حمایت خورجینی مسئولان اردکان از صنایع دستی و میراث کهن «قلب کویر»! +تصاویر
به گزارش اردکان گويا، رفتارهای دوگانه مسئولان در مواجهه با موضوع مهم صنایعدستی، حمایت از استادکاران و همراهی آنها در ترویج و شکوفا کردن این هنرهای رو به فراموشی، رنگ و رویی غبارآلوده دارد.
رفتارها و سیاستگذاریهای چند سال اخیر مسئولان شهرستان حاکی از آن است که این عزیزان هیچگونه نگاه ساختاری و واقعبینان به این حوزه ندارند و صنایعدستی و هنرهای سنتی را تنها و تنها برای فعالیتهای مناسبتی و نمایشگاهی میخواهند. هنر هایی که تنها برای غرفه و مجموعه نمایشگاهی است و بود و نبود این هنرها تا سال آینده و نمایشگاه آینده، آنچنان مهم نیست!
میتوان برای نمایشگاه سال آینده، چندتکه کرباس اردکانی از آن خانه، چند قطعه خورجین از جای دیگر و مابقی اقلامی که روزگاری تعلق فرهنگی و هویتی به اردکان داشته و حالا تنها به درد مصارف تبلیغاتی میخورد را جمع کرد واصلا برایمان مهم نباشدکه چه بر سر تهمانده میراث صنایعدستی اردکان آمده و احیاناً حفظ و توسعه پیدا می کند یا نه!
بهوضوح یکی از بدترین رفتارهای مسئولان را با حوزه صنایعدستی شاهد هستیم. هیچگونه حمایتی از فعالان در این حوزه صورت نمیگیرد و از طرف دیگر مشاهده میکنیم که چه تلاش و کوششی صورت میگیرد تا این تهمانده میراث صنایعدستی که هنوز به حیات خود ادامه میدهند مصادره شده و در جهت اهداف خاص مورداستفاده قرار گیرد.
هنرمندان صنایعدستی در اردکان سالها است که با اینگونه رفتارهای متناقض و ناخوشایند روبرو هستند. آنها هیچگونه توقع و حمایت آنچنانی از مسئولان ندارند و اکثر آنها کلاً عطای کار در این حوزه را به لقایش بخشیدهاند و در پی کار خود رفتهاند دستهای دیگر برای ذوق و دل خود و یا بهصورت سفارشی کار میکنند و خیال خود را از این بابت راحت کرده اند ولی واقعاً درد اینجاست که چرا باید این وضعیت این باشد؟
مردم تا کی قرار است از میراث صنایعدستی خود بدون اینکه کوچکترین حمایت و توجهی به آن داشته باشند و در نمایشگاهها و برنامههای تبلیغاتی استفاده کنیند و مدام دم بزنیم که اردکان چه داشت و دارد، بالاخره یک روزی این خورجینها و این کرباسهای تبلیغاتی هم از بین میروند و مابقی هنرمندان و استادکاران هم بنا بهضرورت زندگی به کار دیگری اشتغال پیدا میکنند و یا عمرشان را به ما میدهند، آن موقع چه میشود؟
آیا برای این شهر با این گردش مالی و ثروت موجود که نمودش را در بخشهای مختلف اجتماع از قبیل ساختمانهای آنچنانی، کرهاسبهای چند صدمیلیونی، کبوترهای چند دهمیلیونی، شیک و لوکس شدن و تجملات فراوان و پولهای هنگفتی که تحت عنوان ارزشافزوده تزریق میشود دیدهایم، هیچ جایی برای حمایت و کمک به بومی شدن و تداوم صنایعدستی و پرورش استادکاران جدید وجود ندارد؟
در روزهای گذشته و همزمان با برگزاری نمایشگاه دستاوردهای روستائیان و عشایر کشور در تهران بازهم دیدیم که دوستان همان راه همیشگی را رفتند. مهدی راست جو، جوان خوشذوق و استادکار زنجیر سازی را در جلوی غرفه خود نشانده و کلی با آن کلاس گذاشتند و این در حالی است که راست جو اصلاً یک سالی است کار زنجیر سازی را رها کرده و به دنبال لقمهای نان به کارخانه رفته است.
بهرهگیری از هنرمند زنجیر ساز و جوان خوشذوق ای که مجدد نام زنجیر سازی کهن اردکانی را زنده میکند در نمایشگاه توانمندسازی روستائیان کشور هرچند برای شهر افتخار است اما در قبل و بعد از نمایشگاه و بهرهگیری از هنر او به کدامین سمت فراموشی خواهد رفت؟ مدت یک سال میگذرد که دیگر صدای چکشهایش جهت ساخت زنجیر شنیده نشده، فریادهایشان جهت تحقق و گرفتن تسهیلات نتیجهای نداده است. خرید محصولات چینی و فانتزی در ادارات و سازمانها برای تزیینات و اعیاد همچنان ادامه دارد و بازارچه صنایعدستی بدون تبلیغات در شهر و تابلویی شاخص است.
وعدههای مسئولین فقط برای مهدی راست جو تحققیافته نیست، بلکه برای دیگر هنرمندان همچون علیرضا اکبری، نازنين بلدی، طيبه محسنی و فائزه کارگر و غیره و غیره که همه عمر خود را صرف یادگیری هنری کهن کردهاند و اکنون بابی نتیجه ماندن عمرشان به کارهای دیگر روی آورده و فقط برای نمایشگاهها دعوت میشوند.
آیا زمان آن نرسیده قدمی شایسته در حفظ صنایعدستی و اصیل و در حال فعالیت شهرستان بردارید یا فقط در حد فضاسازی عمومی زمانی که پیرمرد و پیرزن روستایی با دستهای پینهبسته و لرزان به سبدبافی مشغولاند ولی خریدار ندارد، اکتفا میکنید؟
بهراستی هنرهای صنایعدستی به کدامین سو و کدامین هدف درحرکت است؟
حبيب اکبري