تقلای بازگشت؛ بدون عذرخواهی
یزدرسا؛ سال 1388 یک سال فراموش ناشدنی در تاریخ معاصر ایران است. سالی که میشد به دلیل حضور حداکثری مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری و ثبت نصاب حضور 85 درصدی، یکی از شیرینترین سالهای سیاسی و اجتماعی این کشور کهن باشد، اما افسوس که عدهای خودخواه که خود را تافته جدا بافته میدانستند و بعضاً از قدیم با ولایت فقیه زاویه داشتند، با فتنهگری و اغتشاش و آشوب، این شیرینی را به کام مردم تلخ کردند.
تعبیر رهبر معظم انقلاب از حوادث سال 88، واژهای بود که تا سالهای سال در ادبیات سیاسی ایران خواهد ماند: « فتنه»!
فتنه بهترین واژهای است که میتوان برای حوادث تلخ سال 88 به کار برد. سادهانگاری است اگر آن اتفاقات را دعوای دو جناح بر سر یک انتخابات بدانیم. شاید در بحبوحه حوادث، تحلیل اوضاع کمی سخت بود اما حالا دیگر در برنامهریزیِ از قبل و پروژه بودن فتنه 88 نباید شک کرد. رسیدن به این نتیجه را اعترافات اندک اندک سران دولتهای غربی و به خصوص آمریکا مبنی بر حمایتها و برنامههای حساب شده خود درباره فتنه گران تسهیل میکند.
از ابتدای هنجارشکنی و آشوب پس از انتخابات 88، اکثریت کشورهای شرقی و غربی دخالت خود را در امور داخلی ایران شروع کرده و به امید سرنگونی جمهوری اسلامی ایران به حمایت تمام و کمال از فتنهگران و سران آنها پرداختند. این حمایتها نه تنها به صورت سخنپراکنی و موضعگیری سران غرب انجام میشد، بلکه آنها تمام توان لجستیکی و مادی و رسانهای خود را هم در اختیار سران فتنه قرار داده بودند تا به نتیجه مورد نظر خود برسند.
در داخل نیز کاندیداهای شکست خورده انتخابات با همراهی کسانی چون سیدمحمد خاتمی، اکبرهاشمی رفسنجانی، مرحوم منتظری و احزاب و تشکلهای اصلاح طلب، همچون مهرهای در دست دشمنان عمل کرده و روز به روز کارنامه سیاه خود را در خیانت به انقلاب و رهبری ننگینتر میکردند. متاسفانه تذکرات و توصیههای مکرر رهبر معظم انقلاب نیز مورد توجه سران فتنه قرار نگرفته و آنها خود را از قطار انقلاب پیاده و خود را در چشم مردم خوار و حقیر کردند.
تکلیف موسوی و کروبی که مشخص بود. این دو نفر با نثار انواع تهمتها به نظام و نامشروع خواندن انتخابات و شورای نگهبان و مقابله مستقیم با ولایت فقیه، علناً رو در روی جمهوری اسلامی ایستادند. اما اشخاصی هم بودند و هستند که اگر جرمشان به اندازه موسوی و کروبی نباشد، قطعاً کمتر از آنها نخواهد بود. آنها میتوانستند با نفوذی که در بین همفکران خود دارند و با عِلمی که نسبت به عدم امکان تقلب وسیع در سیستم انتخاباتی وزارت کشور داشتند، مانع از آشوبگری و قانونشکنی 8 ماهه شوند. اما افسوس که نه تنها مانع نشدند، بلکه خود بنزینی هم بر آتش افروخته شده میریختند.
یکی از این افراد که این روزها تقلای زیادی هم برای بازگشت به عرصه سیاسی نظام میکند، سیدمحمد خاتمی است. خاتمی اگرچه از تقلب در انتخابات صحبت نکرد-چون مطمئن بود امکان تقلب وجود ندارد- اما هرگز از همراهی با دو نامزد شکست خورده کوتاهی نکرد. مردم ایران مثلث فتنه 88 را موسوی، کروبی و خاتمی میدانستند و در تمام تجمعات صورت گرفته علیه فتنهگران، علیه خاتمی نیز شعار داده میشد.
مردم خاتمی را جزء سران فتنه میدانند چون تلاشی برای خاموشی آتش فتنه نکرد. خاتمی مقصر است چون به جای پشتیبانی از نظام و رهبری، نامههای فدایت شوم برای زندانیان و محکومین فتنه مینوشت. خاتمی هم فتنهگر است چون او که زمانی خود رییس جمهور این مملکت بود، به خوبی میدانست امکان تقلبی به این گستردگی در ایران محال است، اما دروغ بزرگ دوستانش را تکذیب نکرد. نهیب چندی پیش رهبری خطاب به کسی چون سیدمحمد خاتمی بود که: «چرا عذرخواهى نمیکنند؟ در جلسات خصوصى میگویند ما اعتراف میکنیم که تقلب اتفاق نیفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا کشور را دچار این ضایعات کردید؟»
واقعاً چرا امثال خاتمی، هاشمی، وزرای کشور اسبق و ... که میدانستند و میدانند تقلبی در کار نبود، جلوی این لطمه بزرگ به حیثیت انقلاب و نظام را نگرفتند؟ فرضاً که آن موقع خیال میکردند کار نظام تمام است و نیازی به بیان حقیقت نیست، اما حالا که دیگر نقشه شومشان نقش بر آب شده چرا به اشتباه خود اعتراف نمیکنند؟!
جالب اینجاست که این آقایان این روزها فضا را قدری به نفع خود دیده و در تلاشند خود را به عرصه رسمی نظام برگردانند، بدون اینکه به یاد بیاورند چه آتش افروزیهایی کردند و چه خطر بزرگی را متوجه نظام اسلامی کردند!
همان طور که مطرح شد، جرم خاتمی اصلاً کمتر از دو ضلع دیگر فتنه 88 نیست و این لطف بزرگ نظام است که او نیز مانند دوستانش مستوجب حصر نشد و متاسفیم که قوه قضائیه و دستگاههای امنیتی به پرونده سنگین خاتمی در سالهای اخیر و ارتباطش با بیگانگان رسیدگی نمیکند.
مدتی است اطرافیان خاتمی در تلاشند تا خاتمی را از مرگ سیاسی نجات داده و لیدرشان را بدون عذرخواهی بابت جرایمش به متن سیاست کشور بازگردانند و در این راه حاضر شدهاند حتی برخی مسائل همچون اعتراف خاتمی به دروغ بودن تقلب در انتخابات 88 و نیز شرکت مخفیانه او در انتخابات مجلس نهم را نیز بپذیرند.
اما آنها برای رسیدن به هدف خود دو مانع بزرگ پیش روی خود دارند: نظام و مردم!
نه نظام و نه مردم اجازه نمیدهند فتنهگران بدون عذرخواهی، مجدداً به عرصه سیاسی برگردند. اگر در جریان معرفی وزرا توسط روحانی، چند گزینهی شریک در فتنه دیده میشد، دیدیم که همگی گذشته خود را تخطئه کرده و هرچند در لفظ، اما به هرحال خط باطلی بر اقدامات فتنهگران کشیدند تا مجوز حضور در عرصه رسمی کشور را دریافت کنند.
امروز مشکل عمده اینها مردم هستند! اصلاح طلبان از مدتها قبل طرحهایی را برای تطهیر خاتمی برنامهریزی و اجرا کردهاند که هیچ یک از این طرحها نتیجه مطلوب آنها را نداشته است. اوج این اقدامات تلاش آنها برای حضور خاتمی در مراسم یادبود نلسون ماندلا به عنوان نماینده رییس جمهور ایران بود که با سکوت روحانی مواجه شد و شکست خورد.
همچنین برنامهریزیها برای حضور خاتمی در مراسم راهپیمایی 22 بهمن، حضور او در نمایشگاه کتاب و ... نیز به دلیل هراس از تکرار واکنش های مردمی به او ناکام مانده و حالا صحبت از حضور او در مراسم سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(ره) به میان آمده است.
در دوران پس از فتنه، هرکجا خاتمی در میان مردم حاضر شده، با واکنش سخت آنها مواجه شده است. حتی زادگاه او، یزد نیز حاشیه امنی برایش نیست. خوشبختانه مردم ما هنوز یادشان هست روزهای تلخ و سختی را که از خردادماه 88 شروع شد و کسانی چون خاتمی عامل اصلی این تلخکامی بودند.
آقای خاتمی! چارهای جز عذرخواهی از مردم ندارید! اگر واقعاً به مردم علاقه دارید...
احسان عابدی