خطای کلامی یا تاکتیک «شاه ماهی قرمز»؟
یزدرسا، بار دیگر رییس جمهور در سخنانی جنجالی و با ادبیاتی که چندان مودبانه و محترمانه هم نبود، منتقدان دولت خود را سرزنش نمود. اگر در آرشیو سخنرانی های جناب روحانی در مقام ریاست جمهوری دقت نمایید معمولا این چنین سخنان تند و تیزی هر 3 یا 4 ماه یکبار دیده می شود.به نظر می رسد نفس این گونه سخن گفتن از طرف ایشان، خود موضوعیت دارد و نوعی تاکتیک سیاسی محسوب می شود.جناب روحانی و طرفدارانشان در ایام انتخابات انتقادات زیادی را نسبت به لحن و مدل گفتاری مسئول قبلی ابراز داشته بودند و مدعی شدند در دولت ایشان ، اخلاق و ادب و متانت محور خواهد بود.بر خلاف این تعهد تا امروز مشاهده می شود که رئیس جمهور در مواجهه با منتقدین داخلی برآشفته می شود و سخنان نه چندان مودبانه ای به کار می برند.از بیسواد و بیکار خواندن منتقدین گرفته تا در نسخه جدید « برید به جهنم!» و « بزدل» و ...همه و همه نشان می دهد ایشان تمایل دارند هر از چندی تیتر یک خبرگزاری ها و روزنامه ها به سخنان جنجالی رئیس جمهور اختصاص یابد.این بار رئیس جمهور آن قدر نامناسب سخن گفت که طرفدارانش هم این گونه بی مهابا سخن گفتن را پوپولیستی خواندند.اما به نظر میرسد رئیس جمهور عصبانی و احساساتی نشده بلکه عامدانه این گونه حرف می زند . در ادبیات سیاسی غربی استعاره ای وجود دارد که در تحلیل این تاکتیک دولت مفید است: غربی ها به اظهار نظرهای بی ربط، عجیب و جلب توجه کننده سیاستمداران که به قصد منحرف سازی افکار عمومی صورت می گیرد « شاه ماهی قرمز» یا (red herring) می گویند.این که چرا چنین استعاره ای به کار می رود خود بحثی دارد که مجال آن نیست اما مهم این است که توجه نماییم سیاستمداران حرفه ای غربی از این تاکتیک برای انحراف اذهان عمومی بسیار بهره میبرند.متاسفانه به نظر می رسد رییس جمهور برای مدیریت افکارعمومی و موج سازی هدفمند در رسانه ها، هر از چندی از این «تکانه های کلامی « استفاده می کند .صحنه سیاست یک میدان پیچیده و پرمعادله است و مسئولین دولت ثابت کرده اند سیاست ورزی حرفه ای را – البته در صحنه فضای رسانه ای داخلی- به خوبی می دانند.ریتم لفظی – محتوایی سخنرانی های رییس جمهور یک روال متعارفی دارد که هر از چند ماه یک پالس نامتعادل در آن وارد می شود.رییس جمهور ابزارهای موجه بسیاری برای پاسخ گویی به منتقدان دارند اما گویی اصرار وجود دارد در مواجهه کلامی با منتقدان داخلی، نزاکت و ادب کلامی کنار گذاشته شود. شاید بتوان گفت رییس جمهور تمایل دارد هر از چندی آرایش تمرکز مباحث سیاسی در سطح رسانه ای عوض شود و افکار عمومی به برخی از مسائل کمتر توجه کنند.در این مقطع خاص باید به مسائلی اشاره شود که احتمالا جناب روحانی قصد پخش نمودن توجهات را از آنها داشته اند:
عملکرد اقتصادی دولت حتی از منظر اقتصاددانان لیبرال همفکر با دولت، قابل دفاع نیست. بسته اقتصادی دولت با انتقادات مبنایی بسیاری از طرف متخصصین روبرو بود و تیم اقتصادی دولت جواب قانع کننده ای نداشت.با گذشت بیش از یکسال از عمر دولت، وعده های اقتصادی دولت محقق نشده و چشم انداز منطقی هم برای تحقق وجود ندارد.تیم اقتصادی دولت با راه حل های تعدیلی نخ نما شده گذشته می خواهد بر مشکلات فائق آید که مشخص است توفیق چندانی ندارند.
هنوز اندکی از سال اول دولت گذشته که بی مبالاتی دولت در مبارزه با مفاسد اقتصادی مشخص شده است.رانت 650 میلیون یورویی از طرف سازمان بازرسی کل کشور تایید شده و چند وزیر دولت صرفا در این مورد توجیهاتی را بهانه کردند.با محکوم شدن ایران در دادگاه،دولت باید جریمه سنگینی را برای قرارداد کرسنت بپردازد و مسببین درجه اول این فساد، در دولت یازدهم مسئولیت های رده بالا را دارند و پاسخگوی اقدامات خود نیستند.با خوش بینی باید بگوییم دولت در مبارزه با فساد و پیگیری عدالت، بی انگیزه است.
غیض و غضب و غلیان کلامی رئیس جمهور به طور خاص خطاب به مخالفان مذاکرات هسته ای بود.معلوم است که اگر مذاکرات دستاورد چشمگیر و منصفانه ای برای کشور حاصل کرده بود نیازی به شماتت منتقدان نبود.اگر دستاوردی باشد خودش بهترین دفاع است و لزومی به فریاد برای مجاب سازی مخاطب نیست.توجه کنیم رئیس جمهوری که بی دلیل اعتبار انقلابی 30 ساله ایران را خرج می کند و به راحتی به مذاکره تلفنی بی حاصل با رییس جمهور آمریکا می پردازد و اوباما را با ادب و باهوش می خواند ،منتقدان دلسوز داخلی را به جهنم می فرستد! ظاهرا همه چیز معکوس شده است.اگر در متن سخنرانی رئیس جمهور دقت شود گویی استدلال ایشان این است که ما برای عادی سازی روابط با آمریکا آمده ایم و بحث هسته ای و تحریم فرع موضوع است.نشانه این برداشت این است که نه بحث هسته ای حل شد و نه تحریم ها برداشته شد و هم چنان دولت با افتخار از مذاکرات حمایت می کند.به نظر می رسد هدف اصلی دولت از مذاکره ، مذاکره و عادی سازی روابط باشد. تا جایی که رئیس جمهور از خنده های ظریف نیز حمایت کرد و شاید اصلاً هدف اصلی همان خنده های معنی دار است؟
عادی سازی روابط با آمریکا و غرب به معنای دست کشیدن از حضور موثر و استراتژیک در تحولات منطقه است.در یک سال گذشته و علی الخصوص در چندماهه گذشته، دولت نسبت به تحولات منطقه، عملکرد ضعیف و بی رمقی نشان داد.گویی وزارت خارجه ما به وزارت مذاکره با آمریکا و 5+1 تبدیل شده است.یکی از کارکردهای غرب در مذاکرات هسته ای، مشغول سازی ایران به خود است تا انرژی کمتری در منطقه خرج نماید.برگزاری نشست ضدصهیونیستی توسط دولت هم به یک رفع تکلیف با سخنرانی کلیشه ای و بی روح تبدیل شد.کاش جناب رییس جمهور از استعداد شماتت کنندگی کلامی خود برای تقبیح موثر صهیونیست ها استفاده می کردند.در تحولات منطقه، دولت اهتمام راهبردی ندارد و اصولا توجهش به غرب است.چه بخواهیم و چه نخواهیم جبر جغرافیایی سبب می شود ما بیشترین وابستگی را به همسایگانمان داشته باشیم و تحولات منطقه اولین فاکتور در مولفه امنیت ملی ما است. از طرف دیگر موقعیت های تجاری و همکاری اقتصادی بسیاری با همسایگان منطقه ای وجود دارد که دولت قدر آنها را ندارد.جای خوشبختی است که اعتبار سیاسی و منطقه ایران به دولتها گره نخورده و بازیگران منطقه ای نیز سایر نهادها را ذی نفوذ و طرف مشورت برای تحولات خود می دانند.به یاد بیاورید در گذشته زمانی که آقای هاشمی یا احمدی نژاد رئیس جمهور بودند، سخنرانی و موضع گیری آنها چه تاثیری بر نیروها و بازیگران منطقه ای داشت، این وضعیت با اعتبار کنونی دولت قابل مقایسه نیست.
اگر منطقی باشیم به این نتیجه میرسیم که سخنان بی پروای رئیس جمهور ، لزومی نداشت و دولت تحت فشار غیرقابل تحمل نبود.ظاهرا دولت دوست دارد انرژی منفی انتخاباتی را میان خود و منتقدین حفظ نماید.عملکرد دولت ضعیف بوده است و برای رای آوری در انتخابات های آتی دستاورد ایجابی چندانی ندارد. از همین رو دولت فکر می کند اگر جو تقابلی را حفظ نماید و آستانه تنش را بالا ببرد می تواند از این پتانسیل سلبی برای محبوبیت و رای آوری در یک فضای هیجانی استفاده نماید.اغراق های عجیب و غریب از مشکلات قبلی و دیوسازی از مسئولین گذشته یک تاکتیک روانی برای سرپوش گذاشتن بر ضعف های برنامه ای- اجرایی دولت یازدهم است.اگر در گذشته دعوای تعصبی حیدری- نعمتی وجود داشته، امروز هم دولت سعی می کند آرایش سیاسی را میان «خود» و «دیگری» تعریف نماید.»دیگری» که دولت تعریف می نماید طبق مصلحت خود و کاملا هدفدار است.دولت منتقدین و مخالفین خود را، یکسره «احمدی نژادی ها» تعریف می کند و با تعمیمی غیرمنصفانه اما کاملا عامدانه، همه را وابستگان و مرتبطان به دولت قبلی می داند.هدف دولت آن است که در این دوگانه سازی سیاسی، منطق مخالفین منصف گم شود وهمه با چوب انگ سیاسی رانده شوند.نویسنده یکی از خبرگزاری های فرانسوی چه خوب تحلیل کرده بود: دولت روحانی دوست دارد احمدی نژاد مطرح شود و رقیب سیاسی او باشد! این هم شیوه ای از بازتولید بازی چپ و راست است. کسی نیست بپرسد در این دعوای حیدری-نعمتی سیاسی، صدای متفاوتی نباید شنیده شود؟
در پایان صادقانه اشاره می شود که انتقادات وارد شده از دولت به هیچ وجه به معنای نفی اقدامات مسئولین خدومی که در دولت مشغول اند، نیست.کارگزاران متعهد و انقلابی در همه بخش های دولت یازدهم هم وجود دارند اما به نظر می رسد متاسفانه در اقلیت هستند و جریان اصلی کار دست آدم های سیاسی کار است.
منبع: 9دی