این خط دهی مغرضانه که با خود پیش فرض ناامیدی، تعجیل و تهدید داشت؛ حتی به مخاطب فرصت آن را نمیداد که منتظر پایان نشست کمیسیون مشترک برجام و خروجی آن بماند چراکه تنها گزینه پیشنهادی «شکست محتوم» بود که که از قبل برایش یک «مقصر بالقوه» پیدا کرده بودند: ایران!
به این ترتیب، برای رسانههایی که قرار بود به مخاطب خود این خط خبری غلطانداز را القا کنند؛ گوش شنوایی باقی نمیماند تا بلافاصله بعد از پایان کمیسیون مشترک برجام، پذیرای این جمله مثبت از «انریکه مورا» معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا باشد که میگفت: «شاهد تجدید اراده در همه طرفین مذاکره هستیم. تمامی طرفهای مذاکره کننده تأیید کردند تا زمان حصول توافق به مذاکرات ادامه میدهند».
ظاهراً تعمد این رسانهها به چشم پوشی از واقعیتی که در اتاق مذاکرات وین جریان دارد، تا حدی است که حتی اظهارنظرهای انجام شده از سوی وابستههای خودشان هم نادیده میگیرند مانند جملهای که از قول یک مقام ارشد اروپایی نقل شد با این مضمون که «اکنون، مذاکرات در مسیر منطقی در حال پیشرفت است».
این مقدمهای بود برای آنکه بگوییم تعجب «میخائیل اولیانوف» مذاکره کننده ارشد روسیه در گفتگوهای وین را درک میکنیم؛ وقتی که در توئیتر مینویسد: عجله داشتم و از حرفهایی که به خبرنگاران گفتم «سوء تعبیر» شد. آگاه باشید که من موضع ایران را مثبت ارزیابی کردم و نه منفی.
در توضیح این مثال، یادآوری میکنیم که اولیانوف در مصاحبهای، گفته بود «مذاکرات وین در مسیر درستی قرار گرفته و کسی وقت تلف نمی کند» اما وبگاه یک شبکه معلوم الحال، تیتر زده بود «مذاکرات اخیر در وین فقط وقتکشی از سوی ایران بود» - عنوانی که جا دارد به نشانه ناباوری، دست کم یک خط «علامت تعجب» مقابلش بگذاریم!
البته، این حس وظیفه شناسی طرف روس برای بازگرداندن جریان خبری به مسیر درست و بی حاشیه جای قدرشناسی دارد اما تجربه ثابت کرده که حتی اگر وی با فراغ بال و خیلی شفاف هم با خبرنگارهای «ایران اینترنشنال» صحبت میکرد که حقوقشان را از میهمانهای «آن طرف میز مذاکره می گیرند»، باز هم آنها همان چیزی را روایت میکردند که باب میل خودشان بود.
مثلاً فرقی نمیکرد که ایران بعد از وقفه هفته گذشته، بارها و بارها بگوید که «قصد نداریم دستاوردهای ۶ دور گذشته را کاملاً نادیده بگیریم؛ بلکه از آن به عنوان مبنایی برای دمیدن روحی تازه به کالبد مذاکرات استفاده میکنیم و پیشنهادهایمان هم به طور کامل منطبق با مفاد برجام طراحی شده است».
می گویم فرقی نمیکرد چراکه مثلاً همین بخش فارسی «بی بی سی»، یک روز بعد از آغاز نیمه دوم مذاکرات که هنوز هم در جریان است؛ این شایعه را که ایران به کل توافقهای به دست آمده در شش دور قبلی را کنار گذاشته، تکرار کرد. شاید هم لازم باشد برای این بدفهمی عامدانه چارهای بیندیشیم که ظاهراً سادهترین راه حلش تأکید مؤکد به همان شیوهای است که اولیانوف در پیش گرفته است؛ مثل این توئیت که در آن نوشت: «در کمال تعجب، برخی تحلیلگران و روزنامهنگاران اوضاع در مذکرات وین را دراماتیک و «تقریباً بنبست» توصیف میکنند. در این مورد، اینطور نیست. پس از وقفهای، مذاکره کنندگان به کار دیپلماتیک عادی بازگشته و مذاکرات فشرده را ادامه دادند. فضا مثبت است».
جای سوال است که چرا بین آنچه در اتاق مذاکره میگذرد با آنچه که به تحریریه «بی بی سی» و «ایران اینترنشنال» میرسد؛ این همه تفاوت وجود دارد یا این توئیت که بد نبود یک نسخه از آن را برای رسانههایی مثل بی بی سی هم بفرستیم؛ شاید از حجم بدفهمی شان کاسته شود: «گفتوگوهای وین از پیشنویسهای تهیهشده تا تاریخ ۲۰ ژوئن (زمان پایان ششمین دور مذاکرات) به پیش خواهد رفت، اما ایدههای جدید ایران بایستی به نحو مناسب مورد رایزنی قرار گرفته و کاملاً مورد بررسی قرار بگیرند. این یک اصل در دیپلماسی چندجانبه است».
جای سوال است که چرا بین آنچه در اتاق مذاکره میگذرد با آنچه که به تحریریه «بی بی سی» و «ایران اینترنشنال» میرسد؛ این همه تفاوت وجود دارد. البته، تعجب نمیکنیم اگر بگویند قبل از فشردن دکمه انتشار، خبرهایشان از زیر دست یکی مثل «آنالنا بائربوک» وزیر خارجه جدید آلمان گذشته که با نشنیده گرفتن اظهار امیدواری «انریکه مورا» یا همان «مقام اروپایی مطلع»، مدعی شد: «هیچ پیشرفتی نداشتهایم. ایران مذاکرات را شش ماه به عقب برگردانده است».
اما سوال اساسیتر آن است که اصولاً، تروئیکای اروپایی آن طرف میز که این روزها در قالب رفیق دزد (آمریکا)، شریک قافله مذاکرات وین شده، دنبال چیست؟
حکایت تهدید و دانه پاشیدن
جای تعجب است که چرا این اروپاییها که این قدر خود را برای گفتگوهای وین مشتاق و جدی نشان میدهند؛ چرا بعد از وقفه پنج ماه و ۹ روزه قبلی، دست خالی به میز مذاکره برگشتند؟
این نکتهای بود که «حسین امیرعبداللهیان» وزیر خارجه ایران هم در صحبتهای قبلی با «جورف بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، به آن اشاره کرد و گفت: «تاکنون ما هیچ پیشنهاد سازنده و روبه جلویی را از طرف مقابل دریافت نکردهایم و این در تعارض با اعلام حضور جدی آنها در مذاکرات است».
اما، وقتی رفتارشان را در حدفاصل وقفه یک هفتهای مابین ۸ آذر تا ۱۸ آذر و حتی همین الان که نیمه دوم دور جدید در جریان است؛ مرور میکنیم؛ به یک «تکرار هدفمند» می رسیم که از این قرار است:
تهدید قبل از ورود به کمیسیون برجام مبنی بر اینکه این آخرین شانس ایران است.
جمله «پیشرفت هایی داشتیم» که بلافاصله بعد از خروج از اتاق مذاکره میگویند.
موج رسانهای که با طرح یک شایعه درباره مواضع ایران آغاز میشود.
سکوت کش دار تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) در تائید همان شایعه که معلوم نیست چه کسی به تحریریه رسانههای آن طرف ارسال کرده است.
اولین اظهار نظر رسمی از طرف یکی از وزرای خارجه تروئیکا که با خوش بینی ساعات اولیه بعد از خروج از کمیسیون برجام خیلی تفاوت دارد و آغازگر موج جدیدی از تهدیدها است.
در لابلای این رفتار تکراری، تروئیکای اروپایی این سناریو را دنبال میکند که آمریکا را مشتاق از سرگیری تعهداتش جلوه دهد که این خط خبری از سوی رسانههایی مثل «نیویورک تایمز» دنبال میشود که در آن سعی میکند دعوای صوری واشنگتن-تل آویو، شاهدی بر ادعای علاقه ایالات متحده به ادامه دیپلماسی با ایران تلقی کند.
همزمان، آنها میکوشند ایران را زیاده خواه جلوه دهند و ادعا میکنند که تهران قصد دارد زیر میز مذاکره بزند که گزارشهای بی بی سی و ایران اینترنشنال این خط را دنبال میکند.
آرایش جدید سیاسی و رسانهای تروئیکا تداعی کننده برنامهریزی برای تداوم فشار همهجانبه به ایران برای امتیازگیری حداکثری و یا افزایش سطح تنش است در عین حال، تروئیکا و آمریکا در راستای پیشبرد بازی مقصرنمایی ایران، ژست واحدی گرفتهاند که ادعاهای «لیز تراس» وزیر خارجه انگلیس مبنی بر اینکه هر کاری میکنیم تا ایران به تسلیحات هستهای دست نیابد؛ در این راستا تعبیر میشود.
از سوی دیگر، رسانههایی مثل «سی ان ان» به دنبال جدی نشان دادن این ژست اتحاد هستند که نمونه آن گزارشی درباره گفتگوهای آمریکا و رژیم صهیونیستی درباره انجام رزمایش علیه ایران است.
در سوی دیگر قضیه، «رابرت مالی» نماینده ویژه آمریکا در امور ایران تهدید میکند که «شکست مذاکرات وین، فشارهای شدید اقتصادی و دیپلماتیک برای ایران به همراه دارد» و همزمان، روزنامهای مثل «الشرق الاوسط» این خط را دنبال میکند که اگر ایران موضعی واقع گرایانه نگیرد، او که برای مذاکرت گروه ۷ به «لیورپول» انگلیس رفته، دیگر به وین باز نمیگردد که این قضیه خودش جای سوال دارد چراکه ایران با ۱+۴ مذاکره میکند و اساساً با هیئت آمریکایی صحبتی ندارد که حضورش در وین حائز اهمیت باشد.
در واقع، تروئیکای اروپایی و آمریکا که رابرت مالی نمایندگی اش را به عهده دارد؛ به دنبال آن هستند که با نادیده گرفتن پیشرفتهایی که در اتاق مذاکره حاصل میشود؛ ذهن جامعه ایرانی را با اهرم فشار و تهدید آشفته کنند که یکی از نتایج آن، ایجاد نوسانات اقتصادی تعمدی با هدف ضعیف کردن موضع دولت جدید ایران و واداشتن آن به اعطای امتیازات بیشتر در میز مذاکره است.
اما همه اینها نباید مانع از دیدن انحراف ظریف و ناگهانی شود که در میانه این همه تهدید، در جهت گیری رسانههای آن طرف ظاهر میشود مثل اذعان خبرنگار بی بی سی به اینکه به رغم رجزخوانیهای وزارت دفاع آمریکا و کاخ سفید، رابرت مالی مستقیماً به گزینه نظامی علیه ایران اشارهای نمیکند. یا گزارش «نیویورک تایمز» که مینویسد درز محتوای جلسه «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی آمریکا مبنی بر بررسی گزینههای نظامی، عامدانه و فقط برای کاهش نگرانیهای اسرائیل بوده است.
خوب که نگاه کنیم، همه ماجرا درست مثل آن میماند که آمریکا به کاستیهای خود در برخورد با ایران اشراف داشته باشد اما به طمع اینکه امتیازات بیشتری بگیرد؛ به تهدید رو بیاورد و همزمان، گوشه ذهنش این نگرانی را هم داشته باشد که مبادا تهدیدهایم نتیجه معکوس بدهند و دستم از آنچه هست خالیتر بماند؛ پس بهتر است چیزی بگویم که اثر آن تهدید را کم کند. این «بلاتکلیفی» که با رجزخوانی و در عین حال دانه پاشیدن همراه است؛ در خط خبری رسانههای آن طرف موج میزند و موضوعی نیست که از چشم ایران پنهان مانده باشد.