به مشورت با دیگران نمیدید؛ به همین دلیل حتی به مجلس اعتراض میکرد. او به توصیه های کارشناسی بدنه خودش هم چندان اهمیت نمی داد و به همین دلیل نه تنها سازمان برنامه و بودجه بلکه شوراهای عالی را هم منحل کرد. دوره اختلافات جدی ما با احمدی نژاد از همان سال اول بود که دو تا سه سال هم طول کشید و موضوعش هم انحلال شوراها بود. ایشان اعتقادی به کار کارشناسی نداشت.
آیا تصمیم بر این نیست که برای کمک به دولت یازدهم ، مجلس مقدمات احیای سازمان برنامه و بودجه را فراهم کند؟
مجلس چند ماه پیش تصمیم گرفت با ادغام دو سازمان، دولت را مکلف به احیای سازمان برنامه و بودجه کند. اما فعلا دولت یازدهم هم چندان مایل نیست که این نهاد شکل گیرد. مرحوم آقای پرورش را خدا رحمت کند که می گفت ما در اول انقلاب موقعی که در دولت حضور داشتیم، هر موقع می خواستیم طرحی را اجرا نکنیم، میگفتیم باید یک کار اساسی را انجام دهیم. ظاهرا دولت فعلی هم می خواهد یک کار اساسی انجام دهد.
یعنی نمی خواهند دوباره سازمان برنامه و بودجه احیا شود؟
می گویند به دنبال اجرای یک طرح جدید، اصلاح و در نهایت به وجود آوردن یک سازمان جدید است. فعلا اینگونه که به ما گفتهاند میخواهند یک کار اساسی انجام دهند.
برخی از فعالان سیاسی معتقدند تعداد سوالات مجلس از وزرا بسیار زیاد است. شما به عنوان هیات رئیسه مجلس تعدد سوالات را چگونه ارزیابی می کنید؟
اولا که زیاد و کم اینها، حرفهای دقیقی نیست. اگر شما معتقدید که زیاد است، کار میدانی انجام دهید.
شما به آمار 6 ماه اخیر نگاه کنید، متوجه خواهید شد که تعداد سوالات نسبت به مدت مشابه آنها در دولت احمدی نژاد بسیار بیشتر است؟
شما به آمار دوره های گذشته نگاه کنید. 6 ماه اول دوره احمدی نژاد را با 6 ماه اول دوره خاتمی مقایسه کنید ، می بینید یک روند افزایشی داشته است. یعنی شما با یک رشد طبیعی روبهرو هستید. سوالات احمدی نژاد نسبت به آقای خاتمی 20 درصد اضافه شده است و به همین ترتیب در دوره آقای روحانی هم شاهد رشد 20درصدی سوالات بودیم. بنابراین اتفاق غیر مترقبه ای رخ نداده است.
یعنی سوالات سیاسی و جناحی نیست؟
بالاخره من 7 دوره نماینده مجلس بودم خیلی از همکاران آمده اند و رفته اند. من خدمت همکاران گفته ام که نمایندگان دوره نهم مجلس جزو بدشناسترین نمایندگان هستند. در دوره ای که شما مسئولیت نمایندگی تقبل کرده اید که دولت بودجه ای برای تخصیص دادن ندارد حالا که دولت گذشته پروژه های زیادی را افتتاح کرده است و هیچ کدام هم دارای اعتبار کافی نمی باشند. به همین دلیل نمایندگان مجلس زیر فشار افکار عمومی هستند. پیمانکار دارد ورشکست میشود و تنها راه دسترسی اش نمایندگان مجلس در شهرستان هستند بنابراین بیشترین فشار بر آنها وارد میشود. بالاخره هیچ کاری از دستشان بر نمیآید غیر از سوال پرسیدن. من توصیه ام به دو طرف است؛ وزرا از سوال پرسیدن نمایندگان چندان نگران نباشند بالاخره وظیفه مجلس و نمایندگان پرسیدن سوال است. یک دفعه آقای رئیس جمهور گفته بودند که پاسخ به این سوالات وقت وزرا را می گیرد، من به ایشان گفتم که آقای رئیسجمهور پاسخگویی جزو کار وزراست و نمیشود گفت که وقتی وزیر بیکار بود به سوالات پاسخ دهد. سوال پرسیدن نمایندگان جزو کارشان است و از سویی وزرا هم نباید دل نازک باشند.
یعنی تعدد سوالات زودهنگام نیست و شائبه جناحی و سیاسی ندارند؟
در خصوص توافق ژنو یک عده به شدت تعریف میکنند و یک عده هم به شدت حمایت میکنند. من تعریف و حمایت کردن بی جا را قبول ندارم و نه تخریب کردن و جناحی نگریستن امری پسندیده است؛ قطعا یکسری نقاط ضعفی در خصوص مذاکرات وجود دارد که با تخریب کردن و جناحی نگریستن اصلاح نمیشود. حتما ما باید حمایت کنیم و در طول زمان اشکالات مذاکرات را به آنها گوشزد کنیم. حالا یک عده می آیند سوال می پرسند اینکه یک عده می آیند و می گویند بگذارید عرقشان خشک شود، وزیر خارجه عرقش خشک شود، مذاکرات دیگر تمام میشود. بنابراین یک سری از نمایندگان در طول حرکت احساس میکنند که وزیر مسیر را درست طی نمی کند. نمی توانند صبر کند تا کار تمام شود. البته تمام سوالاتی که از وزیر خارجه میشود را من تایید نمیکنم چون این کار خوبی نیست. در مملکت ما یک رویه غلطی باب شده است که هر رئیس جمهور و هر وزیری می آید می خواهد تمام مسئولین را عوض کند و تبع آن بسیاری دیگر تغییر پیدا میکنند. این گونه که نمیشود این رویهای که باب شده است، بسیار غلط و اشتباه است.
ولی تعداد تغییرات در دولت یازدهم نسبت به دولت قبلی کمتر است؟ این موضوع را که قبول دارید؟
بله، اما چه اشکال دارد وزیر محترم علوم تمام روسای دانشگاهها را تغییر ندهد. رئیس چند دانشگاه را تغییر داد که خب ما هم استقبال کردیم اما گسترده بودن روند تغییرات دامن کسانی را می گیرد که اصلا سیاسی نیستند. 200 پست کلان و سنگین داریم که معمولا روسای جمهور آنها را تغییر میدهد اما لزوما نباید تغییر دهند. به واسطه این تغییر ممکن است تعداد بیشتری مدیر تغییر پیدا کنند. یک دفعه شما می بینید 5 هزار نفر به آرامی عوض می شوند؛ در هیچ مملکتی این گونه نیست. خیلی از افرادی که تغییر پیدا کردند، سیاسی نیستند.
قبول ندارید که بسیاری سوال ها ملی محسوب نمیشود و بیش از هر موضوعی، بحث استانی و یا سیاسی است؟
نه این گونه نیست. اگر بخواهید به کیفیت سوال ها نگاه کنید، میبینید که کیفیت ها یکسان نیست و متفاوت است. نمیشود گفت همه سوال ها استانی، شخصی، سیاسی و جناحی است. ما در هیات رئیسه از حدود 1192 سوال پرسیده شده، حدود 800 سوالش را منتفی کردیم. شما قبول کنید از میان این تعداد سوال، حذف کردن 800 سوال چه کمکی به دولت و کار وزرا می کند. این مورد جزو وظایف هیات رئیسه نیست اما ما در جهت تعامل با دولت سعی کردیم با نمایندگان سوال کننده جلسات مفصلی را برقرار و با آنها به توافقی برسیم تا تعداد سوالات کمتر از گذشته شود. مجلس 2 وظیفه دارد وظیفه تقنین و وظیفه نظارت؛ بنابراین نمیشود گفت دولت فقط وظیفه دارد. ما حدود 80 درصد سوالات را منتفی کردیم و آنهایی که منتفی نشده را در نوبت بررسی قرار دادیم.
گفته میشود سوالات از وزیر امور خارجه را یک جناح خاص انجام می دهند؛ به طور مشخص جبهه پایداری. این طور نیست؟
بله سوالات از وزیر امور خارجه را یک جناح خاص یعنی جبهه پایداری انجام می دهد. اما اینگونه که شما بگویید سوالات را فقط یک عده خاصی سامان می دهند، این گونه نیست.
یعنی سوالات آن عده خاص هم برنامه ریزی شده نیست؟
تمام نمایندگان مجلس از دولت سوال کرده اند. حالا تعدادش متفاوت است بالاخره دوستانی که در جبهه پایداری هستند، حساسیت بیشتری نسبت به بقیه مسائل دارند و دوستان دیگری هم در فراکسیون های مختلف حساسیتهایی دارند.
اما ظاهرا حساسیت جبهه پایداری ها بیشتر است. این گونه نیست؟
درست است اما انتظار داریم که کلیه نمایندگان مجلس سعه صدر بیشتری در رابطه با وزرا داشته باشند.
شما جبهه پایداری را جزو اصولگرایان میدانید یا خارج شدگان از گفتمان اصولگرایی؟
نه؛ ما آنها را اصولگرا میدانستیم. زمانی یک مشکل وجود داشت و آن این بود که آنها، ما را اصولگرا نمیدانستند اما اکنون اینطور نیست. الان با پایداریها اختلاف موضع اعتقادی، سیاسی و این حرف ها نداریم. معتقدیم که باید بیشتر به وزرا وقت داد اما آنها ادعا میکنند که می دانند برخی از وزرا به کج راهه می روند. ما در تاکتیک ها با جبهه پایداری اختلاف داریم. من معتقدم که دولت آقای روحانی را در شرایط فعلی باید باهمه توان باید حمایت کنیم. منتهی چند تا شرط دارد که خود آقای روحانی هم بارها گفته است به شرط اعتدال، خردگرایی و برنامه ریزی است.
شما معتقدید که آقای علی جنتی وزیر ارشاد در اظهار نظر و برخورد هایش اشتباه کرده است؟
ما اصلا صفر و صدی نباید فکر کنیم. ممکن است اشتباه کرده باشد و ممکن است من هم اشتباه کنم.
نه؛ منظور من مشخص و معلوم است. نقطه استیضاح کجاست؟
همین را میگویم؛ نقطه استیضاح کجاست؟ این برای نمایندگان نامعلوم است. همین امر اختلاف اصلی نمایندگان با یکدیگر است. مرا ببخشید که این مثال را میزنم، من استیضاح را مثل طلاق می دانم؛ دو نفر در روزهای اول زندگی مثل سنگهای تند و تیز هستند ، این ها که به هم سابیده شدند سنگ های کف رودخانه میشوند بنابراین در آغاز کار دولتها و مجالس، ممکن است اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد اما قطعاً به استیضاح نباید ختم شود. اینکه آقای جنتی اشتباه داشته است یا نه؛ امر مسلمی است. ما در برخی از جهات از ایشان انتقاد داریم اما اینکه ایشان اکنون به مرز استیضاح رسیده است را قبول نداریم. نمیشود در همان ابتدای دولت خواستار استیضاح وزیر شد. نقطه استیضاح کجاست، دلیل اختلاف نظر من با جبهه پایداری است.
حالا شما به عملکرد آقای جنتی، آقای فانی و یا آقای ظریف چه نمره ای میدهید ؟
بنده همزمان با اکثر دولتها در مجلس بوده ام. من ادعا میکنم که هیچ وزیری در تاریخ نبوده که حداقل 10 مخالف نداشته باشد. جمع کردن امضا برای استیضاح یک نماینده با حرکت نماینده آغاز میشود حالا این 10 نماینده می توانند وزیر را استیضاح کنند؟
اما برخی از حرکت ها فراکسیونی است ؟6 وزیر در آستانه استیضاح هستند؟
بله،اما وقتی جو عموم مجلس استیضاح وزیر نباشد، سعی میکنیم با آن تعداد نماینده مذاکره کنیم. این که شما میگویید 6 وزیر در آستانه استیضاح هستند، حرف غلطی است. استیضاح باید در دستور مجلس قرار گیرد و در نهایت رای بیاورد. بالاخره هر وزیری دارای مخالفینی است. در بعد از انقلاب از 20 استیضاح یا 25 استیضاح فقط4 استیضاح رای آورد.
منبع:آرمان