ID : 38727775
خاطره شاعر آئینی از شهید فخری زاده و شعری که برای او سرود
سعید بیابانکی گفت: یک روز قبل از اربعین امسال در محفل شعر خـوانی مختصر و پر شوری مهمان دکتر محسن فخری زاده بودم. پس از پایان مراسم که نزدیک ظهر بود مرا مهربانانه به دفترش دعوت کرد... ساعتی محضر آن بزرگ مرد را درک کردم که جهانی بود بنشسته در گوشه ای.
به گزارش یزدرسا؛ سعید بیابانکی نوشت: یک روز قبل از اربعین امسال در محفل شعر خـوانی مختصر و پر شوری مهمان دکتر محسن فخری زاده بودم. پس از پایان مراسم که نزدیک ظهر بود مرا مهربانانه به دفترش دعوت کرد... ساعتی محضر آن بزرگ مرد را درک کردم که جهانی بود بنشسته در گوشه ای. از شعر و ادبیات سخن گفت. یاد شاعران سفر کرده کرد. از جمله قیصر امین پور، سید حسن حسینی احمد زارعی و دیگران...
آن نگاه و خلوت آرام و معنوی و صمیمی را هر گز از یاد نخواهم برد.
من تا روز شهادتش به جایگاه علمی آن عزیز واقف نبودم.
این ابیات به یاد آن سفر کرده بر زبانم جاری شد... روحش شاد.
خبر دهید به کفتار های این وادی
گلوله خورده پلنگ غیور آبادی
گلوله خورده همان مهربان ناآرام
همان شهید مجسم یگانه ی گمنام
درخت پر بر و بار فضیلت و نیکی
گلوله خورده چون ماهی میان تاریکی
گلوله خورده همان بی بدیل بی تکرار
همان درخت تناور درخت پر بر و بار
بهار را به زمین زد خزان زرد و گریخت
انار جان تو را دانه دانه کرد و گریخت
خبر دهید ذلیلان بهار را کشتند
پلنگ زخمی این کوهسار را کشتند
تو مرد وادی گمنام زیستن بودی
تو اهل سوختن اهل گریستن بودی
چه شد که نام تو اینگونه منفجر شده است؟
شمیم نام تو در شهر منتشر شده است؟
بهشت بر تو مبارک شهید میهن ما
نثار راه تو فریادهای روشن ما
عقیق خونی دور از یمن خداحافظ
شهید عارف گلگون کفن خداحافظ...
سعید بیابانکی
summary-address :