ID : 15507206
طرفداران برگزاری کنسرت ها بخوانند!/(بخش اول)؛

تفاوت «نشاط تخدیری» با نشاط واقعی چیست؟


اين درست نيست که ما بگوييم شادي خوب است، غم بد است، مرگ بر هر چه غم، درود بر هر چه شادي. اينها مغالطه هايي است که گاهي توسط عدهاي صورت مي گيرد.

به گزارش یزد رسا به نقل از عصر فرهنگ، این روزها برگزاری جنگ ها و کنسرت های متعدد به بهانه افسردگی مردم در درالعباده باب شده است. نوشتار زیر که پاسخی به این ادعاهاست از کتاب «موسیقی» اثر استاد محمد رضا شایق، مفسر قرآن و متفکر برجسته استان یزد  استخراج شده است:

يکي از ادعاهاي مطرح شده اين است که موسيقي باعث شادي و نشاط ميشود و غم و اندوه را از دل انسان ميبرد.

دو نوع نشاط و شادماني وجود دارد:

الف- نشاط حقيقي و خوب، ب- نشاط مصنو عي(تخديري).

نشاط تخديري چند ويژگي دارد:

1- بدون زحمت به دست ميآيد. يعني شخص براي به دست آوردن اين نشاط نبايد زحمت بکشد؛ مثلاً شخص چند ثانيه بعد از  مصرف يک قرص روانگردان خود را در اوج آسمان و فضا و در حال پرواز ميبيند يا با چند جرعه از خود بيخود ميشود، همينطور است شادي ناشي از استعمال مواد مخدر؛ اما کدام شادي واقعي و عالي بيزحمت حاصل ميشود؟ بايد خود يا ديگري زحمت بکشيم تا به شادي برسيم. مثلاً شخص فقير و ناداري که به او ارث فراواني ميرسد؛ ميگويد من بدون زحمت به اين شادي رسيدم! ميگوييم: شخص ديگري زحمت آن را کشيده و براي شما گذاشته است.

به يک پزشک متبحّري که مريضي را از مرگ نجات داده ميگوييم: چرا شاد هستي؟ ميگويد: چون جان يک انسان را نجات دادم. يا دانشجويي که در يک آزمون در سطح کشور مقام اول را کسب کرده يا ورزشکاري که در سطح جهان رتبه برتر ميآورد. کدام يک از اين شاديها بدون رنج حاصل ميشود؟ پس شادي حقيقي به تدريج به دست ميآيد اما شادي تخديري ناگهان ايجاد ميشود.

2- شادي واقعي فکر انسان را تقويت ميکند، عقل انسان در اين شادي درست کار ميکند. اما شادي تخديري نظام فکري را به هم ميريزد، فکر را عليل و ضعيف ميکند و خيالات را بر انسان مسلط ميسازد، فکر را از پرداختن به واقعيت بازميدارد. مثل انسان معتاد که دو حالت دارد قبل از مصرف مواد مخدّر فقط به مواد فکر ميکند بعد از مصرف هم نميتواند به چيزي فکر کند. چنين انساني نميتواند به همسر، فرزند، کشور و اطرافش فکر کند.

يکي از ويژگيهاي موسيقي همين است که احساس را برمي انگيزد. در واقع هر بعدي از ابعاد انسان وقتي بر سرش بکوبيم ضعيف مي شود. اگر مدام در مسائل عقلي و برهاني کار کرديم عقلمان نيرومند ميشود. موسيقي احساس را شعلهور و عقل را تعطيل ميکند. وقتي موسيقي نواخته ميشود در سماع، فرد کارهايي را انجام ميدهد که در شرايط عادي از انجام آنها شرم ميکند اين نشانه پايين آمدن عقل در حال سماع است که به اين حالت طرب ميگويند. اصلاً در تعريف طرب ميگويند: خفت عقل.

3- از نشانههاي ديگر مواد مخدر اين است که هر چه بيشتر استفاده شود اثرش کم ميشود و شخص مجبور است براي پاسخ به نيازش بيشتر مصرف کند. مثل معتادي که اول با کمي مواد ارضا ميشود ولي به جايي ميرسد که با ده برابر اين هم راضي نميشود.  يک آهنگ ساده روي يک شخصي که اصلاً آهنگ نشنيده خيلي سريع اثر ميگذارد، اما آيا بر يک موسيقيدان هم همين تأثير را دارد؟! آهنگي که بتواند يک موسيقيدان را تحريک کند بايد ده برابر اثر تحريک کنندگي داشته باشد؛ يعني او آنقدر شنيده که اثر تحريک کنندگي موسيقي در او ضعيف شده است. يکي از محققين فرانسوي (لوتر) ميگويد: اثر تخدير هيچ يک از مواد مخدر همانند موسيقي نيست. اخيراً ديده ميشود در غرب براي ارضاي افرادي که ديگر مواد مخدر روي آنها اثر نميگذارد موزيکهاي جديدي ساخته شده که چنان تهييج ميکند که بعضي از آن افراد رگهاي خود را ميزنند.

دربارة اينکه گفته ميشود موسيقي شادي ميآورد بايد گفت در قرآن دو واژة «فَرَح» و «مَرَح» آمده است. «فرح»، مطلق شادي (شادي به حق يا شادي باطل) است. «مرح» به شادي گفته ميشود که فقط از باطل به دست ميآيد. ابلغ آن کلمه «بَطَر»؛ شادماني و مستي به باطل است کسي که از وفور نعمت چنان بيخيال و شاد شده که چيزي نميفهمد. امام حسين(ع) فرمودند: «أنّي لَم أخرُج اشراً و لا بَطَراً» ، «اَشِر» شدت بالاتري را ميرساند. قرآن خطاب به دوزخيان ميفرمايد:

«ذَلِكُم بِمَا كُنتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِمَا كُنتُمْ تَمْرَحُونَ» 

اين مجازات به خاطر شادي باطلي است که در دنيا ميکرديد.

«إِنَّ اللهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ»

خدا صاحب شادماني باطل را دوست ندارد.

در سوره آلعمران ميفرمايد:

«لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوا وَ يُحِبُّونَ آن يُحْمَدُوا بِمَا لَمْ يَفْعَلُوا فَلَا تَحْسَبَنَّهُم بِمَفَازَةٍ مِّنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» ؛

کساني که به خاطر اعمال بدشان شادند و دوست دارند ديگران خوبيهايي که ندارند به آنها نسبت دهند عذاب سختي در انتظارشان است.

براي درمان افسردگي ترانه و دوستيهاي نامشروع را تجويز ميکند در صورتي که شادي و غم هيچ کدام اصالت ندارند.

هر گونه شادي مورد تأييد اسلام نيست. همانطور که همة غمها هم مردود نيستند. بعضي از شاديها، شاديهاي مذموم هستند؛ مثل:

- شادي از روي حسادت؛ که از خوردن سنگ به پاي محسود حاصل ميشود. وقتي فرزند محسود ميميرد حسود شاد ميشود اگر چه قبح آن را ميداند.

- شادي از روي کينه، مثل خوشحالي از مرگ کسي. خداوند در وصف منافقين ميفرمايد: وقتي پيروز ميشويد غمگين ميشوند و اگر مصيبت ببينيد شاد ميشوند.

- شادي از روي خودخواهي؛ اين شعار که من شاد شوم به هر قيمتي ميخواهد باشد، اين شادي قيمتي ندارد. مثل پيروز شدن در مسابقه به قيمت رفتن آبروي ديگري.

- شادي از روي غفلت و بيخبري.

- يا شادي از روي حماقت و نفهمي. خيلي از شاديهاي بعضي آدمهاي شاد از همين ناحيه است اصلاً قدرت تجزيه و تحليل ندارند، در مسائل اجتماعي نميتوانند تشخيص دهند مصلحت و مفسده چيست؟ خير و شر کدام است؟ چون حزب او به قدرت رسيده خوشحال است، قدرت تشخيص مصالح را ندارد نميفهمد چه به نفع جامعه است چه به ضرر جامعه. اين شادي ناشي از ضعف اطلاع و عقل است.

- نمونه ديگر، شادي ناشي از دستيابي به يک گناه است. بسياري از شاديها نتيجة رذالتهاي باطني همچون کبر، غرور، حماقت، و بيعقلي است.

در مقابل خيلي از غمها ناشي از عقل است. اين درست نيست که ما بگوييم شادي خوب است، غم بد است، مرگ بر هر چه غم، درود بر هر چه شادي. اينها مغالطههايي است که گاهي توسط عدهاي صورت ميگيرد، آقاي به اصطلاح کارشناس براي درمان افسردگي ترانه و رقص و دوستيهاي نامشروع را تجويز ميکند يعني شادي به قيمت ترويج فساد و روابط نامشروع به سبک غربي!

ادامه دارد...




summary-address :
Your Rating
Average (2 Votes)
The average rating is 5.0 stars out of 5.