باورم نمی شد که به دست رهبری معمم شوم
به گزارش یزد رسا، حجت الاسلام مهدوی نژاد از روحانیون برجسته استان یزد و مسئول هیأت انصار ولایت یزد به مناسبت سالروز سفر رهبر انقلاب به یزد در یادداشتی خاطره خواندنی خود را منتشر کرد:
ده سال پیش مثل همین روزها، چندروزی بود که دو خورشید طلوع میکرد در آسمان کویر شهرما و هوای سرد دی ماه را گرم و روشن تر از همیشه میکرد، یکی خورشید منظومه شمسی که شبها غروب میکرد و یکی هم «خورشید انقلاب» که حتی شبهای ما را هم روشن کرده بود و غروبی نداشت.
این عکس بدجور دلم را هوایی آن روزها کرد، دیدار با دانشجویان و من هم مجری بخشی از برنامه بودم و سرودی را که خودم شعرش را به عشق آقا سروده بودم خواندم و جمعیت هم چه عاشقانه همراهی میکردند. یادش بخیر.
و راستی، فردای آن روز بود که همای سعادت بر سرم نشست.
اصلا قرار نبود، هر چند دلم میخواست آن اتفاق بیفتد، اما بی مهری ها و مخالفت های بعضیها که چشم دیدن امثال ما بچه هیاتی ها و طلبه های انقلابی را نداشتند، تقریبا این آرزو را دست نیافتنی کرده بود. لیست بسته شده بود و اسم من هم در آن نیامده بود، و من هم آدمی نبودم که به بعضیها رو بزنم حتی برای آن افتخار بزرگ.
اما نمیدانم چه شد یک مرتبه عصر همان روز یکی از آقایان روحانی با من تماس گرفت و گفت اسم شما را گذاشتیم توی لیست و شما حتما برای فلان ساعت در مسجد حظیره باشید با تجهیزات کامل تا با دست مبارک حضرت آقا معمم شوید.
باورم نمیشد نمیدانستم چه بگویم، یعنی من؟ و آن آرزوی دور و دراز؟
خدایا خواب میدیدم یا واقعیت بود؟
لباس نداشتم، آمادگی نداشتم، بدتر از همه وقت هم نداشتم و اما حالا در این گیر و دار، فکر مسئولیت این بار گران، و بی لیاقتی خودم که همیشه در دلم آن را نگه داشته بودم، گریبان وجدانم را محکم گرفته بود و تردیدی کشنده بلای جانم شده بود. داشتم جان میکندم، از طرفی معلوم نبود این فرصت دیگر تکرار شود و از طرف دیگر این نگرانی هولناک، که خدایا آیا من میتوانم این بار را به منزل برسانم یا نه؟ داشت مرا دیوانه میکرد.
چاره ای نداشتم، نمیتوانستم تصمیم بگیرم، زنگ زدم به حاج آقا حاج سید جواد آیت اللهی و قضیه را گفتم، حاج آقا هم، هم نصیحتم کردند و هم دعوای مفصلی که اینها کار شیطان است تا تو را از این نعمت محروم کند و...
حرفهای حاج آقا خیلی کمکم کرد، تصمیم کبرای خودم را گرفتم و رفتم.
چند ساعت بعد در یک فضای ملکوتی و شیرین، دستان نایب امام زمان(عج) را روی سرم حس میکردم که چقدر مهربانانه، عمامه را با یک دست و با کمک آن دست مجروحش روی سرمن قرار داد، ثانیه هایی غرق بوسیدن دستش شده بودم و همه حرفهایی که آماده کرده بودم را فراموش کردم. احساس میکردم دیگر حرفی برای گفتن و آرزویی برای رسیدن ندارم. فقط در صورتش نگاهی کردم و گفتم آقا برایم دعا کنید و آقا دعایی کردند که من هنوز منتظر اجابتش هستم.
یادم میآید وقتی هنوز به اندازه یک نفر با آقا فاصله داشتم تا برسم محضر ایشان، دستم ناخودآگاه روی سینه ام رفت و به آقا که رسیدم گفتم، السلام علیک یابن رسول الله، آه که شیرینی جواب آن سلام به حلاوت همان لحظه بوسیدن دست های آقایم بود و چقدر شیرین بود.
برگشتم منزل و روزها هنوز در دلم از آن نگرانی اندکی باقی مانده بود که آیا من میتوانم حق این امانت را ادا کنم یا نه؟
▫️خدا رحمت کند پدرم را، مرد ساده و زحمت کشی بود، عاشق امام و آقا و انقلاب بود، خیلی سواد بالایی نداشت همان پنج و شش قدیم، اما نمره معرفتش بالا بود. یک روز به من گفت بابا، من قبل از اینها یک سال پیش خواب معمم شدنت را دیده بودم.
پدرخوابهای خوبی میدید و تعبیرهای عجیبی هم داشت و درست هم در میآمد. خیلی کنجکاو شدم. پرسیدم چه خوابی؟
گفت یک سال پیش بود خواب دیدم حضرت آقا ایستاده اند، من هم کنارشان بودم و تو دورتر ایستاده بودی. آقا به من اشاره کردند و گفتند ایشان پسر شما هستند و من گفتم بله آقا. فرمودند طلبه هست گفتم بله آقا. فرمودند چرا معمم نمیشود؟ و من دلایلی را که میدانستم گفتم. آقا فرمودند بگو بیاید خودم با او صحبت میکنم. من هم تو را صدا زدم، تو هم سریع آمدی خدمت آقا و من رفتم آنطرفتر.
حرفهای شما را نمیشنیدم اما حس خوبی داشتم و شما گرم صحبت بودید که از خواب بیدار شدم، همانجا به خودم گفتم همین امسال دست آقا معمم میشود.
▫️و همین هم شد. خدارحمتش کند چه دل زلالی داشت.
با این رؤیایی که بابا تعریف کرد خیلی دلم آرام گرفت و از خدا خواستم که من را کمک کند تا آبروی آن دست مجروحی باشم که آن همای سعادت را برسرم گذاشت.
روزها و سالها از آن اتفاق شیرین گذشته است و اما من هنوز در اعماق قلبم نگرانم که آیا این بار امانت، به سلامت به سرمنزل مقصود خواهد رسید؟
امیدوارم غیر از این نباشد. ان شاء الله.
مهدی مهدوی نژاد
بامداد یکشنبه ۱۲ دیماه ۱۳۹۵
Related Assets:
- شور ونشاط مردم از دیدار نزدیک با رهبر خویش/حضور افراد کهنسال در میان استقبال کنندگان/رفع بیکاری و حل معیشت مهمترین درخواست مردم از رهبر انقلاب
- الطاف در دیدار با رهبری تا به امروز برایم ماندگار است
- تصاویر/خاطراتی که هرگز از ذهن یزد فراموش نمی شود
- تصاویر/گرامی داشت سالروز سفر رهبر معظم انقلاب در امامزاده جعفر(ع) یزد
- زندگی یزدی ها مصداق سبک زندگی ایرانی - اسلامی/ فتنه 88 ؛ بزرگترین منکر تاریخ انقلاب است/واقعیت هایی درباره سران فتنه
- سرنوشت «پروژه ای به نام ۱۵ دی» در ابرکوه