در تحولات سوریه،* آمریکا از ایران*شکست خورده است
تحولات سوریه، فرصت شکست راهبردی ایران را فراهم کرد. در این سناریو، ایران به واسطه سقوط بشار اسد، تنها متحد عرب خود و راه ارتباطی حیاتی ایران به حزبالله، تضعیف میشد. به این ترتیب، ایران منزوی شده و در برابر فشارهای بینالمللی برای توقف برنامه هستهایش آسیب پذیر میشد؛ افزون بر این، با افول نفوذ منطقهای ایران، نفوذ رقبای این کشور (متحدان آمریکا مثل ترکیه، قطر و عربستان سعودی) افزایش مییافت.
اما بر عکس، رویدادهای سوریه هم اکنون به نفع ایران در جریان است. دولت اسد در عرصه میدانی در حال پیروزی است؛ نبرد در سوریه، پیگیری سیاستهای هستهای از سوی ایران را آسانتر کرده و دستاوردهای ایران، متحدان آمریکا را که از شورشیان سوریه حمایت میکردند، شرمسار کرده است.
از همه مهمتر، ایران روابط خود را با روسیه تقویت کرده و میتوان در صورت ادامه سیاست کنارهگیری آمریکا، این موضوع را مهمترین نتیجه درگیری سوریه دانست.
بخشی از محاسبات آمریکا برای مداخله نکردن در سوریه، بر این فرض استوار بود که اسد در نهایت سقوط خواهد کرد. روشن است که آمریکا پیامدهای باز گذاشتن راه برای پیروزی دوباره اسد را در نظر نگرفته بود. ارتش سوریه، با حمایت رزمندگان حزبالله و کمکهای تسلیحاتی ایران و روسیه، هفته گذشته خطوط شورشیان در شهر القصیر را در هم شکست. این پیروزی نمادین، امیدها برای سقوط سریع حکومت سوریه و یا پیدا کردن راهکاری دیپلماتیک برای منازعات را کاهش داد.
سوریه اکنون به عرصه یک جنگ نیابتی تبدیل شده که نتیجه آن، در شکلگیری نظم منطقه ای تعیین کننده خواهد بود. در خاورمیانه، بازتابهای قدرت، تعیین کننده دستاوردهای راهبردی است. رشادت حزبالله، ضربه ای به عربستان سعودی است که از مخالفان حزبالله در لبنان حمایت کرده است. پیروزیهای ارتش سوریه، به منزله عقب نشینی سعودیها، قطریها و ترکهاست که همه آنها، با اسلحه و پول از شورشیان حمایت کرده اند.
ایالات متحده تاکنون نه تنها مستقیم وارد عرصه نظامی نشده، بلکه از فرستادن مستقیم سلاح نیز خودداری کرده است. دولت اوباما از مداخله در سوریه خودداری کرده، زیرا بر این باور است، چنین کاری میتواند سبب تشدید درگیریها به سطح یک جنگ تمام عیار و تکرار تجربه جنگ عراق شود.
از سوی دیگر، دولت آمریکا با این کار نشان داده که با ایران وارد جنگ نخواهد شد؛ هرچند باراک اوباما پیش از این گفته برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، هیچ گزینهای را کنار نمیگذارد. وقتی مقامات آمریکایی میگویند گزینههای آنها برای مداخله، به واسطه وجود سامانههای دفاع هوایی سوریه محدود شده، در حقیقت نسبت به سامانههای ضدهوایی ایران نیز ترس از خود نشان میدهند.
اگر زمانی این امید واقعبینانه وجود داشت که جنگ داخلی سوریه به انزوای ایران منجر شود، این چشمانداز اکنون از میان رفته است. روسیه همواره اعلام کرده، اسد میتواند پیروز شود و به لطف حمایتهای ایران، این موضوع اکنون به واقعیت نزدیک شده است.
روسیه که تاکنون به واسطه حمایت از بشار اسد، خشم اعراب را به جان خریده، دلیل چندانی برای تغییر موضع نمیبیند. با ادامه حمایت از اسد، روسیه خود را به عنوان یک متحد ثابت قدم نشان میدهد که تسلیم فشارهای جهانی نشده، بلکه بر عکس آمریکا به نظر میرسد در حال دست کشیدن از منطقه و تغییر تمرکز خود به سمت شرق آسیا است.
افزون بر این، از حمایت ظاهری روسیه از ایران در مقابل فشارهای بینالمللی که بگذریم، این دو کشور مدتهاست در راستای شکل دادن به نظم منطقهای در قفقاز و آسیای مرکزی و کاستن از نفوذ آمریکا در این مناطق، با یکدیگر همکاری کردهاند. وجود زمینه مشترک در سوریه، روابط آنها را عمیق تر کرده است. هر چه درگیریها در سوریه بیشتر طول بکشد، این اتحاد بیشتر رشد مییابد.
روسیه و ایران، در زمینه نگرانی از گسترش پیوندهای سنی در جهان عرب، با هم اشتراک نظر دارند. مقامات کرملین بر این باورند که این روند، سبب گسترش افراط گرایی اسلامی در مناطق مسلماننشین روسیه میشود. آنها موضوع سوریه را از دریچه نبرد در چچن مینگرند و ترکیه، قطر و عربستان سعودی را به واسطه حمایت از افراط گرایی سنی نخست در قفقاز و آسیای مرکزی و اکنون در خاورمیانه مقصر میدانند. آنها خود را به همراه ایران در مقابل متحدان آمریکا و در نبرد علیه افراط گرایان سنی میبینند.
در صورت موفقیت در سوریه، بلوک روسیه ـ ایران در پی نفوذ بیشتر در حوزههای جدید، از جمله خلیج فارس برخواهد آمد.
گفتنی است، روسیه در ماه فوریه، از مقامات حزب شیعه مخالف دولت بحرین به نام «الوفاق» دعوت کرد که به مسکو بروند.
ممکن است، آمریکا از اینکه خاورمیانه و دردسرهای آن را رها کرده و از منطقه بیرون رود، احساس رضایت کند؛ اما بیگمان هنگامی که منطقه تحت سیطره محور ایران ـ روسیه دربیاید، این احساس خرسندی از میان خواهد رفت.
منبع:تابناک