تاملی دیگر در کاستیهای سیستم درمان
یزد رسا؛ بیماری عباس کیارستمی به عنوان چهره مشهور هنری و متعاقب آن درگذشت وی موجب شد تا پرونده پزشکی و حرف و حدیثها درباره قصور و تقصیرهای احتمالی در جریان معالجه و رسیدگی به وی بازتاب نسبتا گستردهای پیدا کند. همچنین باعث شد تا وزارت ارشاد و نیز وزارت بهداشت و درمان به طور ویژه رسیدگی به او را در دستور کار قرار دهند و حتی وزیر بهداشت شخصا به عیادت وی رفت و در روزها و هفتههای پایانی، اشراف خاصی بر روند درمان وجود داشت.
هرچند گمانهزنیها درباره چرایی و چگونگی سیر درمان و فوت این شهروند نسبتا مشهور هنری ادامه دارد، اما آنگونه که از برخی قرائن و شواهد برمیآید، نمیتوان از قصور و تقصیرهای احتمالی پزشکی در این زمینه غافل شد.
البته شهرت نسبی بیمار فوت کرده در این ماجرا موجب برجستهشدن موضوع و معطوف شدن بیشتر توجه رسانهها به آن شد، اما واقعیت این است که اوضاع رسیدگیهای بهداشتی و پزشکی و مسئولیتپذیری متصدیان در این بخش اعم از مسئولان و پزشکان در مجموع آنگونه که باید و شاید، نیست. این واقعیتی غیرقابل انکار است. معمولا هر کسی سر وکارش به بیمارستانها بیفتد و بیماری نسبتا قابل توجهی داشته باشد، می تواند شواهد و مصادیقی از این ادعا را مشاهده کند. البته به طور معمول متصدیان از روند موجود دفاع می کنند اما این دفاع نمی تواند برای همگان پذیرفتنی باشد. کافی است به اخبار متعددی توجه کنیم که از کمکاری و سهلانگاریها در مراحل گوناگون درمان و رسیدگی های پزشکی حکایت میکنند؛ از آغاز پذیرش و شروع درمان گرفته تا ترخیص و ... . برخی سهلانگاریها حقیقتا دردناک است. از باب مشت نمونه خروار تامل در ماجرای دردناک مادر بارداری که به جای کپسول اکسیژن، کپسول حاوی گاز دیگری به وی وصل میشود و مادر دچار سوختگیهای دردناکی میگردد، میتواند عبرتآموز باشد:
«داستان از یک زایمان ساده شروع میشود... وقتیکه مادر با احساس درد و ناراحتی به اورژانس بیمارستانی در شمال تهران مراجعه میکند. هفته سی و هفتم بارداری است و مادر انتظار دوقلوهایش را میکشد. به اظهار پزشک اورژانس حال مادر نامساعد تشخیص داده میشود و بنا به پیشنهاد وی مادر برای زایمان پیش از موعد بستری میشود.
مادر جوان در بیمارستان بستری و دوقلوها متولد میشوند. اما بعد از عمل حادثهای تلخ رقم میخورد که شیرینی تولد دوقلوها را برای پدر و مادر تلخ میکند.
پس از عمل مادر به اکسیژن نیاز پیدا میکند؛ ولی در اتاق عمل به محض اینکه ماسک اکسیژن را روی صورت بیمار قرار میدهد، وی دچار سوختگی شدید میشود.
ظاهرا این عارضه بر اثر نوع گاز پر شده در کپسول اکسیژن است؛ اینکه به جای گاز اکسیژن گاز دیگری در آن پر شده و باعث میشود صورت، لب، دهان، گلو، ریه و چشمان این مادر دچار سوختگی شدید شود.
مادر بلافاصله پس از این حادثه به مدت یک روز به کما میرود و پس از به هوش آمدن در بخش سوختگی بیمارستان چمران بستری میشود و ... . وی همچنان با استفاده از لوله تراکستومی که در داخل گردنش گذاشته شده است نفس میکشد و تغذیه میکند و توان صحبت کردن نیز ندارد.»
این از باب مشت نمونه خروار بود و مصادیق از این دست فراوان است. این همه البته هرگز به معنای نادیده گرفتن تلاشهای دلسوزان عرصه پزشکی اعم از پزشکان و پرستاران و ... نیست بلکه تاکیدی است بر ضرورت تحولی فراگیر و ریشهای در بخش بهداشت و درمان کشور. نکته دیگر رفتارهای دور از شان برخی بیمارستانهای عمدتا خصوصی با بیماران تهیدست و تبدیل بیمارستان به تجارتخانه است. همین چند هفته پیش بود که برخی سایت ها از بیماری خبر دادند که پس از چند روز بستری شدن در بیمارستان، فوت کرده و چون بازماندگان توانایی مالی برای تسویه حساب نداشته اند، جسد بیمار فوت شده شان توسط بیمارستان گرو نگه داشته شده است!! این رفتارها چنان دور از اخلاق و انسانیت است که حتی یک مورد آن هم زشت و نارواست چه رسد به این که دریابیم نه اولینشان بوده است و نه آخرینشان.
نویسنده : حامد اردکان نیا
پایان پیام/م