بوی کباب شدن آرپیجی زن ایرانی منطقه را پر کرده بود/فاصله طبقاتی در جامعه نگران کننده است +تصاویر
به گزارش یزدرسا؛ محمد رضا اکرمی متولد سال 1342 یکی از فرماندهان ابرکوهی است که در جبهه های جنگ تحمیلی فرماندهی بخشی از جبهه را برعهده داشته و امروز در گفتگو با سرو ابرکوه، گوشه ای از خاطرات خود را از آن دوران ایثار و مقاومت بیان می کند:
6 سال در جبهه ها فرمانده بودم
اکرمی اظهار کرد: وقتی 17 ساله بودم و پس از گرفتن دیپلم وارد سپاه شدم که در همان سال، یعنی سال 59 جنگ نیز آغاز شد. در ابتدای جنگ به عنوان تک تیرانداز به جبهه اعزام شدم، ولی بعد از گذشت حدود 6 ماه در سال 61 به سِمَت فرمانده دسته، سال 62 فرمانده گروهان و از سال 63 تا پایان جنگ، به سِمَت فرمانده گردان منصوب شدم.
وی خاطرنشان کرد: اوایل که در لشکر 19 فجر استان فارس بودم تعداد کمی از ابرکوه در آن حضور داشتند اما از سال 64 که به تیپ 18 الغدیر یزد پیوستم، بسیاری از بچه های ابرکوهی در گردانی بودندکه تحت فرماندهی من بود.
فرمانده ابرکوهی دفاع مقدس ضمن بیان اینکه 6 سال به عنوان فرمانده در جبهه های جنگ حضور داشته است، تصریح کرد: عملیات های «الله اکبر» در سوسنگرد ( به عنوان نیروی عادی)، والفجر مقدماتی، والفجر یک، والفجر 4، خیبر، طریق القدس، رمضان، محرم، والفجر8 از جمله عملیات هایی بود که در آن حضور داشتم.
سخت ترین عملیات والفجر 8 بود که معجزه وار موفق شدیم
اکرمی سخت ترین عملیاتی را که فرماندهی آن را برعهده داشت، والفجر 8 دانست و گفت: عملیات والفجر 8 در منطقه فاو به علت آبی و خاکی بودن ویژگی خاصی داشته و بسیار مشکل تر از سایر عملیات ها بود. چرا که عراق از عامل شیمیایی استفاده می کرد و تنها سنگر ما، قایق هایی بود که بر روی اروند شناور بودند. تعداد شهدای این عملیات بسیار زیاد بود و حدود 80 نفر از رزمندگان تیپ الغدیر نیز جزء آن شهدا بودند.
وی یادآور شد: عملیات مذکور منجر به فتح فاو شد که در آن زمان یک پیروزی بزرگ برای ایران محسوب می شد. زیرا ما 100 درصد به پیروزی امید نداشتیم و تنها با تکیه بر برنامه ریزی های انجام شده و تجربه بالای فرماندهان احتمال موفقیت می دادیم.
جانباز جنگ تحمیلی ادامه داد: عملیات والفجر 4 برای من یکی از شیرین ترین عملیات ها بود که در غرب کشور و مرز شهر «بانه» انجام شد. در این عملیات حدود 48 ساعت بر روی بلندترین تپه ها پیاده روی کردیم تا بتوانیم آخرین پاسگاه های عراق را تصرف کنیم. جذابیت عملیات مذکور نیز از این جهت است که ما هرگز تصور نمی کردیم که به نتیجه برسیم، اما به صورت معجزه آسایی از تپه «لاری» عبور کردیم و آخرین پاسگاه عراقی ها را هم گرفتیم.
اکرمی در بیان یکی از خاطرات عملیات والفجر 4، اذعان کرد: هوا که روشن شد عملیات نیز به پایان رسیده بود. ظهر که شد غذاها را در بین رزمندگان تقسیم می کردند که یکی از بچه های گردان ما آمد و گفت: کمی پایین تر بوی کباب می آید، چرا غذای ما با آنها متفاوت است؟ به آنها کباب می دهند و به ما استمبلی پلو؟ در پاسخ به او گفتم که چنین چیزی امکان ندارد زیرا غذاها در یک آشپزخانه طبخ می شود و تفاوتی ندارد.
بوی کباب شدن آرپی جی زن ایرانی منطقه را پر کرد
وی تأکید کرد: در همین حال خودم هم بوی کباب را حس کردم و یکی از بچه ها را فرستادم تا ببیند که ماجرا چیست. وقتی او بازگشت گونه هایش پر از اشک بود و فقط گریه می کرد. از او پرسیدم غذای آنها کباب بود؟ در حالی که همچنان گریه می کرد با بغض گفت: عجب کبابی!
این فرمانده بازنشسته افزود: یکی از آرپی جی زن های خودمان که تعداد زیادی نارنجک به خودش بسته بود تا هنگام برخورد با عراقی ها از آن استفاده کند، آتش گرفته بود و چون تعداد نارنجک ها زیاد بوده کسی نمی توانسته او را نجات دهد و آتش را خاموش کند و او مانند کباب سوخته بود... بعد همه متوجه شدند که این بوی کباب شدن یک جوان بوده، نه غذا!
اکرمی ابراز داشت: خاطرات شیرین در جنگ بسیار کم است اما همین که در یک عملیات پیروز شده یا منطقه ای را فتح می کردیم، با وجود اینکه مجروح و شهدای زیادی هم برجای می ماندند اما چون توانسته بودیم به هدف خود برسیم، خستگی از تن مان بیرون می رفت.
اکرمی یکی از خاطرات شیرین خود را بدین شرح بیان کرد: در بحبوحه عملیات قدس 5 برای انجام یکسری هماهنگی ها به مقر لشکر در اهواز رفته بودم. هنگام غروب که برگشتم تعداد 5 نفر از رزمندگان ابرکوهی را دیدم که از سنگر(سنگرمان همان قایقی بود که بر روی آب شناور بود) آمده و مشغول صرف چای، عصرانه و صحبت هستند.
با دیدن این صحنه از اینکه آنها ایمنی و امنیت را رعایت نکرده اند بسیار ناراحت شدم و از سر دلسوزی بساط آنها را بهم ریختم که با ناراحتی وارد قایق شدند. همین که آنان از جای خود بلند شدند تا سوار قایق شوند به فاصله چند ثانیه، یک خمپاره دقیقا در همان جایی که نشسته بودند فرود آمد. خوشبختانه دلسوزی من در آن لحظه موجب زنده ماندن 5 رزمنده از جمله هدایت جهانی پور، سید عباس هدایت، حاج حسن فاتحی و ... شد.
تکه تکه های بدن بیسیم چی به آسمان رفت
وی در رابطه با تلخ ترین صحنه ای که در جنگ مشاهده کرده است، یادآور شد: اینکه کسی شاهد جان دادن دیگران باشد خود بسیار دردناک است اما تلخ ترین صحنه ای که در ذهن من حک شده، لحظه ای بود که یک گلوله آرپی جی به بدن بیسیم چی من که در کنارم بود، برخورد که و تکه تکه های بدنش به آسمان پرتاب شد. وقتی آرپی جی قدرت منفجر کردن یک تانک را دارد، حال تصور کنید که اگر با بدن یک انسان برخورد کند، چه می شود!
این رزمنده که خود از ناحیه سر، دست و شیمیایی جانباز هم می باشد، در رابطه با شاخصه فرماندهان دفاع مقدس، تأکید کرد: تجربه بودن در مناطق جنگی، استعداد ذاتی، ایثار و فداکاری، اخلاص و شجاعت (گاهی فرماندهان می بایست در تاریکی شب وارد عملیات شوند در حالی که مسئولیت حدود 400 نفر دیگر را هم بر عهده داشتند) از جمله ویژگی های فرماندهان جنگ بود.
در جنگ وفور نعمت بود
اکرمی در رابطه با امکانات موجود در جبهه های جنگ گفت: اگر چه جنگ بود اما از نظر امکانات خوراکی و پوشاکی وفور نعمت وجود داشت و هرگز از این نظر سختی نبود. از نظر امکانات نظامی در اویل جنگ مشکلات زیادی وجود داشت که این موضوع نیز رفته رفته برطرف شد و وضعیت در اواخر جنگ بهتر شده بود.
فاصله طبقاتی در جامعه نگران کننده است
وی در مقایسه جامعه امروز با زمان جنگ، تصریح کرد: در گذشته تفاوت یک مسئول یا فرمانده با یک بسیجی ساده در امکانات رفاهی، معیشت و زندگی نبود، بلکه این مسئولیت های آنان بود که موجب تمایز آنها می شد. به این معنی که هرگز فاصله طبقاتی بین فرمانده و افراد زیردست وجود نداشت در حالی که امروز این فاصله طبقاتی نگران کننده شده، ضربه مهلکی بر پیکر جامعه زده و روحیه جوانان را تضعیف می کند.
این فرمانده جنگ تحمیلی ادامه داد: دیروز اگر صحبت از حضور در خط مقدم بود، ابتدا فرماندهان خود پیشقدم می شدند، اما امروز ما می بینیم که عده ای از مسئولین حقوق های نامتعارف می گیرند و زندگی آنچنانی دارند و مردم را به قناعت و صرفه جویی دعوت می کنند. پس مسئولین باید ابتدا خود مجری باشند تا دیگران از آنها یاد بگیرند؛ به فرموده امام خمینی یک عالِم می تواند عالَمی را خراب کند.
رفتار و گفتار مسئولین الگو و راهگشای مشکلات
اکرمی اظهار کرد: برخی از مسئولین روحیه مردم و جوانان را روز به روز خرابتر می کنند؛ حقوق های نامتعارفی که الان وجود دارد تأثیر منفی زیادی در جامعه گذاشته و خدا می داند باید چقدر کار فرهنگی انجام شود تا این تأثیرات منفی از ذهن جوانان بیرون رفته و اعتماد آنان جلب شود.
وی ادامه داد: در شرایط فعلی این عمل مسئولین است که می تواند راهگشا باشد. حال اگر این اعمال منفی باشد، مسلماً عواقب سوئی خواهد داشت و موجب سلب اعتماد مردم می شود. فاصله ای که بین مردم و مسئولین است کارها را سخت و پیچیده می کند.
کسی با انگیزه مالی در جبهه فعالیت نمی کرد
این رزمنده دفاع مقدس یادآور شد: جنگ ما را چند رکن اصلی پیش بُرد که مهمترین آنها ایمان، اخلاص و اعتقاداتی بود که رزمندگان داشتند و هیچ جوانی پیدا نمی شد که با انگیزه مالی پا به جبهه بگذارد. امروز هم اگر مسئولین با نیت خالص کار کنند و خوشان را از مردم جدا ندانند، بسیاری از مشکلات حل می شود.
برخی فیلم ها در مورد جنگ واقعی نیست
این فرمانده ابرکوهی دفاع مقدس در خاتمه یادآور شد: بهتر از مسائل و ماجراهای جنگ به صورت واقعی بازگو شود. بسیاری از فیلم هایی که در رابطه با جنگ ساخته می شود بیشتر موجب خنده می شود تا تأثیر گذاری. اگر واقعیت ها به صورت فیلم و کتاب بیان شود بسیار ماندگارتر بوده و ناخودآگاه تأثیر خود را خواهد گذاشت.
انتهای پیام/ م.ف
مراسم عزاداری و محرم سالار شهیدان در جبهه
درست کردن شربت در محرم پس از مداحی هیئت ها
وسایل و امکانات ساده پذیرایی با چای
اکرمی فرمانده ابرکوهی در کنار محسن رضایی
سفره هفت سین در سنگر با تجهیزات جنگی
Related Assets:
- دفاع مقدس آیینه تمام نمای سلحشوری ملت ایران در برابر دشمنی است
- امنیت امروزکشور در سایه قدرت دفاعی ماست/سردارسلیمانی؛ تعیین کننده امروزسیاست خاورمیانه
- روایت تصویری از برگزاری نمایش میدانی « کد 38 » در دهکده مقاومت یزد
- صحنه های واقعی جنگ در سینمای ایران به خوبی نمایش داده نمیشود/ ایمان؛ تنها سلاح رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس
- جمعی از مردم بخش بهمن ابرکوه به کمپین «تا آخر ایستاده ایم» پیوستند +تصاویر
- نگرش منفی به زندانیان پس از آزادی، باعث طرد آنها از جامعه میشود
- معرفی 15 سردار شهید ابرکوهی در یک نگاه + عکس و زندگینامه